کافه بوک/ خانواده تيبو که نگارش و انتشار آن از سال ۱۹۲۰ تا سال ۱۹۴۰ طول کشيد اثر برجسته روژه مارتن دوگار، نويسنده فرانسوي است. او توانست در سال ۱۹۳۷ برنده جايزه نوبل ادبيات شود و موسسه نوبل به خاطر قدرت و صداقت هنري و همچنين کشمکشهاي انساني که در رمان خانواده تيبو به خوبي نشان داده، اين جايزه را به مارتن دوگار اهدا کرده است. ما نيز در کافهبوک اين رمان بزرگ را در ليست کتابهاي پيشنهادي خود قرار دادهايم و به شکل جدي مطالعه اين رمان را پيشنهاد ميکنيم.
مارتن دوگار که خود را پيرو راه تالستوي ميداند در هنگام گرفتن جايزه نوبل سخنراني مهمي انجام ميدهد که بخشي از آن چنين است:
رماننويس واقعي کسي است که ميخواهد همواره در شناخت انسان پيشتر برود و در هر يک از شخصيتهايي که ميآفريند زندگي فردي را آشکار کند، يعني نشان دهد که چگونه هر موجود انساني نمونهاي است که هرگز تکرار نخواهد شد. به گمان من، اگر اثر رماننويس بخت جاودانگي داشته باشد به يمن کميت و کيفيت زندگيهاي منحصر به فردي است که توانسته است به صحنه بياورد. ولي اين به تنهايي کافي نيست. رماننويس بايد زندگي کلي را نيز حس کند، بايد اثرش نشاندهنده جهانبيني خاص او باشد. اينجا نيز تالستوي استاد همه رماننويسان است. هر يک از آفريدههاي او همواره بيش و کم در انديشه هستي و ماوراء هستي است، و شرح زندگاني هر کدام از اين موجودات بيش از آنکه تحقيقي درباره انسان باشد پرسش اضطرابآميزي است درباره معناي زندگي.
در رمان خانواده تيبو هم، دوگار توانسته است با خلق زندگيهاي منحصر به فرد، رماني جاودانه بنويسيد. در ادامه با خلاصه و معرفي کتاب با ما همراه باشيد.
خلاصه کتاب خانواده تيبو
خانواده تيبو يک رمان چهار جلدي است که در هفت بخش اصلي نوشته شده است. اسامي اين هفت بخش عبارت است از: دفترچه خاکستري – ندامتگاه – فصل گرم – طبابت – سورلينا – مرگ پدر – تابستان ۱۹۱۴ – سرانجام.
داستان کتاب شرح زندگي دو خانواده کاملا متفاوت است که زندگي آنها از طريق پسرهاي خانواده به هم گره خورده است. از اين دو خانواده يکي پيرو مذهب کاتوليک و ديگري پيرو مذهب پروتستان است. تمرکز کتاب نيز بر دو شخصيت از خانواده تيبو به نامهاي آنتوان و ژاک است.
پدر آنتوان و ژاک فردي خشک و مقرراتي است که توجه ويژهاي به مذهب دارد. دوست دارد در نگاه همه فردي باايمان و مذهبي جلوه کند و خزانهدار اتحاديه امور خيريه کاتوليکها نيز ميباشد. او همچنين موسس و مدير بنياد حفظ و حراست اخلاق جامعه است و بسيار روي رفتار پسرانش حساس است. ميخواهد پسرانش چهره او را برجستهتر کنند و به شهرت او بيفزايند. به همين خاطر هنگامي که با رفتار عصيانگرانه پسر کوچکترش يعني ژاک روبهرو ميشود تصميمهاي سختي ميگيرد.
ايستاد و بسوي پسرش چرخيد. رفتار آنتوان اندکي به او آرامش ميداد. به پسر بزرگش مهر ميورزيد، به او ميباليد و خاصه امشب او را بيشتر دوست ميداشت، زيرا خشمش نسبت به پسر کوچکش بيشتر شده بود. نه بدني سبب که ژاک را دوست نميداشت: کافي بود که ژاک اندکي غرور او را ارضا کند تا حس محبتش بيدار شود؛ اما خيرهسريها و لگدپرانيهاي ژاک هميشه بر حساسترين گوشه دل و عزت نفسش ضربه ميزد. (رمان خانواده تيبو – جلد اول – صفحه ۱۳)
شخصيت ژاک به گونهاي است که احتياج به سرکشي و عصيان دارد. نياز دارد که ديده شود و شخصيت خود را به همگان نشان دهد. نياز دارد که به خودش ثابت کند هست، وجود دارد و تسليم فشارهاي بيروني چه از طرف خانواده و چه از طرف جامعه نشده است و نخواهد شد. برادرش آنتوان، اين شيوه رفتار را غريزي ميداند و اعتقاد دارد که بدجنس بودن برادرش از روي عمد نيست و او فقط خودش است.
در مقابل ژاک که به شکل تمامقد در مقابل زندگي ايستاده است، آنتوان را داريم. کسي که سبک زندگي او به کل متفاوت است. ميتوان گفت آنتوان همراه زندگي است. شخصيتي که راه طبابت را پيش گرفته و همواره دوست دارد منطقي فکر کند، منطقي عمل کند و منطقي زندگي کند. آنتوان در بيشتر مواقع حمايتگر ژاک بوده و قصد دارد به گونهاي راه درست زيستن را به او ياد دهد.
کتاب با يک عصيان از سوي ژاک شروع ميشود. روابط بين کاتوليکها و پروتستانها از سمت کليسا به شدت نفي ميشد و طبيعتا پدر خانواده به هيچ وجه تمايل ندارد که ژاک با دانيل، پسر خانواده پروتستان فونتانن دوست باشد و يا اصلا با آن خوانده رفت و آمد داشته باشد. اما در ابتداي کتاب ميبينيم که ژاک و دانيل از خانه فرار کردهاند و تصميم دارند مسير متفاوتي براي زندگي انتخاب کنند. فکر فرار از دست خانواده و تنهايي که در آن محيط گريبانگير ژاک و دانيل است و همچنين علاقه شديد به همديگر باعث نزديکي بيشتر آنها شده است اما اين تازه شروع داستان پر فراز و نشيب کتاب است.
دو جلد اول رمان خانواده تيبو روي ژاک و آنتوان تمرکز دارد و خواننده با طور کامل با شخصيتهاي اين دو نفر آشنا ميشود. در جلد سوم کتاب به سمت اتفاقات فرانسه پيش از جنگ جهاني اول کشيده ميشود و ما جنبههاي سياسي و تاريخي رمان را مشاهده ميکنيم. در بخش هفتم کتاب – يعني تابستان ۱۹۱۴ – اسامي واقعي زيادي آورده شده که هرکدام به نحوي در وقايع جنگ جهاني اول نقش ايفا کردهاند. تابستان ۱۹۱۴ طولانيترين بخش کتاب است که ميتوان آن را هسته اصلي رمان دانست. در اين بخش با جنبههايي از شخصيتهاي اصلي کتاب مواجه ميشويم که پيش از آن ممکن است متوجه آنها نشده باشيم.
درباره رمان خانواده تيبو
خانواده تيبو بينظير است و به احتمال بسيار زياد پس از مطالعه، آن را در ليست سه کتاب برتري که خواندهايد قرار خواهيد داد. رماني که زندگي را به شکل کلي پيش روي شما به نمايش ميگذارد و تقريبا هر احساسي را که لازم باشد در شما زنده ميکند. رماني که به جرات ميتوان گفت هرگز فراموش نخواهيد کرد.
اين رمان به موضوعات مختلفي از جمله دين و مذهب، سياست، فلسفه زندگي، انقلاب و جنگ اشاره ميکند و در قالب يک داستان منسجم شما در خود غرق ميکند. تمام موضوعات کتاب به خوبي بيان شده است و خواننده صرفا با يک رمان اجتماعي يا سياسي و يا حتي عاشقانه روبهرو نيست. خواننده با رماني روبهرو است که به زندگي واقعي شباهت دارد که ميتواند از آن بسيار ياد بگيرد.
در اين رمان رشد و تکامل شخصيتهاي اصلي کتاب، بلوغ فکري آنها و همچنين مسيري که انتخاب ميکنند به حدي دقيق و زيبا بيان شده است که پس از پايان کتاب ميتوان به وضوح دو سبک زندگي را مشاهده کرد. سبک زندگي ژاک و سبک زندگي آنتوان. شناخت شما از ژاک و آنتوان آنقدر عميق ميشود که ميتوانيد در مسير زندگي خود تصميم بگيريد که آيا ميخواهيد به سبک ژاک برخورد کنيد و يا با شيوه آنتوان پيش برويد.
ژاک و آنتوان در زمينههاي مختلفي در رمان با هم اختلاف نظر دارند اما شايد زيباترين و تاثيرگذارترين قسمت رمان خانواده تيبو بخش مربوط به زمان پيش از جنگ باشد. جايي که تفاوت ديدگاههاي ژاک و آنتوان به بيشترين حد خود ميرسد و بدون ترديد در درون ما هم باعث ايجاد کشمکشهاي زيادي ميشود. اينکه آيا راه انتخابي ژاک درست است يا آنتوان. زماني که بحث جنگ و دفاع از وطن باشد، انسانها به شيوههاي مختلفي واکنش نشان ميدهند و انتخاب يک مسير در اين زمينه به هيچ وجه شوخي نيست.
ويرايش جديد کتاب خانواده تيبو شامل مقالهاي از آلبر کامو – نويسنده و متفکر معروف فرانسوي – است که نگاهي بر کليات آثار روژه مارتن دوگار دارد. در ادامه قسمتهاي مختلفي از اين مقاله آورده شده است که باعث ميشود ديد بهتري به رمان داشته باشيم: (توضيحات زير ممکن است باعث افشاي بخشهايي از کتاب شود.)
مارتن دوگار با توصيف ژاک موفق شده است که يکي از زيباترين تصويرهاي نوجوانان را در ادبيات ما ترسيم کند. اين موجود زجرکشيده و شجاع و خودراي، که لجاجت ميورزد تا هرچه به ذهنش ميرسد بر زبان بياورد – انگار که هرچه به ذهن ميرسد ارزش گفتن دارد. در دوستي پرشور ولي در عشق ناشي است. به يک تعبير، ژاک براي زيستن ساخته نشده است.
آنچه بسيار پيجيدهتر و آموزندهتر است شخصيت آنتوان است. آنتوان برعکس ژاک زندگي را با شور و شوق و شهوت دوست ميدارد؛ علمي طبيعي و سراپا عملي به زندگي دارد.
ژاک و آنتوان ما را ياري ميکنند تا بدانيم که انسانها بر دو گونهاند: يکي همواره نوجوان ميميرد در حالي که ديگري هميشه بزرگسال متولد ميشود. اما بزرگسالان در معرض آن هستند که خيال کنند تعادل آنان قانوني همگاني است و از همين جاست که بدبختي گناه به شمار ميآيد.
در نهايت بايد اشاره کنم که رمان خانواده تيبو به شکلي ساده نوشته شده است اما همانطور که آلبر کامو هم اشاره ميکند پس از تفکري آشکار به جنبههاي عميق آن پي خواهيد برد. مطالعه اين اثر جاودانه را که ابوالحسن نجفي به شکل بسيار عالي ترجمه کرده است به هيچ وجه از دست ندهيد.
بازار