
زنان جریانسازِ شعر فارسی؛ به بهانه نمایش زندگی رابعه بلخی در «سمفونی نهم»
خراسان
بروزرسانی

خراسان/ بخشي از زندگي رابعه بنت کعب دست مايه يکي از اپيزودهاي فيلم سينمايي«سمفوني نهم» در سيوهفتمين جشنواره فيلم فجر شده است. اين شاعر راکه با نام «رابعه بلخي» هم شناخته ميشود، نخستين شاعر زن فارسي ميدانند. طبق اسناد، او در سده چهارم هجري زندگي مي کرده و هم عصر رودکي پدر شعر فارسي بوده است. عطار نيز در حکايت بيستويکم الهي نامه از علاقه وي به سرودن شعر و هنر نقاشي ميگويد. رابعه بلخي را بهانه کرديم تا از زنان جريان ساز شعر فارسي بگوييم.
«رابعه»؛ طلايه دار زنان شعر فارسي
رابعه بلخي يا رابعه بنت کعب قُزداري، اولين شاعر زن فارسي زبان در قرن چهارم هجري است. پدرش، کعب، از فرمانروايان آن روزگار بود و نوشتهاند رابعه عاشق غلام برادرش، بکتاش بود. گويا همين عشق، رابعه را به وادي شعر کشاند ولي غيرت و تعصب برادر باعث شد که از اشعار او چيزي باقي نماند جز چند غزل و قطعه. ذوق سرشار و تسلط رابعه به شعر از همين اشعار باقي مانده او مشهود است. محمد عوفي در کتاب «لباب الالباب» سخني کوتاه درباره رابعه نوشته که زني عاشقپيشه بود و به پارسي شعر ميسرود. مسلماً گفتن رابعه از عشق باعث غزلهاي لطيف اوست.
پروين اعتصامي راوي مناظرههاي بلند بالاست. شيوه او در شاعري بيشتر به شکل گفتوگو ميگذرد. او دوران کودکي خود را به همراه پدر در کنار بزرگاني چون دهخدا و ملک الشعرا بهار گذراند و به همين دليل به خوبي زبان گفتوگو و نقد را ميداند. يک دوره تحصيل پروين در خارج از کشور باعث شد تا او در شعر دست به انتخاب مفاهيم مدرني مانند مبارزه با خرافه، ستايش علوم جديد و... در قالب روايتهاي گفتاري بزند و همين شيوه، شعر او را ماندگار کرده است. از پروين 34 ساله تنها يک ديوان شعر برجاي مانده است.
يکي از اولين شاعران معاصر که مفاهيم اعتقادي را وارد شعر اجتماعي کرد، طاهره صفارزاده است. در اشعار صفارزاده دغدغههاي عدالتخواهي و انقلابيگري موج ميزند و به خصوص در دهه 50 اين مضامين در اشعار او اوج ميگيرد. صفارزاده بيشتر با شعر «کودک قرن» در ميان جامعه ادبي ايران شناخته شد؛ شعري که در آن به زندگي زنان مدرن اشاره شده بود و فرح پهلوي اين شعر را ممنوعالانتشار کرد چون آن را توهين به اشراف ميدانست. او شاعري نيست که به شعر عاشقانه شناخته شود اما جايي هم که حاضر ميشود عميق و محسوس جلوه ميکند.
«براي من زندگي هميشه تجربه است. شعر من هم بر پايه تجربه و آزمايش است. از غزل ساده شروع کردم و به دو بيتيهاي نيمايي رسيدم. از چهارپارههاي نيمايي باز به غزل پختهتري دست يافتم. قانع شدم به آن و به غزلهايي با وزنهاي تازهتر دست يافتم». اينها حرف هاي زندهياد سيمين بهبهاني است. کمتر شاعري جرئت ميکند مانند او در اين همه وزنهاي مختلف شعر سنتي، طبعآزمايي کند. شعر بهبهاني زبان ويژه اوست که انديشه و خيال را با هم آميخته و غزل سنتي را از زير غباري چند صد ساله بيرون آورده و با چهره و مضموني تازه ارائه کرده است.
«پروين»؛ راوي مفاهيم مدرن

فروغ شعر نو با «فروغ»
مجال زندگي فروغ فرخزاد کوتاه بود اما صداي شعر او هميشه بلند. او در فرصت اندک عمر توانست با فرمول نگاه نو و البته قائل به احساس زنانه، چهره پرفروغ شعر عصر خود و بعد از آن باشد. اخوان ثالث، شعر فروغ را نجيب و ناب ميداند و استاد شفيعي کدکني معتقد است او وزن شعر را گسترش داد. غاده سلمان شاعر معروف سوري، فروغ را يکي از شاعران الهام بخش خود ميداند و احمد شاملو بر اين باور است که با مرگ فروغ ، موسيقي درخشاني که خاص شعر معصومانه او بود غير قابل تقليد ماند و شاعر ديگري مانند فروغ تکرار نشد.
«طاهره صفارزاده»؛ شاعر مفاهيم انقلابي

«سيمين بهبهاني»؛ معمار بناي نو غزل
