خوابگرد/ امشب از گفتوگوي بين دوست زبانشناسم خداداد رضاخاني و يوسف سعادت آموختم که اصل داغان همان داغون است. برخلاف نظر دکتر معين که در پانوشت لغت «داغينه» در برهان قاطع آمده و آنچه در دهخدا اشاره شده (داغان در تداول مردم تهران)، داغون از مصدر داغيلماق ترکي است که بعداً بهصورت افراطي تصحيح و در لغتنامهها ثبت شده است.
در ترکي لغت daγïn وجود دارد که حرف صدادار ميانهي آن در فارسي اغلب با «و» نشان داده ميشود، در صورتي که صدايي است بين -ي و -و. اصطلاح «درب و داغون» هم که همان تغييرشکليافتهي «دارما داغين» ترکي است.
با اين وصف، نويسندگان و ويراستاران نبايد داغون را صورت شکستهي «داغان» تصور کنند و آن را در متون اصلاح کنند، مگر اينکه متن روايي باشد و از زبان مثلاً يک گيلاني باشد که در لهجهشان کلمههايي مثل نان و باران و نشان و داغان و… را در محاوره نيز دقيقاً به همين صورت ادا ميکنند.
بازار