آخرين خبر/ هوالله تعالي شأنه العزيز
شاهزاده جان، فدايت شوم
اينبار که جعفر آمد، غير از آه و ناله هيچ از کاغذهاي شما نفهميدم. عريضهٔ نواب ظلالسلطان و کاغذ محمدرضاميرزا را طوري نوشته بوديد که نتوانستم برسانم. شما به ضمانت حاجيآقا بل به شفاعت قرآن تعهد فرموديد که مِنبعد قلم بيهوده بر روي کاغذ نگذاريد و حرف نسنجيده ننويسيد. چه طور شده که زود فراموش کرديد و مناسب و نامناسب هرچه به زبان قلم بيايد بيپروا و بيباک برميداريد مينويسيد.
وليعهد مغفور، خدمت و تربيت شما را به من محول فرمود اما با اينطور بيباکي و بيهودهنويسي که از شما ميبينم نزديک است استعفا کنم.
زنهار زنهار حرفي که اندک گوشهدار و کنايهدار باشد نسبت به شاه و والدهٔ شاه منويس. تبريز شهر شام است، يعني چه؟ زن يزيد کيست؟ سيف را کي کور کردند؟ من کي در خانهٔ ظلالسلطان بودم؟ چرا هر پدرسوختهٔ پاچهگسيخته حرف دروغ ميزند، باور ميکني و از روي آن کاغذ مينويسي؟ باز به من تنها بنويسيد طوري است، به محمدرضاميرزا آخر چرا؟ سبحان الله! قربانصدقهٔ حاجيآقا رفتن يعني چه؟ چرا هرچه افشار است قربان نعل کفش يک قاجار نشود؟ دوستي و مهرباني جداست و سبکي و ناداني جدا. از براي خدا بعد از اين قدري هواي قلم و زبان خود را نگاه داريد.
قائممقام فراهاني
خداوندگار لحن
نامههاي تازهياب قائممقام فراهاني
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد
بازار