آخرين خبر/ ز دو ديده خون فشانم، ز غمت شب جدايي
چه کنم؟ که هست اينها گل خير آشنايي
.
همه شب نهاده ام سر، چو سگان، بر آستانت
که رقيب در نيايد به بهانه گدايي...
.
مژه ها و چشم يارم به نظر چنان نمايد
که ميان سنبلستان چرد آهوي ختايي
.
درِ گلسِتانِ چشمم ز چه رو هميشه باز است؟
به اميد آنکه شايد تو به چشم من درآيي
.
سر برگ گل ندارم، به چه رو روم به گلشن؟
که شنيده ام ز گلها همه بوي بي وفايي
.
به کدام مذهب است اين؟ به کدام ملت است اين؟
که کشند عاشقي را، که: تو عاشقم چرايي؟
.
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردي؟ که درون خانه آيي؟
.
به قمار خانه رفتم، همه پاکباز ديدم
چو به صومعه رسيدم همه زاهد ريايي
.
در دير مِي زدم من، که يکي ز در در آمد
که: درآ، درآ، #عراقي، که تو خاص از آن مايي
فخرالدين عراقي
همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد:
آخرين خبر در تلگرام
https://t.me/akharinkhabar
آخرين خبر در ويسپي
http://wispi.me/channel/akharinkhabar
آخرين خبر در سروش
http://sapp.ir/akharinkhabar
آخرين خبر در گپ
https://gap.im/akharinkhabar
بازار