
توئیتهای غولهای ادبی جهان درباره چه موضوع هایی است؟
بروزرسانی

مجله ادبي آوانگارد/ مارگارت اتوود و خيلي ديگر از نويسندگان امروز براي خودشان در يکي از شبکههاي اجتماعي صفحه دارند. اما فکر ميکنيد اگر بزرگان ادبيات امروز در قيد حيات بودند و در شبکههاي اجتماعي حضور داشتند چهچيزهايي را توئيت ميکردند؟ يک گرافيست و مولف سعي کرده به اين سوال پاسخ دهد. آنچه ميخوانيد ترجمه مطلبيست که در بخش معرفي کتاب نشريه WLT در ويژهنامه اکتبر ۲۰۱۴ اين نشريه براي اولين بار منتشر شده بود.
بقلم: جان مليند
مترجم: م.تاجاحمدي
همانطور که ميدانيد شبکههاي اجتماعي، به لحاظ تفاوتهاي کيفياي که در برقراري ارتباط بين افراد ايجاد کردهاند، شيوههاي متفاوتي در زمينه ارتباطات اجتماعي خلق کردهاند. شيوههايي که شايد چندان هم مورد تاييد و خوشايند خيليها نباشد. مثلاجديداً اين مسئله باب شده که افراد نظرات و تجربيات خود را توئيت ميکنند. وقتي که درحال انجام کاري هستند يا به جاي خاصي سفر ميکنند يا عواطف و احساسات خود را براثر وقوع يک اتفاق خاص در اين شبکه به اشتراک ميگذارند
حالا بياييد برخلاف ايدهي فانتزي اسليت؛ تجربهي کاربرديتري را تصور کنيم. فرض کنيد در زمان نگارش «پيرمرد و دريا» شبکهي توئيتر وجود داشت و همينگوي تجربياتش در طي خلق اين اثر را در قالب توئيتهايي کوتاه ابراز ميکرد. به بياني ديگر نويسندگان مورد علاقهي ما تجربيات خود در فرآيند خلق اثر و «عرقريزي روح» شان را براي ما توئيت ميکردند. فکر ميکنيد محتواي اين توئيتها چه چيزي ميتوانست باشد؟
جاناتان فرانزن (نويسنده و روزنامهنگار آمريکا) طي مقالهي که حدوداً يک دهه پيش از خلق توئيتر نگاشته بود، از ااهميت به اشتراک گذاشتن اين تجربهها و کارکشيدن از تعقل و تخيل صحبت ميکند. وي توضيح ميدهد که شما در فرايند خلق يک اثر سترگ که احتمالا با رياضت و سختي بسياري مواجه خواهيد شد و درست هنگاميکه اين سختيها و بهبنبست خوردن روايتها شما را در حصار ذهنيتان اسير کرد، ممکن است از خود بپرسيد «چرا من زجر نوشتن اين کتاب را بهجان خريدم؟». در چنين وضعيت بغرنجي شبيه بيماري هستيد که قادر به انتقال و توضيح مشکل خود براي پزشک معالجش نيست! فرانزن آلترناتيو حل اين مشکل را «ادبيات درماني» ميخواند. او معتقداست خود شما [در مقام يک پزشک-نويسنده] بايد رشتههاي افکارتان را که در داستان بههم گره خوردهاست بهطور دقيق مورد بررسي قرار دهيد تا بتوانيد به درکي عميق از مشکل بيماريتان دستپيدا کنيد. در صورت تبعيت از اين روند شما به مثابه خود-درمانگري هستيد که همراه قلمتان به سمت بهبودي حرکت ميکنيد و زماني که بهانتهاي داستان رسيديد ميتوانيد مطمئن باشيد که ديگر بهبود يافتهايد.
«کاري آرکانگل» اين تجربه را براي شما محقق کرده است. «کارکردن روي داستان کوتاهم» عنوان کتابيست که اين نويسنده و پژوهشگر حوزهي «فرهنگ و فناوري» منتشر کردهاست. اين کارمند ۳۶ ساله موزه هنرهاي مدرن نيويورک، يکي از کاربران فعال شبکههاي اجتماعيست و بر مبناي توضيحاتي که در بالا خدمتتان عرض کردم، کتابي منتشر کرده که شامل توئيتهاي نويسندههاست. اين هنرمند امريکايي علاقه زيادي به شيرکردن (بهاشتراکگذاري) افکار و ايدههايش دارد. برهمين مبنا توئيتهايي از خودش و نويسندگان و هنرمندان معاصر آمريکايي را در قالب همين کتاب منتشر کردهاست.
مولف اين کتاب در توضيح اثرش گفتهاست:
« “کارکردن روي داستانم” کتابيست درباره شيوههاي خلاقانه و روشهاي گوناگوني که ما براي ابراز خودمان بکار ميبنديم. تلاش بيوقفهما براي خلق يک اثر هنري، از لحظهي که چيزي به ما الهام نميشود تا شبها و روزهايي که در خوشي بسر ميبريم. و اين همان داستان تلاش براي درک معناي خلاقيت شخصي ما ما و چرايي تلاش جهت تحفيظ آن را روايت ميکند.»
هرچند منتقدان اين کتاب معتقدند که اين کتاب چيزي نيست جز روايت معنايي از زيست-فرهنگ که خلاقيت را ميکشد و ما را از تلاش باز ميدارد. آنها به اين دليل اين سخن را مطرح ميکنند که بخش زيادي از توئيتهاي کتاب درباره شکستها و نتيجه نگرفتنهاست. اما مولف کتاب پيشنهاد خواندن کتاب را ازآنرو مطرح ميکند که معتقد است چيزيهايي ذاتي و مشترک در مقوله نويسندگي براي همه وجود دارد، اما اين کتاب کلکسيوني از ذهنيات و توهماتيست که بين شما و فرآيند خلاقه نوشتن فاصله مياندازد. چيزهايي نظير خودشيفتگي، تنبلي، عقبانداختن کار، خستگي، گيج بودن، تعريف از خود و هرچيزي که شما را از آيتم خلاقيت دور ميکند. “کارکردن…” تشريح ِ فرآيند و روند کاري کسانيست که دغدغه خلاقيت دارند. که به باور نويسنده تقريباً تمام اين افراد که “گزينگويه” هايشان در کتاب ذکر شده، براي نوشتن خلاقانه از يک شيوه متعين استفاده ميکنند. و آن اين واقعيت را با گوشت و پوست و خون خود درک کنند که: من ذهنم را دوست دارم (۲)
کتاب آرکانگل را انتشارات معتبر پنگوئن چاپ کردهاست.
هرچند جالب است بدانيد که اين کتاب اگرچه در همين سال ۲۰۱۴ منتشر شده اما ايدهي خلق آن مدتيست بين نوليستها رايج شده. آنقدر که خودشان صفحهاي براي انتشار و ارائه توئيتهاي خود در اين شبکه ايجاد کردهاند.
البته خواندن اين توئيتها شما را نويسنده نميکند بلکه نشان ميدهد کساني که بطور جدي دست به نوشتن زدهاند چه ذهنيتي نسبت به کار خود داشتند. در زير نمونهاي از اين توئيتها که توسط مولف کتاب فوق آورده شده را برايتان گذاشتهايم. برخي از اين توئيتها راجع احساس کلي افراد راجع به نوشتن است، و لذت يا زجري که از آن ميبرند، برخي ديگر در مورد مکملهاييست که آنها براي نوشتن نياز دارند! تعداد ديگري از توئيتها هم راجع به اصول کلي نگارش داستان توسط نويسندهاست.