آخرين خبر/ قضيه از اين قرار است: انسان مهمي به ما باور دارد، بلند و محکم و برخلاف تمام شواهد، و در طول زمان کم کم خودمان هم به همين باور ميرسيم. باور نمي کنيم که بي نقصيم؛ اما آرام آرام نسخه اي از خودمان را مي بينيم که استادها و مربيها، مادر بزرگ هاي زير خاک، آن را ديده اند و منعکس مي کنند: نسخه اي که کافي است و به قدر کافي خوب است. به خودم مي گويم کارت را بکن، بعدش؟ گوشه اي بنشين و زانوهايت را بغل کن و بگذار تمام ديده ها و دانسته هايت کنار هم قرار بگيرند و سر گرمت کنند و فقط براي سرگرمي تو جلوي چشم هايت برقصند. تو کار خودت را بکن، شگفتيها و دوست داشتني هايت را داشته باش: شعر دوازده هزارخطي ات، قلقلک چمن روي رانهايت، حرکت آسمان بالاي سرت، ابري يا آفتابي، صداهاي دوست داشتني عروسي يا موعظهي کليسا، نامه اي از طرف مادربزرگ، چيزهاي خوب را به ياد بياور: آفتاب سوختگي قديمي اي که دوستش داشتي، يک بشقاب پاستاي خانگي. کار خودت را بکن. بعد عقب بنشين و تماشا کن. از جنگيدن با چنگ و دندان براي زنده ماندن به آرامش برس. درست مثل حرفي که پدر روحاني زد، زندگي رازي است که بايد از سر گذراند. رازت را زندگي کن.
•
با من بيشتر حرف بزن مدرکي است محکم که نشان ميدهد آن چه مي گوييم مهم است، و کلمات ما اين قدرت را دارند که مايهي تسلا و تعالي، و نيروبخش و الهام دهنده باشند. کلي کوريگن در اين کتاب با شجاعت بسيار به سراغ تمام سؤالات بزرگ و دشوار زندگي مي رود. اين کتابي است که پيوسته به سراغش مي روم، خصوصا وقتي افق هاي جديدي در زندگي ام پيدا مي شود.» گلنن دويل ملتن، نويسنده ي کتاب جنگجوي عشق
با من بيشتر حرف بزن
کلي کوريگان
روژان سري
نشر ميلکان
بازار