باشگاه خبرنگاران/ يکي از وظايفي که فرهنگستان زبان و ادب فارسي برعهده دارد معادلسازي براي کلماتي است که از زبان هاي ديگر به زبان فارسي وارد شده است. انتقادهايي درباره برخي واژهگزينيهاي فرهنگستان مطرح ميشود که در گفتگو با نسرين پرويزي، معاون گروه واژهگزيني فرهنگستان زبان و ادب فارسي، اين انتقادها را مطرح و بررسي کرده ايم.
در ادامه اين گفتگو را بخوانيد؛
خانم پرويزي با توجه به فعاليت شما در فرهنگستان زبان و ادب فارسي، در حال حاضر واژهگزيني فرهنگستان زبان و ادب فارسي در چه مرحلهاي است و آخرين واژهگزيني چه زماني صورت گرفته؟
آخرين جلسه واژهگزيني ما سوم تيرماه 97 بود و به زودي جلسهاي در همين راستا داريم. البته گروههاي واژهگزيني هميشه فعال هستند و در هر جلسه نزديک به 60 گروه تخصصي در اين زمينه فعاليت ميکنند. حتي در مرداد و شهريور که قرار بر عدم برگزاري جلسات شوراي واژهگزيني و شوراي فرهنگستان بود، اين جلسات تشکيل ميشود.
تدوين جلد شانزدهم فرهنگ واژگان فرهنگستان زبان فارسي
فرهنگستان زبان و ادب فارسي بيش از 60 هزار واژه را تصويب کرده و اين واژهها در فرهنگهاي واژههاي مصوب فرهنگستان آمده است. همچنين جلد پانزدهم آن را منتشر کردهايم و هم اکنون هم جلد شانزدهم را در دست تدوين داريم. سال کاري واژهگزيني از مهر هر سال تا پايان تيرماه سال بعد ادامه دارد. هر تعداد واژهاي را که در پاييز و زمستان و بهار و تابستان تصويب کرده باشيم، در قالب يک فرهنگ نامه منتشر ميکنيم. واژههايي که از مهر گذشته تا تيرماه سال جاري در فرهنگستان زبان و ادب فارسي تصويب کردهايم، در دفتر شانزدهم فرهنگستان منتشر ميشود و هماکنون همکاران ما کار تدوين کتاب را آغاز کردهاند.
يکي از نقدهايي که به فرهنگستان زبان و ادب فارسي ميشود، بحث زيباشناسي واژه است. بعضي ميگويند واژه زيبايي لازم را ندارد که ما آن را به کار ببريم. دليل اين انتقادها در چيست؟
مسئله زيباييشناسي بيشتر مربوط به واژههاي عمومي است. در واژهگزيني، براي کلمات علمي، دقت و صحت واژه بيش از زيبايي آن اهميت دارد؛ اما در واژههاي عمومي ممکن است گاهي زيبايي آن مطرح باشد. هرچند در زبان فارسي امروز ما هم واژههايي هستند که آوايشان زيبا نيست، مانند واژههايي که در آنها حرف «خ» وجود دارد. از نظر مردم زيبا نيست، اما اين کلمات در زبان فارسي وجود دارد. شما نميتوانيد صرفاً واژهاي زيبا بسازيد و در هنگام ساخت واژه، مفهوم را ناديده بگيريد يا اينکه از بار معنايي که بايد به واژه بدهيد، صرفنظر کنيد؛ فقط به دليل اينکه ميخواهيد واژه زيبا باشد. به علاوه، بحث اشتقاقپذيري واژهها بسيار مهم است. اگر صرفاً به زيبايي واژه توجه کنيم ممکن است ناچار شويم که بيشتر براساس مفهوم واژه بسازيم و مقيد به ساختار و معناي اجزاي لفظ فرنگي نباشيم. در اين صورت در اشتقاقها و ترکيبها دچار مشکل ميشويم و براي هر اشتقاق و ترکيبي نيز ناچاريم مفهومي کار کنيم و درنتيجه، از ساختار لفظ فرنگي دور ميشويم. اين مسئله باعث خسته شدن ذهن کاربر ميشود و نميتواند بهراحتي از لفظ فرنگي به معادل فارسي برسد و ناچار است بهطور مرتب آنها را به خاطر بسپرد. در واژهگزيني علمي، در بسياري از موارد، گرتهبرداري مناسبتر از ساخت مفهومي است و اين امر، ممکن است به زيبايي واژه لطمه بزند؛ ولي دقت و سهولت را در ساخت واژههاي مشتق و ترکيب فراهم ميکند.
براي مثال، وقتي واژه «رايانه» را به کار ميبريد، شايد واژههاي «رايانيده»، «رايانشي» و «رايانش» که مشتقهاي اين کلمه هستند به نظرتان زيبا نباشند، اما چارهاي نيست جز اينکه از همان ريشه واژههاي مشتق را بسازيد. نميتوانيم واژه را بهنحوي بسازيم که مخاطب نتواند آن را به ذهن بسپارد. تا جايي که بتوانيم زيبايي را در ساخت کلمه رعايت ميکنيم، اما آنجا که دقت و صحت کلمه و اشتقاقپذيري آن از بين برود، مسئله زيباشناسي را در هنگام واژهگزيني کنار ميگذاريم.
فرهنگستان دير به فکر واژه گزيني نمي افتد
بسياري از کلمات مثل کلمه کامپيوتر در جامعه رواج پيدا کرد و سپس معادل آن در فرهنگستان زبان و ادب فارسي ساخته شد. فکر نميکنيد اين باعث شود معادلهاي فرهنگستان زبان و ادب فارسي در جامعه به کار نرود؟
ما کلمه رايانه را نساختيم. اين کلمه مصوب فرهنگستان دوم است و جزو معدود واژههايي بود که فرهنگستان دوم ساخت و در زمان خودش به کار نرفت و فرهنگستان سوم اين واژه را پيشنهاد کرد. وقتي که ما واژه رايانه را پيشنهاد کرديم زماني بود که احساس ميکرديم مردم آمادگي پذيرش معادل در برابر اين کلمه را دارند، چون کامپيوتر آنقدر در زندگي مردم جا افتاده است که نميتوان اين واژه را به راحتي از زبان مردم گرفت. در بسامدي که از وبگاههاي مختلف ميگيريم، مشاهده ميکنيم واژه کامپيوتر و رايانه تقريباً پابهپاي هم در بين مردم به کار ميرود. اميد ما اين است که کلمه رايانه در زبان نسل بعد نيز جا بيفتد و بيشتر به کار رود.
فرهنگستان زبان و ادب فارسي دير به فکر معادلسازي براي کلمات بيگانه نميافتد. شايد ايراد از ماست که نميتوانيم براي مصوبات خود تبليغ کنيم و آنها را در بين مردم رواج دهيم. زماني به فرهنگستان اعتراض ميکردند که چرا واژه پيامک را دير ساخته است؛ در صورتي که ما اين واژه را ساخته بوديم و در مصوباتمان هم آمده بود، اما به آن توجه نشده بود. بعد از آنکه اين واژه را به صدا و سيما اعلام کرديم و آنها به کار بردند، در جامعه رواج پيدا کرد. البته ممکن است به دلايلي در زمان ورود واژهها به آن نپرداخته باشيم، ولي تلاش ميکنيم که پيش از رواج، براي آنها معادلگزيني کنيم.
تا چه اندازه از نظر مترجمان نامآشنا براي معادلسازي استفاده ميکنيد؟
واژههاي مترجمان آثار ادبي غالباً موضوع کاري ما در فرهنگستان زبان و ادب فارسي نيستند؛ چون ما بيشتر در برابر واژههاي علمي معادلگزيني ميکنيم و زبان فارسي علمي را غني ميسازيم. از طرف ديگر واژههاي عمومي را نيز که وارد زبان ميشود در فرهنگستان بررسي ميکنيم. در مورد واژههاي عمومي ممکن است که معادلهاي مترجمان ادبي يا اجتماعي راهگشا باشد. البته مشروط بر آنکه آن واژهها در آثار آنها به کار رفته باشد، چرا که غالباً به واژههاي جديد ميپردازيم.
ما در فرهنگستان زبان و ادب فارسي گنجواژهاي داريم حاوي بيش از 5 ميليون واژه که از فرهنگها و کتابهاي مختلف گردآوري شده است. همچنين از وبگاههاي مختلف استفاده ميکنيم براي اينکه ببينيم، چه معادلي براي واژههاي موردنظر به کار رفته است و آنها را در جلسات شورا و گروههاي واژهگزيني مطرح کنيم. ممکن است يک مترجم يا فرهنگنويس واژهاي را به کار برده باشد که در اين گنجواژه آمده است. مشخصات هر کسي که واژه را به کار برده در گنجواژه معلوم است و ما در جلسات واژه را ذکر ميکنيم، اگر احيانا قابليت لازم براي پذيرش داشته باشد، آن را انتخاب ميکنيم، اگر نه، معادل ديگري ميسازيم.
با وجود اينکه معادلسازيهاي فرهنگستان زبان و ادب فارسي بر اساس قوانيني است که در ساخت واژه وجود دارد، در بين مردم به کار نميرود. تا به حال ارزيابي کردهايد که دليل آن چيست؟
تغيير عادت کار مشکلي است. اعتقاد داريم واژههايي که ميسازيم براي نسل بعد است. خود ما که اين معادلها را ميسازيم ممکن است يک لحظه مثلاً بگوييم فکس کن و لحظه ديگر بگوييم دورنگار کن. اين بسته به عادتي است که هر فرد دارد. يعني پذيرش واژهها تا حد زيادي عادت شده است. اگر جامعه معادل را از صدا و سيما و رسانهها بشنود و در کتابهاي درسي بخواند، همان را به کار ميبرد.
نمونه بارزش واژههاي فرهنگستان اول است. در آن زمان به واژههاي فرهنگستان اول اعتراضهاي فراوان ميشد. به الفاظي مثل دانشکده، شهرداري، زيست شناسي، دادگستري و بسياري ديگر کساني مثل اقبال آشتياني اعتراض ميکردند و حتي مسخره ميکردند. اما امروز ما بدون آنکه بدانيم اين واژهها ساخت فرهنگستان اول است، آنها را به کار ميبريم. بنابراين، ما بايد منتظر باشيم يکي دو نسل بگذرد، معادلها وارد کتابهاي درسي بشود، صدا و سيما و رسانهها به کار ببرند تا مردم به واژهها کمکم عادت کنند. تغيير عادت براي مردم بسيار سخت است.
از واژههاي گويشهاي اقوام ايراني چقدر در معادلسازيهايتان استفاده ميکنيد؟
فرهنگستان زبان و ادب فارسي گروهي پژوهشي به نام زبانها و گويشهاي ايراني دارد که با گروه واژهگزيني فرهنگستان نيز همکاري ميکنند. در اين گروه بيشتر الفاظ عمومي گويشها مثل واژههاي مربوط به اعضاي بدن، اعضاي خانواده و برخي آداب و ابزارهاي معمول و مانند آنها جمعآوري ميشود. در گروه واژهگزيني طرحي داريم؛ در اين طرح واژههاي گويشها را بسيار گستردهتر بررسي ميکنيم، چون فعلهاي گويشها يا اسامي ابزارها براي ما خيلي مهم است و ميتوانيم از آنها در واژهگزيني استفاده کنيم. خودمان علاوه بر گروه گويش تحقيق ديگري ميکنيم تا با کمک آنها بتوانيم گستره استفاده از واژههاي گويشي را وسيعتر کنيم.
براي مواردي که نميتوانيم در زبان فارسي فعل مناسب پيدا کنيم از فعلهاي گويشي استفاده ميکنيم. بديهي است کلمات گويشها براي گويشور خاص آشناست و براي بقيه مردم غريب است، درست مثل واژه فرنگي. جايي که نتوانيم از واژههاي مأنوس فارسي استفاده کنيم، به سراغ گويشها ميرويم.
تبليغ؛ راهي موثر براي همه گير شدن واژگان جديد
چطور ميخواهيد فاصله بين سليقه مردم و واژههايي را که فرهنگستان زبان و ادب فارسي ميسازد، کمتر کنيد تا مردم با کلمههايي که ساخته ميشوند مأنوس شوند و آن را به کار ببرند؟
ما با دو طيف روبهرو هستيم. يک دسته متخصصان هستند که در گروه واژهگزيني فرهنگستان زبان و ادب فارسي در 60 کارگروه واژهگزيني ميکنند. يعني واژههاي مصوب فرهنگستان در حوزههاي تخصصي با نظر متخصصان معادليابي ميشود. مخاطب ما در اين دسته از واژهها متخصصان هستند و اميدواريم بتوانند معادلهاي فرهنگستان را در جامعه علمي خود رواج بدهند.
همچنين براي واژههاي عمومي گروهي داريم که آنها را رصد ميکنند و از منابع مختلف گردآوري و بعد معادلگزيني ميکنند. براي رواج واژههاي عمومي از صدا و سيما و مردم کمک ميگيريم. عزيزاني در راديو هستند که با ما همکاري ميکنند. واژهها را مطرح ميکنند و ما نظر مخاطبان را از آنها ميگيريم. اميدواريم اين ارتباط با مردم از طريق صدا و سيما بتواند به نزديکتر شدن ما به مردم کمک کند.
فضاي رسانهاي ما تا چه حد توانسته است به کاربرد واژههاي فرهنگستان کمک کند؟
بعضي از رسانهها از جمله صدا و سيما و در فضاي مجازي هم وبگاههايي مانند واژهياب همکاري خوبي با ما دارند و مصوبات ما را اعلام ميکنند. مردم وقتي به دنبال واژه ميگردند واژههاي ما را هم پيدا ميکنند. بعضي از وبگاهها و کانالهاي ادبي هستند که خودشان پيشنهاد واژه ميدهند، اين ها هم به اينکه فضاي واژهگزيني رونق پيدا کند، کمک ميکنند. بعضي از واژههاي آنها معادلهاي ما در فرهنگستان زبان و ادب فارسي است و بعضي واژههاي پيشنهادي خودشان است. اتفاقا اين اواخر جلسهاي داشتيم درباره اينکه فرهنگستان از چه طريقي مي تواند واژه هايش را در معرض نظرخواهي و در دسترس مردم قرار بدهد. راههاي مختلفي پيشنهاد شده است. اميدواريم بتوانيم اين راهها را عملي کنيم و در فضاي مجازي بيشتر حضور داشته باشيم.
همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد:
آخرين خبر در سروش
http://sapp.ir/akharinkhabar
آخرين خبر در ايتا
https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5
آخرين خبر در بله
https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT
آخرين خبر در گپ
https://gap.im/akharinkhabar
بازار