کتابيسم/ اگر فراز و فرودهاي زندگي شما را خسته کرده، اگر روزمرگيهاي کسلکننده طاقت شما را طاق کرده، اگر حس ميکنيد اميدي به ادامه دادن نداريد، اگر شور زندگي و احساس خوشبختي مدتهاست با شما بيگانه شده و به طور کلي اگر دنبال راهي هستيد که از احساس افسردگي، رخوت و نااميدي رهايي پيدا کنيد؛ راهکار مشکل تنها و تنها پيش خود شماست! نوع نگرش شما به زندگي است که شما را شادمان يا غمگين ميکند. پيام بزرگ اين کتاب کوچک همين است.
کتاب زيباترين جاي جهان اينجاست با عنوان فرعي دعوت به خوشبختي، نوشته مشترکي از فرانسسک ميرالس و کاره سانتوس به زبان اسپانيايي است که منصوره رحيمزاده آن را به فارسي برگردانده و انتشارات مرواريد آن را چاپ کرده است. خانم رحيمزاده مقدمه کوتاه اما دلچسبي براي کتاب نوشته است. در اين مقدمه ميخوانيم: “شايد خوشبختي در جاي خاصي نباشد. شايد اين نگاه ما به زندگيست که خوشبختي را ميسازد. شايد لازم باشد براي خوشبخت بودن، چگونه انديشيدن را بياموزيم و با جسارت بيشتري زندگي کنيم. چرا که در پايان زندگي، آنچه بيش از مرگ بايد از آن بترسيم اين است که زندگي نکرده باشيم. کسي که ميخواهد پرواز کند، نبايد از پريدن بترسد، اگر درست زندگي کردن را بياموزيم، هر جا باشيم، زيباترين جاي جهان همانجاست”.
داستان در مورد ايريس سي و شش ساله است که تنها عزيزانش يعني والدين خود را در يک سانحه رانندگي از دست داده است و در اين برهه از زندگي متوجه ميشود که هيچ دلبستگي و دلخوشي در اين دنيا ندارد، نه عشقي، نه دوستي و نه شغل لذتبخشي. درست زماني که به اين نتيجه ميرسد که به آخر خط رسيده، تابلوي کافهاي را ميبيند با اين عنوان: زيباترين جاي جهان اينجاست. قدم گذاشتن در آن کافهي جادويي ايريس را به مسير ديگري سوق ميدهد.
داستان، داستاني فلسفي است که به سادهترين شکل بيان شده است، خواندن کتاب انرژي و زمان زيادي از خواننده نميگيرد و به او اين امکان را ميدهد تا با ايريس همراه باشد و ببيند که او چگونه شکلاتهاي داغ کافه را با لذت مينوشد، شيفته ميشود، هايکوي عاشقانه ميسرايد، دل و جرات پيدا ميکند و گذشته را رها ميکند تا حال به جريان بيفتد.
بازار