نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
کتاب

درباره منابع مالی و داوران جوایز خصوصی ادبی

منبع
فرهيختگان
بروزرسانی
فرهيختگان/ هفته پيش يازدهمين دوره جايزه جلال آل‌احمد برگزار شد و منتخب‌هايش انتخاب شدند و جوايز خود را دريافت کردند و دوباره همه‌چيز مهيا مي‌شود براي سال ديگر و برگزيدگاني ديگر. بياييد تفاوت اعتبار و حمايت از جايزه‌هاي ادبي ايران را با نمونه‌هاي خارجي آن مقايسه کنيم؛ مثلا کتابي که در نوبل ادبيات برنده شود يا در همين جايزه من بوکر، ناشر بعد از اين اتفاق با همکاري‌هاي مختلف کتاب را ترجمه مي‌کند و بعد هم با عقد قرارداد، کتاب را به همه دنيا مي‌رساند تا کارش ديده شود و هزاران اتفاق خوب ديگر براي خودش و کتاب جايزه گرفته‌اش مي‌افتد اما در کشور ما جايزه فقط مختص همان روز برگزاري و انتخاب شدن است. چه جايزه‌هاي خصوصي و چه جايزه‌هاي دولتي از اين منظر شبيه يکديگر هستند و فرقي ندارند. اين يک نکته برگزاري جايزه‌هاي ادبي است، معمولا بايد جايزه در ياد همه بماند، اما دوره جايزه‌هاي ادبي در ايران و حتي به ياد ماندن آنها هم دوره کمي است و شايد فقط به همان يک‌ماه برسد. در اين گزارش به بررسي جوايز ادبي خصوصي در ايران پرداختيم که بيشترين شهرت را دارند و هر‌کدام به دلايلي يا برگزار نمي‌شوند يا اگر هم برگزار شوند خيلي در يادها نمي‌مانند. جايزه ادبي يلدا اين جايزه از نخستين جايزه‌هاي ادبي ايران است که از سال 80 توسط انتشارات کارون بنيانگذاري شد و تاکنون چهار دوره از اين جايزه برگزار شده است و بعد از سال 84، بدون اينکه دليلي براي برگزار نشدنش بگويند، تعطيل شد. برندگان جايزه يلدا در دوره‌هاي مختلف: ۱۳۸۰: زويا پيرزاد ۱۳۸۱: محمد محمدعلي، حسين سناپور ۱۳۸۲: فريبا وفي، شيوا ارسطويي ۱۳۸۳: محمدرحيم اخوت ۱۳۸۴: محمدرضا کاتب جايزه گلشيري بنياد هوشنگ گلشيري، پس از درگذشت گلشيري در خرداد ۱۳۷۹، به همت فرزانه طاهري، همسر هوشنگ گلشيري و تني چند از دوستان و دوست‌داران او شکل گرفت. اين بنياد هر سال به آثار برتر در حوزه‌هاي مختلف ادبيات داستاني جايزه مي‌دهد. در تيرماه سال ۱۳۹۳ وبگاه رسمي بنياد ادبي گلشيري اعلام کرد پس از 13 دوره برگزاري جايزه ادبي تصميم گرفته ‌است برگزاري اين جايزه را به دليل کمبود منابع و نيروي انساني متوقف کند. اين جايزه، در چهار بخش بهترين رمان، بهترين مجموعه داستان، بهترين رمان اول و بهترين مجموعه داستان اول برگزار مي‌شد. جايزه هوشنگ گلشيري شامل تنديس، لوح‌ تقدير و جايزه نقدي است که در مراسمي به برندگان اهدا مي‌شد. مبلغ نقدي‌اي که براي بهترين رمان و بهترين مجموعه داستان تعلق مي‌گرفت هر يک 10 ميليون ريال و جايزه نقدي بهترين رمان اول و بهترين مجموعه داستان اول هر يک پنج ميليون ريال بود. در هر دوره از اين جايزه، فقط آثاري مورد بررسي قرار مي‌گرفتند که در دو مقوله رمان يا مجموعه داستان (به قلم يک نويسنده) جاي بگيرند. اگر نويسنده يک رمان يا مجموعه داستان تاکنون رمان يا مجموعه داستاني ننوشته باشد، اثر او در بخش‌هاي رمان اول يا مجموعه داستان اول داوري خواهد شد و اين وجه تمايز جايزه گلشيري با ديگر جوايز ادبي ايران بود. برگزارکنندگان اين جايزه مي‌گويند: «ملاک انتخاب داوران در اين جايزه با مشورت بنياد با مشاورانش معين مي‌شود و اغلب داوران منتقد و داستان‌شناس هستند و براي حضور نويسندگان هم در مرحله داوري مانعي وجود ندارد.» اما مساله‌اي که در نقد داوري‌هاي جايزه گلشيري مطرح مي‌شد اينکه تيم سه نفره داوري، سلايق و نظرات شخصي خود را نسبت به صاحب اثر و نه خود اثر، دخالت مي‌دادند. حجم اين انتقادات يکي از دلايل متوقف شدن جايزه گلشيري بود. فرزانه طاهري، همسر گلشيري بعد از تعطيلي دوره سيزدهم که انتقاداتي به برگزار‌کنندگان اين جايزه وارد شده بود، درباره اين حواشي گفت: « قضيه از اين قرار بود که داوران جايزه در دوره‌ آخري که جايزه برگزار شد، درباره‌ انتخاب آثار برگزيده به اتفاق نظر نرسيدند و علت اين قضيه را تا حدي، کميت اندک آثار راه يافته به دور پاياني دانستند.» توجيه‌شان براي برگزار نشدن از يک‌طرف کمبود نيروي انساني عنوان شد و از طرف ديگر کميت کتاب‌ها را علت برگزار نشدن جوايز عنوان کردند. اما مهم‌ترين نکته اين است که جايزه گلشيري هم به همان بلايي دچار شد که ديگر جوايز ادبي خصوصي به آن دچار شدند و آن هم نبودن يک قانون مدون و مشخص براي برگزاري يک جايزه ادبي است! جايزه احمد محمود جايزه‌اي ادبي که از سال 96، همزمان با سالروز تولد احمد محمود در دي‌ماه برگزار مي‌شود، جايزه‌اي که در دو دوره برگزاري‌اش حاشيه‌هاي زيادي داشته و به تعطيل شدن هم نزديک شده است. مهدي يزداني‌خرم که طبق معمول يک طرف برگزاري جايزه‌هاي ادبي خصوصي است، درباره اين جايزه و نقدهايي که به داوري آن وارد شده بود، گفت: «ما سال گذشته و در دوره اول هم همين روند را داشتيم، هر جايزه‌اي فراز و فرود خاص خود را دارد و هر کاري کنيم عده‌اي راضي و عده‌اي ناراضي خواهند بود. ما خواستيم درصد خطا را تا جاي ممکن کم کنيم و به سيستم نظرسنجي برگرديم و آن را هم اصلاح کنيم، چه در بخش رمان و چه در بخش مجموعه داستان، فرم را براي بيش از 90 نفر فرستاديم و خواستيم که از بين يک تا 10 به کتاب‌هاي مدنظرشان راي دهند. بعد درنظر گرفتيم هر کتابي فارغ از ميزان امتيازش بايد 15 درصد آرا را داشته باشد، 15 درصد آرا در 50 نفر مي‌شود 8 نفر، نمي‌شد کتابي سه تا 10 بگيرد و نمره‌اش خيلي بالا باشد، بعد به آن استاندارد ما برسد، هر کتاب بايد حداقل هفت يا هشت راي مي‌داشت که اگر اين نمي‌شد، سراغ کتاب‌هاي بعدي مي‌رفتيم که خوشبختانه اين‌طور نشد. درواقع پراکندگي راي و جمع امتيازات، ترکيب آن نامزدها را مشخص کرد.» امسال نامزدهاي جايزه احمد محمود درحالي اعلام شدند که دو نامزد اين جايزه ادبي با دو نامزد جايزه جلال آل‌احمد يکي هستند. برخي معتقدند انتخاب‌هاي مشابه دوجايزه دولتي و خصوصي که در فرض اوليه بايد رويکردهاي متفاوتي داشته باشند، نشان از اين دارد که تعداد کتاب‌هاي با کيفيت يک سال حوزه ادبيات محدود هستند و اين تعداد کم باعث شده تا نامزدهاي دو جايزه يکي شوند. اما با توجه به اينکه «رهش» برگزيده جايزه جلال آل‌احمد حتي در بين نامزدهاي اين جايزه احمد محمود نيست، مي‌توان گفت که اين جايزه ادبي از همين ابتداي کار خود، بنا را بر اين گذاشته که نقش مکمل و بدلي بر جايزه دولتي جلال آل‌احمد را شکل دهد که با فرض همين رويه، جايزه احمد محمود در ساحتي ديگر نسبت به برگزيدگان جلال، برخوردي منفعلانه دارد. جايزه ادبي صادق هدايت جايزه ادبي صادق هدايت، جايزه‌اي است که سالانه به داستان‌هاي کوتاه منتشر نشده در زمينه ادبيات داستاني اهدا مي‌شود. اين مسابقه ادبي تا سال ۱۳۸۵ توسط بنياد صادق هدايت و وب‌گاه سخن، مشترکا برگزار مي‌شد ولي از سال ۱۳۸۵ به بعد به تنهايي توسط بنياد صادق هدايت برگزار مي‌شود. همين که جايزه‌اي به داستان‌هاي منتشر نشده تعلق مي‌گيرد، خودش داستاني است، داستان‌هاي کوتاهي که به بنياد صادق هدايت مي‌رسد و بعد از بررسي، برگزيدگانش معرفي مي‌شوند. جهانگير هدايت درباره اين جايزه گفته است: «مسابقه ادبي صادق هدايت از معتبرترين مسابقات شناخته‌شده و از سالم‌ترين انواع مسابقه ادبي بخش خصوصي است که هيچ‌گونه کمکي از داخل يا خارج از ايران را نمي‌پذيرد و تمامي هزينه‌هاي مربوط به اين مسابقه به عهده بنده است.» درطول برگزاري اين مسابقه، کساني از خارج از ايران هم به‌عنوان برنده انتخاب شدند؛ يک نفر از ونکوور کانادا، دو نفر از افغانستان (مزارشريف و کابل) و يک نفر از آمريکا (لس‌آنجلس) جزء اين برندگان بوده‌اند. جايزه شهيد غني‌پور براي برگزاري‌اش مرامنامه دارند، در مرامنامه‌شان آورده‌اند: «از روزي که تابوت حبيب را بر شانه‌هاي خود نشانديم و از کوچه‌ها و خيابان‌هاي ماتم‌زده محل تا بهشت‌زهرا بدرقه کرديم، ‌ساليان زيادي گذشته است. برپايي جشنواره با نام شهيد «حبيب‌ غني‌پور»، کوششي است براي ارج‌گذاري و معرفي تنها نويسنده‌اي که ماندگارترين اثرش را در جبهه‌هاي دفاع‌مقدس نگاشت. جشنواره، فرصت مغتنمي‌ است براي بازخواني آن متن بي‌بديل تا در پرتو مهتابي آن به ارزيابي کارنامه ادبي خويش و جامعه بنشينيم و مسئوليت خويش را بهتر درک کنيم.» به قول رضا اميرخاني جشنواره شهيد حبيب غني‌پور، تنها جشنواره‌اي است که براي گرفتن جايزه بايد کفش‌هايتان را از پا دربياوريد و همين اين جايزه را متفاوت با ديگر جايزه‌هاي ادبي مي‌کند. جايزه‌اي که يادآور اميرحسين فردي هم هست، نويسنده‌اي که هميشه براي اين جايزه و برگزاري‌اش خودش را به آب و آتش مي‌زد. امسال قرار است هجدهمين دوره‌اش برگزار شود و باز هم در مسجد جواد‌الائمه، داوران و برگزارکنندگان همه از کودکي در همين مسجد بزرگ شده‌اند، مسجدي در جنوب‌غربي تهران که خيلي‌ها را از جمله شهيد حبيب غني‌پور، اميرحسين فردي، ناصر ناصري و... پرورش داده و به دنياي نويسندگي وارد کرده است. اين جشنواره جايزه مادي خاصي ندارد و سعي مي‌کند بيشتر نويسندگان را همراهي کند و مثلا اگر نويسنده‌اي برگزيده شود سعي مي‌کنند با کمک وزارت ارشاد يا بنياد ادبيات داستاني، کتاب او را حمايت کنند. جايزه ادبي مهرگان اولين دوره جايزه در مهرماه سال ۱۳۷۸ با انتخاب بهترين رمان فارسي اهدا شد. در آن سال هفت نفر از منتقدان و صاحب‌نظران ادبيات معاصر ايران به‌عنوان نخستين هيات داوران جايزه مهرگان ادب، تنديس مهرگان و جايزه نقدي يک ميليون توماني آن را براي بهترين رمان فارسي به رمان «نيمه غايب» نوشته حسين سناپور اهدا کردند. در اولين دوره جايزه مهرگان ادب داستان بلند «تعليق»، نوشته محمد‌رحيم اخوت نيز لوح تقدير مهرگان ادب را دريافت کرد. جايزه مهرگان تاکنون در هفت بخش برگزار شده ‌است؛ چهاربخش در زمينه ادبيات داستاني معاصر با عنوان «مهرگان ادب» و سه بخش در حوزه علم با عنوان «مهرگان محيط‌زيست». درطول دو دهه برگزاري جايزه، بيش از 50 نفر از منتقدان و چهره‌هاي برجسته ادبي و علمي ايران، هيات داوران جايزه مهرگان را تشکيل داده‌اند و در اين مدت حدود صد نفر از نويسندگان، پژوهشگران و فعالان محيط‌زيست به‌عنوان برگزيدگان جايزه معرفي شده‌اند. جايزه مهرگان را از سال ۱۳۷۸ تا سال ۱۳۸۵ شرکت «پکا» که يک شرکت تعاوني پخش و توزيع متشکل از ناشران برجسته کشور بود، برگزار مي‌کرد. اما از سال ۱۳۸۵ که پکا تعطيل شد، اين جايزه به صورت مستقل و با دبيري عليرضا زرگر (مديرعامل سابق پکا) و با حمايت مالي شکوه فرگاه، اکرم طاهرپور و سودابه سلگي برگزار شد. برگزار‌کنندگان اين جايزه معتقدند بايد ديوار حائل بين دو شاخه ادبيات معاصر ايران فروبريزد. عليرضا زرگر، دبير جايزه ادبي مهرگان اعلام کرده آثاري را که در زمينه ادبيات خلاق در خارج از ايران منتشر شده‌اند، به‌طور جداگانه به داوري گذاشته مي‌شوند. اما نکته انتخاب چنين کاري اين بوده است که چون در داخل آثار مميزي مي‌شوند پس بايد به آثاري که خارج از ايران هم منتشر مي‌شوند بپردازيم، براي همين اين بخش را اضافه کردند تا به قول خودشان سانسور جلوي کارشان را نگيرد! سياستي براي گرفتن جايزه مسعود دياني، کارشناس و مجري شب روايت که از شبکه چهار سيما پخش مي‌شود درباره برگزاري جوايز ادبي در ايران نظر متفاوتي دارد، او مي‌گويد: «جايزه جلال که همه سر آن دعوا مي‌کنند و گران‌ترين جايزه ايران هم هست، ولي هيچ‌کسي نمي‌شناسد؛ اين هم وضعيت گران‌ترين جايزه کشور است که از 110 سکه شروع کرده تا 30 سکه آمده و الان 100 ميليون تومان شده است. جشنواره فيلم فجر را همه مي‌دانيم چه فيلم‌هايي جايزه گرفتند. اعتبار جايزه يک چيز است و اينکه بدانيم چه کسي جايزه گرفته امر ديگري است. اگر فيلم فجر را بپرسم همه مي‌دانند. جايزه احمد محمود را سال گذشته چه کسي گرفت؟ جايزه گلشيري را آخرين دوره چه کسي گرفت؟ جايزه جمال‌زاده را چه کسي گرفت؟ اصلا جايزه‌ها براي چه در سطح جهان راه مي‌افتند؟ يک زماني کشورهاي اروپايي و آمريکاي‌شمالي خود دنبال خلق ادبيات بودند. نويسنده‌هاي مشهور را ببينيد؛ متعلق به اين دو فرهنگ هستند. از يک جايي به بعد اينها قاعده بازي را تغيير مي‌دهند. هم در عرصه ادبيات و هم در عرصه سينما اين‌چنين بود. به جاي اينکه من خودم خلق کنم، من جايزه تعيين مي‌کنم ولي ملاک‌هاي جايزه، سليقه من را مشخص مي‌کند که ديگران خلق مي‌کنند. جايزه‌هاي معتبر ادبي را کشورهاي شرق و جنوب مي‌گيرند يعني ايشيگورو در نوبل جايزه مي‌گيرد و خيلي از نويسندگان کشورهاي شرقي، آمريکاي‌جنوبي و آفريقايي هستند. اين کارکرد جايزه است. جايزه سليقه دارد ولي به شرط آنکه طرفي که جايزه را طراحي مي‌کند شعور داشته باشد. از آغاز چنين نگاهي داشته باشد و بعد جايزه را هم طراحي کند. در ايران گفته‌اند اوضاع و احوال نويسندگان خيلي بد است و بيچاره هستند. يک جايزه‌اي بگذاريم تا پولي به آنها برسد. قبلا 110 سکه بود و سکه الان 4 ميليون تومان شده است و به 30 سکه رسانده‌اند؛ اگر اين ميزان را هم بدهند، آنقدر حاشيه مي‌روند که درنهايت 250-200 هزار تومان پول را بين 10، ۱2 نويسنده تقسيم مي‌کنيم و شور و حال کاذبي هم به اين فضا مي‌دهيم. جايزه جلال جهت نمي‌دهد. من در برنامه‌اي که داريم هم گفتم عيب جايزه جلال، عيب نگاه فرهنگي دولت است. دوستان بنياد در اين قصه نقش زيادي ندارند. نگاه فرهنگي در اين دولت نگاه محافظه‌کارانه‌اي است که نه سيخ بسوزد و نه کباب. هر کسي فشار بيشتري وارد کند سهم بيشتري مي‌برد. به همين خاطر سال گذشته شهرستان ادب فشار مي‌آورد و جايزه مي‌گيرد. وقتي اين جايزه را گرفت سياست فرهنگي دولت اين است که يکي به اين طرف بدهيم و يکي به آن طرف. اين طرف کسي که همه تحسين کنند و حزب‌اللهي‌ها هم ساکت شوند و بگويند خيلي خوب است؛ آن طرف هم بايد به يک خانم بدهيم. امسال هم مطمئن باشيد اين اتفاق رخ مي‌دهد. دولت اصلاحات مردانه مي‌ايستاد و مي‌گفت من به فلاني جايزه مي‌دهم و به ايکس جايزه نمي‌دهم. آقاي مهاجراني اگر بود مي‌گفت من به اصلاح‌طلبان جايزه مي‌دهم و اگر آقاي صفار هم بود مي‌گفت من شما را حساب نمي‌کنم. يعني نمي‌خواست با اينها عکس يادگاري بگيرد. اين مي‌خواهد هم به اين طرف و هم به آن طرف جايزه بدهد. براي جايزه گرفتن آن پول مهم است. به هر کدام از ما بگويند جايزه 15 سکه‌اي هم مي‌دهيم، زندگي خود را مي‌توانيم تکاني بدهيم. الان براي همه پول مهم است و به همين خاطر هيچ کسي در تاريخ جايزه جلال و جايزه شعر فجر غير از آقاي اميرخاني که به اين پول‌ها نيازي ندارد، نگفته من جايزه نمي‌گيرم. هيچ‌کسي نگفته است، عدد مهم است. حرف 60، 70 ميليون پول است. با اينکه مي‌دانند هيچ حمايت معنوي از آثار برگزيده جايزه جلال هم نمي‌شود. نهاد جايزه‌دهنده هيچ مسئوليتي براي ترويج جايزه خود احساس نمي‌کند. يعني وقتي دولت جايزه جلال را به يک نفر داد وظيفه دارد، کتابي که جايزه گرفته را ترويج کند. کجا اين مساله را مي‌بينيد؟ حتي نمايشگاه کتاب هم دنبال اين کار نيست. وقتي فردي به نمايشگاه کتاب مي‌آيد و با انبوه غرفه‌ها مواجه مي‌شود و قدرت خريد او 50 تا 100 هزار تومان است؛ ابتدا دنبال غرفه نهادهاي انتخاب‌گر مي‌رود. اينجا نقش جايزه‌ها نشان داده مي‌شود. مي‌گويد اين کتاب جايزه جلال را گرفته است و بهتر است اين کتاب را بخرم. اين اولين کاري است که نهاد برگزارکننده جايزه بايد براي کتاب انجام دهد، يعني به جايزه خودش احترام بگذارد. اما جايزه جلال روز اختتاميه تمام مي‌شود. يعني هيچ‌وقت کسي احساس نمي‌کند از آن به بعد بايد از اعتبار جايزه خود دفاع کنم. اعتبار جايزه يعني از آن اثر دفاع کنم. يعني نمي‌شود شما 100 ميليون جايزه بدهيد و بعد از کار خود دفاع نکنيد و هيچ کسي مسئوليت اين کار را نپذيرد. در جوايز خصوصي هم همين را مشاهده مي‌کنيد. در جوايز خصوصي هم عده‌اي جمع مي‌شوند و به يک نفر جايزه مي‌دهند. جوايزي که در اين سال‌ها برگزار شد اگر تاثير داشت همه ما اسم برگزيدگانش را به ياد داشتيم. شما نگاه کنيد جايزه احمد محمود با يک موجي راه مي‌افتد و به يک اثري جايزه مي‌دهند. کساني که اين جايزه را برگزار کردند با انواع حواشي روبه‌رو بودند، يک گام بعد براي ترويج کتابي که جايزه دادند، براي معرفي آن، براي دفاع از کار خود قدم برداشتند؟ در ايران اين جوايز راه خود را درست نمي‌روند. با همان تحليلي که گفتم در ايران جايزه خصوصي نداريم. ما يک سري جوايز داريم که وزارت فرهنگ برگزار مي‌کند و يک سري جوايز داريم که من گاهي به شوخي مي‌گويم وزارت اطلاعات برگزار مي‌کند. اينها تحليل و شوخي است و خبر نيست. من معتقدم چيزي به نام خصوصي نداريم. سوال من خيلي واضح است. شما امروز بگوييد مي‌خواهم جايزه برگزار کنم. شما چه کسي هستيد؟ به چه اسمي سالن مي‌گيريد؟ اولين کاري که مي‌خواهيد سالن بگيريد اين است که جايزه را در جايي ثبت کنيد و نهاد مشخصي مسئوليت برگزاري آن جايزه را برعهده بگيرد. وقتي شما سالن هنرمندان را مي‌گيريد به چه اسمي به شما اين سالن را مي‌دهند؟ شما که در جايي ثبت نکرديد. چه کسي توصيه مي‌کند که سالن را به آنها بدهيد؟ جايي براي ثبت وجود ندارد. فردا بگوييد من مي‌خواهم جايزه احمد محمود بدهم، چه کسي جلوي شما را مي‌گيرد؟ بايد يک قانوني در جايي وجود داشته باشد. دبيرخانه‌اي باشد که وقتي من مي‌خواهم جايزه بدهم، بدانم با چه متد و معياري و چه شرايطي مي‌توانم اين جايزه را برگزار کنم. امروز شما بگوييد من مي‌خواهم جايزه احمد محمود برگزار کنم. هيچ چيزي نداريم. قانوني نداريم. آن کسي که برگزار مي‌کند اين ادعا را دارد که من نمي‌خواهم زير علم دولت بروم و مي‌خواهم خودم برگزار کنم. بخشي از گفت‌وگوي منتشر شده در ۱۱ آذر ۹۷ کلام آخر نکته برگزاري جوايز ادبي خصوصي با يکديگر، ترکيب يکنواخت هيات داوران اين جايزه‌هاست که همين باعث مي‌شود تا برگزيدگان يکي باشند، مثلا رمان‌هاي «عقرب روي پله‌هاي راه‌آهن انديمشک» که توسط حسين مرتضاييان آبکنار و «باغ تلو» که به دست مجيد قيصري نوشته شده، بارزترين نمونه اين اشتراک است که جزء نامزدهاي مهرگان ادب، گلشيري، کتاب دفاع‌مقدس و منتقدان و نويسندگان مطبوعات معرفي شده‌اند. اين اشتراک نامزدها، بين جايزه مهرگان و گلشيري بيشتر به چشم مي‌خورد که نکته‌اش همان تيم داوري يکسان است! اگر در اين تيم‌هاي داوري به‌جز نويسندگان معروفي که هميشه اسم‌شان وجود دارد و خودشان هم جايزه برگزار مي‌کنند، ناشران و حتي کساني که دوستدار کتاب هستند يا جايزه‌اي از سوي مخاطبان کتاب وجود داشته باشد، مي‌تواند به داوري‌ها کمک کند و ترکيب جديدي را رقم بزند! نويسنده: عاطفه جعفري ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد