نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
  2. برگزیده
کتاب

صوت/ غزل 336 حافظ- مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم

منبع
آخرين خبر
بروزرسانی
صوت/ غزل 336 حافظ- مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم
آخرين خبر/ مژده وصل تو کو کز سر جان برخيزم طاير قدسم و از دام جهان برخيزم به ولاي تو که گر بنده خويشم خواني از سر خواجگي کون و مکان برخيزم يا رب از ابر هدايت برسان باراني پيشتر زان که چو گردي ز ميان برخيزم بر سر تربت من با مي و مطرب بنشين تا به بويت ز لحد رقص کنان برخيزم خيز و بالا بنما اي بت شيرين حرکات کز سر جان و جهان دست فشان برخيزم گر چه پيرم تو شبي تنگ در آغوشم کش تا سحرگه ز کنار تو جوان برخيزم روز مرگم نفسي مهلت ديدار بده تا چو حافظ ز سر جان و جهان برخيزم معاني لغات غزل (۳۳۶) مژده وصل : نويد ملاقات از سر جان برخيزم : دست از جان بکشم، جان را ترک کنم . طاير قدس : پرنده عالم پاک و منزّه بالا، کنايه از فرشته ومَلَک . دام جهان : (اضافه تشبيهي) جهان به دام تشبيه شده . وِلا : دوستي، محبت، مخفف ولاء . به ولاي تو : قسم به دوستي و محبت تو . خواجگي : سروري، آقايي . ابر هدايت : (اضافه تشبيهي) هدايت به ابر تشبيه شده . هدايت : راهنمايي، و در اصطلاح عرفا دلالت برچيزي که آدمي را به مطلوب رساند و پيمودن راهي که به مطلوب انجامد . باران : در اينجا کنايه از رحمت و فيض حق تعالي است ودر اصطلاح عرفا و صو فيه : امداد غيبي است که از عالم غيب بر ممکنا ت فايض گردد و غلبه عنايات که در احوال سالک حاصل شود . به بويت : ۱- رايحه ات، ۲- آرزويت . لَحَد : قبر . خيز : برخيز، بلند شو. بالا بنما : قد و بالاي خود را نشان بده . بُت شيرين حرکات : زيباي خوش رفتار . دست افشان : ۱- دست افشاني و رقص. ۲- دست رَدّ به نشاني ترک نمودن تکان دادن . تَنگ : با محبت و از روي ميل، سِفت و محکم . نفسي : لحظه يي، يک دَم . کون و مکان : دنيا و مافيها . معاني ابيات غزل (۳۳۶) ۱) نويد و خبر خوش وصال تو چه زماني فرا مي رسد تا من که پرنده و فرشته عالم پاک بالايم، از زندگي چشم پوشيده و از دام ايين جهان پرواز کنم . ۲) سوگند به دوستي و محبت تو که اگر مرا غلام و چاکر خود بداني، از فکر سَروَري بر دنيا و هرچه در آن است دست برمي دارم . ۳) خدايا پيشتر از آنکه اين تن خاکي من چون گرد و غباري از عالم هستي برخاسته و ناپديد شود، از ابر راهنمايي باراني رسانيده و مرا هدايت فرما . ۴) (و تو اي زائر) لحظه يي با باده و رامشگر بر سر خاک آرامگاه من درنگ کن تا با شنيدن بو و در اشتياق گرويدن به تو، رقص کنان از گودي گور به پاخيزم . ۵) اي زيباي خوش رفتار، از جاي برخيز و اندام خود را نشان بده تا در حال رقص و شادي دست از هستي و زندگي بشويم . ۶) هرچند پير و ناتوانم، شبي مرا با گرمي و محبت در آغوش بفشار تا بامدادان از کنار تو برخاسته جواني از سر گيرم . ۷) هنگام مردنم لحظه يي (جلوه گر شو و) خود را به بنما تا حافظ وار دست از زندگي ودنيا بشويم . با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد
00:00/00:00

صوت/ غزل 336 حافظ- مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم

صوت/ غزل 336 حافظ- مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم
00:00
00:00
صوت/ غزل 336 حافظ- مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم
1 / 1
صوت/ غزل 336 حافظ- مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم
00:00
00:00
0.1 MB
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره