نماد آخرین خبر

عنکبوت؛ داستان جذاب یک خانواده‌ی متوسط

منبع
برترين ها
بروزرسانی
عنکبوت؛ داستان جذاب یک خانواده‌ی متوسط
برترين ها/رمان عنکبوت از اولين آثار هانري تروايا است که در سال 1938 برنده جايزه گنکور، مهم ترين جايزه ادبي فرانسه شده است. شهرت تراوايا به دليل زندگينامه هاي دقيق و جانداري است که درباره نويسندگان دوره درخشان ادبيات روسي در قرن نوزدهم از جمله تورگنيف، داستايوفسکي، تولستوي، پوشکين و چخوف نوشته است. او همچنين چند رمان تاريخي درباره شخصيت هاي مشهور قرون گذشته روسيه مثل ايوان مخوف، راسپوتين و کاترين کبير نگاشته و اغلب اين آثار به فارسي ترجمه شده است. عنکبوت رماني کلاسيک است. داستان يک نسل از يک خانواده طبقه متوسط فرانسوي است شامل يک پسر و سه دختر. داستان در سال هاي بعد از جنگ اول جهاني اتفاق مي افتد. البته در رمان اشاره اي به روزگار و زمانه آن نشده است، اما از روي نشانه هايي مي توان حدس زد که تاريخ حوادث رمان بين دو جنگ است. شخصيت اصلي رمان، ژرار پسر بزرگ خانواده است. او روشنفکري خودآموخته و شغلش ترجمه رمان هاي پليسي از انگليسي به فرانسه است. کاري که به آن علاقه اي ندارد و درواقع درآمدي هم از اين طريق ندارد. امور خانواده از اجاره ماهانه مغازه اي که از پدر به جاي مانده مي گذرد. ژرار آدمي تلخ و منزوي است و به شدت بدبين. در عين حال او عاشق نيچه است و بجا و نابجا جمله اي يا عبارتي از نيچه را چاشني حرف هايش مي کند و يا هر گفت و گويي را با نقل پاره اي از نيچه آغاز مي کند و بر اين امر اصرار دارد، اما بقيه از اين عادت او به طنز ياد مي کنند. ژرار مردي سي و هشت ساله، مجرد، ضعيف و بيمار است. او به راستي نمونه کاملي از روشنفکر برج عاج نشين است که درباره همه چيز و همه کس داوري مي کند. و نتيجه داوري هم هميشه نفي است و محکوميت و منزّه طلبي و... . داستان از روز مراسم عروسي خواهر دومش لوسي آغاز مي شود. مراسمي که ژرار به بهانه بيماري در آن شرکت نمي کند. داماد، پسر يک خانواده متمکن فرانسوي است. از آن هايي که ثروتشان را نشانه هوش و تلاش خود قلمداد مي کنند. هديه داماد به عروس، سفري به ايتالياست. ژرار داماد را آدمي الکي و چوخ بختيار مي داند و تصور مي کند که زندگي خواهرش به ملال و روزمرّگي ختم خواهدشد. خبر خواستگاري فروشنده يک مغازه از خواهر اولش براي او مصيبت عظماست. و از شنيدن اين خبر که يکي از دوستانش خواستار خواهر کوچکش شده پاک ديوانه مي شود. ژرار آدمي ديرجوش و منزوي است. هيچ زني در زندگي او نيست. او اساسا عشق را امري بيهوده و پيش پاافتاده مي داند و چنين روابطي را سبک سرانه و پوچ و مضحک مي بيند. از ابتدا تا انتهاي رمان، ژرار از مقاله اي حرف مي زند که ظاهرا قصد نوشتنش را دارد. مقاله اي درباره امر «شرّ» که ظاهرا گستره آن تمام زندگي را شامل مي شود. نوعي فلسفه زندگي. ام اين مقاله هيچ وقت نوشته نمي شود. ژرار خواهرانش را از ازدواج منع مي کند و آن را دون شأن آنان مي داند و صدها دليل ريز و درشت براي نفي ازدواج يا بي مقداري داماد سر هم مي کند، و حتي هنگامي که آن ها بر تصميم خود پافشاري و ازدواج مي کنند سعي مي کند با فريبکاري و دروغگويي زندگي زناشويي آن ها را به بحران دچار کند و زندگي مشترک آنان را بر هم بزند. اما به تدريج خواننده در مي يابد علت اين مخالفت ها و مانع تراشي ها درواقع هراس او از تنهايي و تنها ماندن است. هانري تروايا او اگرچه ازدواج را بازي بچگانه و سرگرمي تهوع آور آدم هاي متوسط الحال قلمداد مي کند، اما در حقيقت نگران زندگي و آينده خودش است. او مي خواهد به هر طريق ممکن هر سه نفر يا لااقل يکي از خواهرانش را به گروگان بگيرد تا تنها نشود. اين نگراني با مردن مادر نيز تشديد مي شود. به همين دليل مثل عنکبوتي پرحوصله، آهسته آهسته دور زندگي آنان تار مي تند تا آنان را در دام خود گرفتار کند. ژرار در طول رمان مدام از جملات و گزين گويه هاي نيچه شاهد مي آورد؛ جملاتي از کتاب «چنين گفت زرتشت» و يا «فراسوي نيک و بد» و همان تلقي هاي سطحي و رايج بين عموم مردم از نيچه درباره زنان و اخلاق را به زبان مي آورد. تنهايي نيچه وار و بيرون ماندن از بازار مکاره اي را که عامه مردم در آن سرگرم هستند، ستايش مي کند. ژرار مي خواهد به راستي مانند نيچه زندگي کند. نمادي از تفکر نهيليستي است و درباره پوچي و بي معنايي زندگي داد سخن مي دهد. انگار در ذهن خود دارد به اَبَرمرد تبديل مي شود. با وجود اين عبارتي در کتاب وجود دارد که مبين اين امر است که آن چه ژرار از نيچه دريافته است جز پوسته ظاهري تفکر نيچه نيست. کولن، دوست جوان و شاعر ژرارا، که خوشبختانه مانند خواهران ژرار از تار عنکبوت او مي گريزد و براي دوري جستن از آن فضا به انگلستان مي رود، در هنگام وداع در ايستگاه راه آهن به ژرار مي گويد: «زندگي را نمي سازند بلکه آن را مي پذيرند». اين جمله شبيه عبارت نيچه است که گفت: «اي انسان سرنوشت خود را بپذير». کولن بدون اشاره اي به نيچه، به ژرار يادآوري مي کند که پنجه در پنجه زندگي انداختن و از در مخالفت با آن درآمدن نبايد هدف زندگي باشد. اراده گرايي تحميل خواست خود بر ديگران نيست. وظيفه آدمي تغيير آدم ها به جبر يا با فريب نيست، بلکه کنار آمدن با خواست آنان است. اما ژرار چشم و گوش بر اين کنايه بسته است. او وقتي از ازدواج خواهر سومش مطلع مي شود و خود را در برابر خواست او بي سلاح مي يابد، تصميم مي گيرد به نحوي ديگر و اين بار از موضع آدمي ضعيف و نيازمند، ترحم اشخاص را جلب کند و با تقليد از يک رمان پليسي، يک خودکشي صوري راه بياندازد تا آنان را با وحشت مرگ و فقدان خودش مواجه سازد و خواهران و شوهرانشان را متقاعد کند که او به راستي در آستانه بحران روحي و افسردگي است. کار را به خوبي برنامه ريزي مي کند تا نامه هاي وداعش قبل از موثر شدن سمّ به دست خواهرانش برسد اندکي پس از نوشيدن سمّ آن ها سر مي رسند و پزشک را خبر مي کنند. اما... رمان عنکبوت رماني تخيلي است. شايد واکنشي است به سقوط ارزش هاي اجتماعي و اميد به زندگي و به تبع آن رواج پوچ گرايي که در اثر مصائب جنگ و ارزان شدن مرگ در اروپاي دهه 1920 و 1930 بسيار فراگير شده بود. بخشي از اين نگرش ها خود را منتسب به نيچه مي کرد. در حالي که نيچه در حقيقت ستايشگر زندگي است و بين اخلاق و فلسفه هاي ذهني از يک طرف و زندگي شاد و سرخوشانه از طرف ديگر، نيچه طرف زندگي را مي گيرد. رمان عنکبوت مثل بسياري از کارهاي تروايا داستاني پرکشش دارد. ترجمه خوب آقاي پرويز شهدي نيز بر اين جذابيت افزوده است. عنکبوت، هانري تروايا. ترجمه پرويز شهدي، تهران: کتاب پارسه، 1394. 248 ص. 150000 ريال. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد