خراسان/ زنگ خطر نابودي زبان فارسي مدت هاست به صدا درآمده. اين هشدار را زبان شناساني چون شفيعي کدکني، ياحقي، ميرجلال الدين کزازي و... بارها اعلام کرده اند. اين در حالي است که بيشتر خانواده هاي ايراني بر اين باورند که زبان فارسي يادگرفتني نيست و به همين دليل، دغدغه يادگيري زبان فارسي را کنار گذاشته و کودکان خود را مشغول يادگيري زبان دوم يعني انگليسي مي کنند. اين ساده فرض کردن در اين مرحله از آموزش، باعث مي شود بسياري از دانشآموختگان مدارس در سطح متوسطه و گاه دانشجويان در سطح دانشگاهي، تسلط کافي به زبان رسمي کشور خود نداشته باشند.به تازگي حسن ذوالفقاري استاد دانشگاه تربيت مدرس در يادداشتي به بررسي چرايي مسلط نبودن دانش آموزان و دانشجويان به مهارت هاي زباني پرداخته که ما به چند نکته در اين يادداشت که در سايت فرهنگستان زبان و ادب فارسي منتشر شده است، اشاره مي کنيم.
جاي خالي نويسندگان خوش ذوق
اصليترين مرجع زبان معيار، زبان آموزشي است. در زبان فارسي اين زبان بر اثر آميختن با نثر ترجمه و اغلب ترجمههاي نادرست يا بيتوجهي نويسندگان کتاب هاي درسي و ناآشنايي آنان با روشهاي نويسندگي باعث شده آسيبهاي جبرانناپذيري به نثر آموزشي و معيار وارد شود. زبان آموزشي طي دهه هاي گذشته، با نويسندگان خوشذوقي چون حسين گل گلاب در گياهشناسي، پروفسور حسابي در فيزيک،غلامحسين مصاحب در رياضي راه همواري را طي کرده اما در برخي علوم چون پزشکي و در رشتههاي فني عقب مانده است.
لزوم درست نويسي و زيبا نويسي
درستنويسي بايد در تمام مقاطع و به خصوص در دبيرستانها جدي تر آموزش داده شود و در ميان برنامهريزان درسي و مؤلفان کتاب هاي آموزشي، حساسيت مسئله جاافتاده باشد. کتابهاي آموزشي را بايد کارشناسان ورزيده و آشنا به زبان فارسي، روزآمد کنند. چه بسا لازم باشد مطالب علمي پس از تأليف، دوباره به کمک نويسندگان مجرب کودک و نوجوان بازنويسي شود. در اين صورت بايد فرهنگهاي جامع آموزشي تهيه شود که حاوي واژگان پايه دانشآموزان باشد. انسجام، رواني، خوشآهنگي، دلنوازي و سلامت، ويژگيهاي يک نوشته ساده آموزشي است. ممکن است نثري در کمال هنر و اوج زيبايي؛ ساده و قابل فهم باشد.
دانش آموزان ايراني چقدر زبان فارسي مي دانند؟
فرهنگستان زبان و ادب فارسي، تحقيق هاي مختلفي درباره وضعيت فعلي زبان فارسي در کشور انجام مي دهد. اين نهاد در سال 95 تحقيقي را در دستور کار خود قرار داد که در آن، هدف ارزيابي، ميزان تسلط دانشآموزان سال چهارم دبيرستان بر زبان و ادبيات فارسي تعريف شده بود. اين آزمون با اين هدف انجام شد که دانشآموزان در اين مقطع تا چهاندازه بر مهارتهاي چهارگانه زبان شامل مهارتهاي ادراکي (شنيدن و خواندن) و مهارتهاي توليدي (نوشتن و صحبت کردن) تسلط دارند و نقطه ضعف و قوت شان در کدام بخش مهارتي زبان است.
اين آزمون که در ميان 367 دانش آموز مقطع چهارم دبيرستان در شهر تهران برگزار شد، نتايج تامل برانگيزي به همراه داشت. بر اساس اين آمار که در«جدول شماره 1 »مشاهده مي کنيد، دانش آموزان تنها در مهارت «صحبت کردن»نمره قابل قبولي کسب کرده اند و کمترين نمره هاي آن ها مربوط به «خواندن» و بعد «نوشتن» است.اين در حالي است که بيشتر آموزش ها در مدارس بر اين دو مهارت تکيه دارد و انتظار مي رود دانش آموزان در آن، توانايي بيشتري داشته باشند حال اين که چنين نيست.
همين آمار به تفکيک رشته تحصيلي، غمنامه ديگري را روايت مي کند. آماري که در آن انتظار مي رود دانش آموزان رشته علوم انساني با توجه به مجموعه دروسي که در طول سال هاي تخصصي تحصيلي خود مي گذرانند سرآمد دانش آموزان ديگر باشند اما اين طور نيست. طبق آمار «جدول شماره 2 »دانش آموزان گروه علوم انساني تنها در مهارت«صحبت کردن» با اختلاف بسيار کمي از ديگر گروه ها نمره بهتري گرفتند و دانش آموزان گروه تجربي و رياضي در مهارت ديگر ، با اختلاف از اين گروه جلوترند.
اين نتيجه ها را نمي توان به شهرهاي مختلف و تمام دانش آموزان نسبت داد اما همين نمونه کوچک نشان مي دهد زماني که اوضاع دانش آموزان تهران که از امکانات خوبي بهره مندند، چنين باشد اوضاع در شهرها و ديگر مناطق کشور چگونه است. به هرحال بيشترين مهارت هاي زباني در دانش آموزان کشور از طريق کتاب هاي درسي و روش هاي آموزشي تقريبا يکسان ايجاد مي شود.
بازار