خبرگزاري کتاب ايران/ محمود حکيمي، سال 1323 در جنوب تهران، در خيابان خراسان به دنيا آمد. اولين معلم انشا در مدرسه به او گفت که نويسنده ميشود و همينطور هم شد. او حدود 120 عنوان کتاب دارد. بعد از انقلاب به پيشنهاد شهيد باهنر و شهيد رجايي، کتابهاي تاريخ مدارس راهنمايي را نوشت که به مدت سه سال در مدارس ايران تدريس ميشد. با او در همين زمينه گفتوگويي داشتهايم که در ادامه ميخوانيد:
گويا نخستين کتابهاي تاريخ دوره راهنمايي مدارس را بعد از انقلاب شما نوشتهايد.
ارديبهشت 58 مرحوم شهيد باهنر و شهيد رجايي به ملاقات من آمدند. البته پيش از انقلاب هم من با مرحوم باهنر، خيلي معاشرت داشتم. در ارديبهشت امسال هم در مجله رشد معلم، خاطرات پيش از انقلابم را با شهيد باهنر نوشتهام. اما مرحوم باهنر و رجايي در آن ديدار به من گفتند؛ شما بايد کتابهاي تاريخي دوره راهنمايي را براي ما بنويسيد که ما تا پيش از مهرماه آن را منتشر کنيم تا مهر به مدارس برسد.
من گفتم: نه، نميشود!
به خصوص اين که کتابهايي که براي مدارس چاپ ميشود، تعدادش زياد است. به همين خاطر، من گفتم؛ تصور نميکنم اين کار شدني باشد.
مرحوم رجايي گفت: شما بنويسيد، من تا مهر، به مدارس ميرسانم.
اتفاقا به آن تاريخ که گفته بودند رسيد و دهم شهريور 1358، کتابهاي تاريخ اول، دوم و سوم راهنمايي چاپ شد و به مدارس رسانده شد. به اين ترتيب بود که کتابهاي تاريخ اول، دوم و سوم راهنمايي سال 58، 59 و 60 توسط من و خانم بقايي نوشته شد. به عنوان مثال؛ کتاب تاريخ سال اول راهنمايي، شامل دو بخش بود؛ تاريخ ايران باستان و تاريخ انقلاب اسلامي. بخش اول شامل 9 بخش بود. ابتدا درباره اهميت تاريخ نوشتم. بعد از آن، راجع به دورههاي تاريخي نوشتيم، مشرقزمين گاهواره تمدن، فلات ايران و اقوام آريايي، سلسله هخامنشي، سلسله اشکاني، سلسله ساساني. در بخش اول، اوضاع سياسي و اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي در ايران پيش از اسلام بررسي شده بود. بخش دوم هم شامل نه گفتار ميشد. در بخش دوم هم عوامل موثر در پيروزي انقلاب اسلامي را به طور خلاصه آوردم.
کتابهاي تاريخي که شما در سال 58 براي مدارس دوره راهنمايي نوشتيد، به چه ميزان نسبت به آنچه که پيش از انقلاب بود، تغيير کرد؟
وقتي که کتابهاي تاريخ دوره راهنمايي زمان پهلوي را ميخوانيم، متاسفانه در بسياري از صفحات از تهاجمات فوقالعاده شديد، نسبت به پادشاهان قاجاريه است و بعد، تعريف و ستايش بسيار از رضاشاه و پسرش، محمدرضا شاه. علاوه بر اين، بسياري از مسائل تاريخي را اينها تحريف کردند. به خصوص وقتي که به دوران محمدرضا شاه ميرسند، در مورد کودتاي 28 مرداد، تحريف تاريخي شده و در بسياري از موارد به دکتر محمد مصدق توهين شده بود. به دکتر حسين فاطمي هم همينطور. و بعد ستايش بسيار از محمدرضاشاه پهلوي شده بود.
آقاي رجايي و شهيد باهنر چه نقدي به کتابهاي پيش از انقلاب داشتند؟
وقتي در مورد برخي از کشورهاي اروپايي مينوشتند، اصلا به دوران استعمار توجهي نداشتند. ميدانيد که مصيبتهاي عظيمي از استعمارگران، هم در دوره قاجاريه و هم در دوران پهلوي، به کشور ما وارد شد ولي در بسياري از موارد در کتابهاي تاريخي مدارس، از کشورهاي غربي ستايش شده بود. به ويژه در دوران محمدرضا شاه که تمام احزاب را تعطيل کردند و فقط حزب رستاخيز ماند. احزابي هم که به نام حزب مردم و حزب ايران نوين بود، احزاب ملي نبودند. در زمان محمدرضا شاه، تقريبا تمام احزاب مردمي تعطيل شد. ميدانيد که جبهه ملي، مجموعهاي از احزاب طرفدار مصدق بودند که بعد از کودتاي 28 مرداد، بسياري از وزراي دکتر محمد مصدق و اعضاي احزاب وابسته به جبهه ملي دستگير شدند، به زندان رفتند و در کتابهاي درسي تاريخ زمان شاه، تهاجمات زيادي به وزراي دکتر مصدق و طرفداران او وارد ميشد.
مگر اين موارد در آن زمان، وارد کتابهاي تاريخ شده بود؟
بله. در کتابهاي درسي زمان شاه، ستايش بسياري از انقلاب سفيد شده بود و مقولات بسياري در ستايش خاندان پهلوي که اينها چقدر به مردم احترام ميگذارند و ... چاپ شده بود. دقيقا يادم است که مرحوم رجايي، دانه دانه اينها را به من نشان ميداد و ميگفت: آيا بعد از انقلاب هم ما بايد اين کتابها را در اختيار نوجوانان قرار دهيم؟ متاسفانه بسياري از آن کتابها هم چاپ شده بود و در انبارها موجود بود. آن قدر مرحوم باهنر و رجايي اصرار کردند که من به سرعت کتابهايي براي تدريس تاريخ در دوره راهنمايي مدارس نوشتم. البته اين را هم بگويم که متاسفانه من خودم آن کتابها را ندارم. امروز به سازمان پژوهش و برنامهريزي مراجعه کردم، فقط جلد اول، موجود بود که آن را هم به خودم ندادند. حتي کپي هم که ميخواستم بکنم، اجازه ندادند. فقط قسمتهاي کوتاهي از آن را رونويسي کردم.
چرا کتابهايي که شما نوشتيد، فقط سه سال در مدارس تدريس شد؟ و گروه ديگري آمدند و کتابهاي جديدي تاليف کردند؟
بله. کتابهايي که من نوشتم تا سال 1361 تدريس شد. من بعد از آن در سازمان پژوهش و کتابهاي درسي، به ويرايش کتابهاي درسي پرداختم. به طور دقيق اطلاع ندارم، علت اين که اين کتابها را برداشتند و افراد جديدي کتاب نوشتند چه بود. شايد به اين علت بود که رشته دانشگاهي من تاريخ نبود. من فارغالتحصيل دانشسراي عالي در رشته زبان انگليسي بودم. بعد هم به حوزه علميه قم رفتم، هم در مدارس تدريس ميکردم و هم مشغول درس حوزوي بودم. بعد با همسرم براي ادامه تحصيل به انگلستان رفتيم. بعد از مدتي به ايران آمدم تا دوباره براي گرفتن دکتري برگردم. اما مرحوم باهنر گفت: ما نميگذاريم تو بروي! تازه انقلاب پيروز شده، ما به تو نياز داريم. بايد کتاب بياوري و کتاب بنويسي و... خلاصه به دليل علاقه بسيار زيادي که به آقاي باهنر داشتم، ماندم.
پيشينه آشنايي شما با شهيد باهنر به کجا ميرسد؟
شهيد باهنر، شهيد بهشتي و چند نفر ديگر، قبل از انقلاب، کتابهاي درسي تعليمات ديني را مينوشتند. فکر ميکنم از دهه 40. هم راهنمايي و دبيرستان. در دهه 50 شهيد باهنر در يکي از مدارس اسلامي کلاس نويسندگي گذاشته بود. ما 10، 12 نفر بوديم که به اين کلاسها ميرفتيم. او براي هر يک از ما موضوع انتخاب ميکرد تا براي دو هفته بعد بنويسيم. در 5 يا 6 صفحه. 15 روز بعد ما به کلاس ميرفتيم، مطالبمان را ميخوانديم و ايشان نقد و بررسي ميکرد. آشنايي ما از آن زمان بود. گاهي هم مقالاتي که براي مدارس مينوشت را به من ميداد و ميگفت: قبل از چاپ، شما نظر بدهيد. دوستي و علاقه من به مرحوم باهنر از آنجا شروع شد. روزهاي چهارشنبه هم به منزل شهيد بهشتي ميرفتيم و او به ما نقد کتاب ياد ميداد.
چه کتابي؟
خودش به ما کتابهاي رمان يا علمي ميداد. خانه شهيد بهشتي در قلهک بود و الان به موزه تبديل شده است.
همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد:
آخرين خبر در تلگرام
https://t.me/akharinkhabar
آخرين خبر در ويسپي
http://wispi.me/channel/akharinkhabar
آخرين خبر در سروش
http://sapp.ir/akharinkhabar
آخرين خبر در گپ
https://gap.im/akharinkhabar
بازار