ديجي کالا مگ/ «عشق آمدني بود نه آموختني!» اين مصرع از رباعي سنايي، شاعر سده ششم، را همهمان شنيدهايم و گاهي هم به آن استناد کردهايم که خودمان يا ديگران را دلخوش کنيم که هنر عشق ورزيدن کار هر کسي نيست و عشق يک روز مثل باران بيامان پاييزي بر سرمان خواهد باريد و لازم نيست هيچ کاري انجام دهيم. اما دقيقا همينجاست که بزرگترين اشتباهمان در عشقورزي را مرتکب شدهايم. هنر عشق ورزيدن مهارتي است کاملا آموختني و نيازمند توجه و دقت. اين چيزي است که اريک فروم در کتاب هنر عشق ورزيدن به آن پرداخته تا ما را از اين اشتباه مهلک نجات دهد.
اريک فروم، روانکاو و جامعهشناس مشهور آلماني_آمريکايي تبار است که به عنوان يکي از ستونهاي مکتب فرانکفورت شناخته ميشود. او با نظرياتش درباه روانکاوي اجتماعي پايگاه جديدي را در قلمرو انسانشناسي و روانشناسي بنيان نهاده است.او در کتاب هنر عشق ورزيدن نشان داده است که عشق احساسي نيست که هر کسي بتواند به آساني بدان گرفتار شود. خوانندگان اين کتاب به هيچ وجه دستورالعمل سادهاي براي عشق ورزيدن پيدا نميکنند بلکه راهنمايي کاربردي براي خودشناسي و ارتباط موثر با معشوق خواهند يافت.
ما تشنه عشقيم. و تاريخ جهان ثابت کرده از قديميترين قصههاي عاشقانه تا فانتزيهاي پر رنگ و لعاب اين روزها تنها چيزي که ثابت مانده است مفهوم عشق است و ما همچنان درگير اين چالشها هستيم که عشق آموختني است؟ شانسي است که يکهو در خانهمان را ميزند؟! اگر عاشق نشدهايم پس حتما بدشانسترين عالميم و غيره.
براي مواجه با اين چالشها در کتاب هنر عشق ورزيدن به دو مفهوم مهم برميخوريم:
عمق ارتباط متقابل
شادي
اريک فروم با برشمردن اين دو مفهوم آب پاکي را روي دست همهمان ريخته و ميگويد اگر رابطه يا حسي داريد که خالي از اين دو است بدانيد که نامش عشق نيست.او همچنين تاکيد ميکند که منظور ارزش گذاري و يا بياهميت شمردن رابطههاي متنوع انساني نيست زيرا گسترهاي از تمايلات و کششها انسانها را به هم نزديک ميکند اما از ميان همه اين گستره تنها يک نوع است که عشق نام دارد.اما کار فروم با توضيح مفهوم عشق ورزي همينجا تمام نشده و بيشک ما را به حال خود رها نکرده است. او پس از بررسي مفصل عشق به تمرينهاي عشق پرداخته و روش درست عشق ورزيدن را نشانمان داده است.
بازار