آخرين خبر/ تو اين کتاب هاروکي موراکامي در مورد زندگي خودش نوشته؛ بيشتر در مورد دويدن روزانه و تاثيرش تو نويسندگي. ولي به نظر من با خوندن اين کتاب ميشه با شخصيت نويسنده و دوراني که گذرونده بيشتر آشنا شد.
قسمتي از کتاب:
يکي از دوندگان از مانترايي سخن به ميان آورده بود که از برادر بزرگ ترش، او هم دونده، شنيده بود و از ابتداي کار دوندگي آن را به کار بسته بود. مانترا اين بود "درد اجباري است، رنج کشيدن اختياري است." قضيه را ميتوان به اين صورت مطرح کرد که آدم حين دويدن کمکم به فکر ميافتد که کار عذاب آوري است. ديگر نميتوانم ادامه بدهم. در آن صورت، بخش عذاب آور آن يک واقعيت اجتناب ناپذير و قطعي است ولي ادامه دادن يا ندادن آن اختياري است، و به خود دونده بستگي دارد که چه تصميمي بگيرد. مهمترين وجه ماراتن در همين نکته خلاصه ميشود.
هاروکي موراکامي
از دوکه حرف ميزنم از چه حرف ميزنم
ترجمهي مجتبي ويسي
نشر چشمه
بازار