کافه بوک/ کتاب ۲۱ درس براي قرن ۲۱ سومين کتاب يووال نوح هراري است که تمرکز آن روي زمان حال و جايي که در آن زندگي ميکنيم است. دو کتاب اول نويسنده، يعني کتاب انسان خردمند گذشته انسان را بررسي کرد و نشان داد که انسان چگونه به فرمانرواي زمين تبديل شده است. کتاب دوم نويسنده يعني کتاب انسان خداگونه آينده را بررسي کرد و تلاش داشت مقصد نهايي هوش و وجدان بشر را به تصوير بکشد. اما اين کتاب – کتاب سوم يووال نوح هراري – به مسائل حال حاضر بشر و آينده نزديک ميپردازد.
يووال درباره اين کتاب و اينکه به چه موضوعاتي ميپردازد در مقدمه چند سوال مهم مطرح ميکند:
اکنون چه چيزي در حال رويدادن است؟ بزرگترين چالشها و مهمترين انتخابهاي امروز چيست؟ به چه چيزي بايد توجه کنيم؟ چه چيزي بايد به کودکانمان بياموزيم؟
معرفي کامل دو کتاب ديگر يووال نوح هراري را ميتوانيد از طريق لينکهاي زير در سايت کافهبوک بخوانيد:
بيل گيتس، که يکي از طرفداران و خوانندگان کتابهاي يووال محسوب ميشود، درباره کتاب ۲۱ درس براي قرن ۲۱ مينويسد:
ذهن انسان هميشه نگران است و اين لزوماً چيز بدي نيست. به هرحال اگر خرسي به سمت شما بيايد، نگراني ميتواند جانتان را نجات بدهد؛ هرچند اين روزها، لزومي ندارد که اکثر ما نگران خرسها باشيم، چون زندگي مدرن دلايل زيادي براي نگراني عرضه ميکند: تروريسم، تغييرات اقليمي، ظهور هوش مصنوعي، اخبار جعلي، تجاوز به حريم خصوصي و حتي کاهش آشکار همکاريهاي جهاني.
هراري، در اين کتاب، چارچوبي مفيد براي روبرو شدن با اين ترسها ساخته است. به اعتقاد او، رمز پايان دادن به اضطرابهايمان، نگران بودن نيست، دانستن اين است که نگران چه چيزهايي باشيم، چقدر نگرانشان باشيم و چگونه براي آيندهاي متفاوت از جهاني که در آن زندگي ميکنيم، آماده شويم.
کتاب ۲۱ درس براي قرن ۲۱ چالشهاي پيچيده عصر حاضر را بهروشني بررسي کرده و به همين دليل، خواندن آن ضروري است.
سووال نوح هراري داراي دکتراي تاريخ از دانشگاه آکسفورد است و دو کتاب قبلي او بيش از ۱۲ ميليون نسخه فروش داشته و به ۴۵ زبان ترجمه شده است. هراري دوبار چايزه پولانسکي را در سالهاي ۲۰۰۹ و ۲۰۱۲ براي خلاقيت و اصالت دريافت کرده و در سال ۲۰۱۱ نيز جايزه انجمن تاريخ نظامي مانکادو را به خاطر مقالات درخشانش در حوزه تاريخ نظامي برد.
خلاصه کتاب ۲۱ درس براي قرن ۲۱
در کتابهاي قبلي نويسنده، خواننده به نحوي با داستان روبرو بود. داستاني که گذشته و آينده را روايت ميکرد اما در اين کتاب روايت تاريخي وجود ندارد و کتاب از درسهاي مختلفي تشکيل شده است. همانطور که از عنوان کتاب نيز مشخص است، کتاب شامل ۲۱ درس است که به چالشهاي جدي حال حاضر و آينده نزديک تاکيد دارند. اين ۲۱ درس در پاسخ به سوالات مختلفي هستند اما وجه مشترک همه اين درسها پاسخ به اين سوال است که واقعا در دنياي امروز چه اتفاقي در حال رخ دادن است؟ و مهمتر از آن، معناي اين اتفاقات چيست؟
۲۱ درس موجود در اين کتاب در ۵ بخش دستهبندي شده است. بخش اول به چالش تکنولوژيک ميپردازد که شامل چهار فصل آرمانزدايي، کار، آزادي و برابري است. در بخش اول نويسنده مجددا به اين نکته تاکيد دارد که انسان بيشتر به قصهها توجه دارد و به همين موضوع فکر ميکند اما نکته اصلي اينجاست که در دنياي امروز، قصههاي مهم و گسترده جهاني در حال از بين رفتند هستند. اين موضوع در حالي است که ادغام بيوتکنولوژي و تکنولوژي اطلاعات ما را با بزرگترين چالشهاي بشر تاکنون مواجه ميکند.
بخش دوم کتاب به چالش سياسي ميپردازد و شامل فصلهاي جامعه، تمدن، ناسيوناليسم، دين و مهاجرت است. در اين بخش نشان داده ميشود که ادغام بيوتکنولوژي و تکنولوژي اطلاعات، هسته مدرن ارزشهاي آزادي و برابري را تهديد ميکند و هر چارهاي براي چالش تکنولوژيکي بايد با همکاري جهاني همراه باشد. اما ناسيوناليسم، مذهب و فرهنگ، بشر را به اردوگاههاي خصمانه تقسيم و مشارکت در سطح جهاني را بسيار مشکل کرده است.
بخش سوم که يأس و اميد نام دارد شامل فصلهاي تروريسم، جنگ، فروتني، خدا و سکولاريسم ميشود. اين بخش شايد چالشيترين بخش کتاب باشد که نويسنده اعتقاد دارد با وجود چالشهاي بيسابقه و اختلافهاي شديد، اگر ترسهايمان را کنترل کنيم و کمي از عقايدمان کوتاه بيايم، شايد بشر بتواند بر مشکلاتي مانند تروريسم و جنگ فايق آيد.
بخش چهارم کتاب ۲۱ درس براي قرن ۲۱ حقيقت نام دارد که شامل درسهاي جهل، عدالت، پسا-حقيقت و افسانه علمي ميشود. يووال در اين بخش ميپرسد که تا کجا ميتوانيم پيشرفتهاي جهاني را درک کنيم و تبهکاري را از عدالت تشخيص دهيم؟ او نشان ميدهد که فرآيندهاي جهاني پيچيدهتر از آن شدهاند که هرکسي به راحتي بتواند درکشان کند. در اين بخش به ما نشان ميدهد که چگونه ميتوان حقيقت را درباره جهان فهميد و چه کاري بايد انجام دهيم تا قرباني تبليغات و خبرهاي جعلي نشويم. اين بخش را ميتوان مهمترين بخش کتاب به حساب آورد.
بخش آخر کتاب که انعطافپذيري نام دارد سه درس را به نامهاي تعليم و تربيت، معنا و مراقبه شامل ميشود. نوح هراري در اين بخش تهديدهاي متفاوت را کنار هم قرار داده است و نگاهي کليتر انداخته است. سوالهاي اساسي و تفکر برانگيز در اين بخش مطرح ميشود. در زمانهاي که داستانهاي قديمي فروريخته و تاکنون داستان جديدي براي جايگزيني آنها پيدا نشده، ما که هستيم؟ چه کاري بايد در زندگي انجام دهيم؟ به چه مهارتهايي نياز داريم؟
در قسمت ديگري از مقدمه نويسنده، که ديد بهتري به مسائل کتاب در اختيار خواننده قرار ميدهد، يووال سوالهاي مهمي که در کتاب به آنها پاسخ ميدهد را بيان ميکند. در اين قسمت ميخوانيم:
فصلهايي از کتاب، عقل انسان را پاس داشته و بقيه نقش حياتي حماقت بشر را برجسته کرده است. اما سوال بسيار مهم همچنان پابرجاست: امروز در جهان چه ميگذرد و معناي عميق اين اتفاقها چيست؟ به قدرت رسيدن دونالد ترامپ بر چه چيزي دلالت دارد؟ براي اپيدمي اخبار جعلي چهکار ميتوانيم بکنيم؟ چرا ليبرالدموکراسي دچار بحران است؟ آيا خدا به زندگيمان بازگشته؟ جنگ جديدي در شرف وقوع است؟ چه تمدني بر جهان استيلا دارد – تمدن غرب، چين يا اسلام؟ آيا اروپا بايد درهايش را به روي مهاجران باز بگذارد؟ مليگرايي ميتواند مشکلات نابرابري و تغييرات اقليمي را حل کند؟ براي مقابله با تروريسم چه بايد کرد؟
درباره کتاب ۲۱ درس براي قرن ۲۱
در همان ابتداي کار، در اولين جمله مقدمه کتاب، خواننده به سرعت متوجه ميشود که اين کتاب حرفهاي خوبي براي گفتن دارد. حرفهايي که در اين دنياي شلوغ ميتواند بسيار کمککننده باشد. کتابهاي يووال نوح هراري هميشه چالشي بودند و هميشه خواننده را درگير خود ميکند. جمله اول مقدمه نيز دقيقا نشان ميدهد که دوباره با يک کتاب چالشي روبرو هستيم. جمله اول مقدمه چنين است: «در دنيايي که گرفتار سيلاب انبوه اطلاعات بيربط است، شفافيت برتري است.» بنابراين در همينجا به شما پيشنهاد ميکنم اگر به دنبال شفافيت هستيد، مطالعه اين کتاب را از دست ندهيد.
در کتاب ۲۱ درس براي قرن ۲۱ با حجم گستردهاي از اطلاعات روبرو هستيم که يووال با همان سبک خاص خود در اختيار ما قرار ميدهد به نحوي که کتاب به هيچ وجه خستهکننده و يا گنگ نيست، همهچيز در عين سادگي و شفافيت پيش روي شماست. اما بايد توجه داشته باشيم که در ميان انبوه اطلاعات کتاب، برخي از آنها حقيقت علمي و يا موارد ثابتشده هستند و برخي ديگر صرفا نظرات شخصي نويسنده هستند. قاطي نکردن اين دو مورد درنهايت باعث ميشود خواننده ديد بهتري به هر کدام از درسها داشته باشد.
نکته ديگري که درباره کتاب وجود دارد اين است که آيا موضوعات اين کتاب با کتابهاي قبلي نويسنده همپوشاني دارد؟ پاسخ به اين سوال «بله» است اما اگر شما کتابهاي انسان خردمند و انسان خداگونه را مطالعه و از قلم و محتواي کتابهاي يووال راضي هستيد به شدت به شما پيشنهاد ميکنم که اين کتاب را نيز مطالعه کنيد. برخي از مطالب اين کتاب به شکل مختصر در کتابهاي انسان خردمند و انسان خداگونه بودند اما در اينجا به شکل وسيعتر به هرکدام از آن موضوعات اشاره شده است. پيشنهاد ديگر ما اين است که به تازگي دو کتاب اول يووال را خواندهايد، مدتي صبر کنيد و سپس مطالعه اين کتاب را شروع کنيد.
بايد اشاره کنم که مطالب اين کتاب براي کسي که نوشتههاي يووال را مطالعه نکرده باشد، ممکن است سخت و يا تخصصي به نظر برسد اما واقعيت اين است که مطالب کتاب به سادهترين شکل ممکن بيان شده است و بدون ترديد هر خوانندهاي را غرق خود ميکند. طبيعتا خواندن اين کتاب را به همه پيشنهاد ميکنيم اما به شکل ويژه مطالعه آن را به پدر و مادرها توصيه ميکنيم. مطالعه اين کتاب وسعت ديد هر فردي را گستردهتر و کمک ميکند به چيزهايي فکر کنيم که تا به حال به آنها فکر نکردهايم. همچنين باعث ميشود نگران چيزهايي باشيم که تا پيش از مطالعه کتاب شايد اصلا از وجود آنها خبر نداشتيم.
يک موضوع نهايي درباره اين کتاب، بحث ترجمه آن است. ترجمه کتاب توسط سودابه قيصري انجام شده است که در نگاه کلي ترجمه خوب و قابل قبولي است اما اگر بخواهيم با ترجمه کتابهاي انسان خردمند و انسان خداگونه مقايسه کنيم، ضعفهاي اين ترجمه به راحتي قابل تشخيص است. ويراستاري کتاب قطعا ميتوانست بهتر باشد اما به هر حال اگر خواننده علاقهمند به مطالعه کتاب باشد، ترجمه راضيکننده است.
جملاتي از کتاب ۲۱ درس براي قرن ۲۱
انسانها بيشتر به قصهها فکر ميکنند تا به واقعيات، ارقام و معادلات. و هرچه قصه سادهتر، بهتر. هر شخص، گروه و ملتي، قصهها و افسانههاي خود را دارد. (کتاب ۲۱ درس براي قرن ۲۱ – صفحه ۱۹)
در طولانيمدت، هيچ شغلي کاملا از اتوماسيون در امان نخواهد ماند. حتي هنرمندان هم بايد از اين موضوع آگاه باشند. در دنياي مدرن، هنر معمولا با عواطف انساني پيوند دارد. ما مايليم فکر کنيم که هنرمندان نيروهاي روانشناختي دروني را منتقل ميکنند و اينکه همه هدف هنر، مرتبط کردن ما با احساساتمان يا تحريک احساساتي جديد در درون ماست. در نتيجه، وقتي ميخواهيم هنر را ارزشگذاري کنيم، مايليم آن را با تاثيرات احساسي که بر ببينده گذاشته قضاوت کنيم. اما اگر هنر با احساسات انساني معنا شود، وقتي الگوريتمهاي بيروني قادر باشند احساسات انساني را بهتر از شکسپير، فريدا کالو يا بيانسه درک کرده و با مهارت اداره کنند، چه اتفاقي خواهد افتاد؟ (کتاب ۲۱ درس براي قرن ۲۱ – صفحه ۴۴)
بازار