
سیرِ انتخاب واژهها در فرهنگستان زبان و ادب فارسی
ايرنا
بروزرسانی

ايرنا/ بيش از ۸۰ سال از عمر فرهنگستان زبان و ادب فارسي مي گذرد، فرهنگستاني که اعضاي آن مشغول چندين مسأله اساسي در زبان و ادب فارسي از جمله معادل يابي براي واژه هاي علمي يا عمومي بيگانه در زبان فارسي هستند. البته ناگفته نماند که انتشار واژههاي مصوب فرهنگستان همواره با واکنش ها، نقد و انتقادهايي همراه بوده است. به طوري که امروزه بخشي از واژه هاي مصوب جايگاهي در زبان فارسي پيدا نمي کنند و حالتي طنز گونه به خود مي گيرند تا جايي که برخي مسوولان به رفتارهاي مردم نسبت به اين واژه ها واکنش نشان مي دهند. انتشار واژه هايي همچون، موش واره رايانه (موس کامپيوتر)، برگگ (چيپس)، خميراک (پاستا)، پيتزا (کش لقمه)، دمابان (فلاکس) و هزاران واژه ديگر که در زبان عاميانه و روزمره مردم هرگز براي خود جايي باز نکرده اند و در نهايت موجب شوخي و لطيفه سازي را براي اقشار جامعه فراهم کرده است. اين نوع برخورد طنز آميز يا کنايه آميز با واژه هاي پيشنهادي و مصوب شده فرهنگستان هرگز موضوع تازه اي نبوده و مورد توجه افکار عمومي بوده است به طوري که بسياري از واژه هاي ديگر فعالان ادبي معاصر مانند قاسم غني، محمدعلي جمال زاده، محمد قزويني و ... که در دوره هاي نخست و دوم فرهنگستان به تصويب رسيدند نيز دست مايه طنز و شوخي در جامعه شدند.
موضوع يا بحث اصلي اين نوشتار سيرِ واژه گزيني و فراز و نشيب آن از ابتداي تشکيل انجمني براي رسيدگي به وضعيت واژگان نوظهور در رسته ها و ديگر امور در ۱۳۰۳ خورشيدي تا به امروز که سومين دوره از تشکيل رسمي فرهنگستان زبان ادبيات و فارسي مي گذرد، است.
انجمني براي رسيدگي به وضعيت واژگان نوظهور
اهميت بخشيدن به زبان فارسي براي نخستين بار در زمان برقراري مناسبات تجاري با ديگر کشورها احساس شد به طوري که در ۱۳۰۳ خورشيدي نمايندگان چند وزارتخانه از جمله معارف تصميم گرفتند تا انجمني براي رسيدگي به وضعيت واژگان نوظهور تشکيل دهند. اين نهاد به منظور غناي زبان و ادب فارسي تشکيلاتي چون انجمن وضع لغات و اصطلاح هاي علمي را پايه گذاري کرد و به پايگاهي براي فعاليت هاي پژوهشي دانشجويان تبديل شد و در طول هشت سال فعاليت از ورود واژه هاي بي شمار عربي به زبان فارسي جلوگيري کرد و وضع ۳۰۰واژه همچون فرودگاه، خلبان، هواسنج، هواپيما و ... از جمله ثمرات اين انجمن ادبي در دوره مشروطه بود. اين نهاد در ۱۳۱۱ خورشيدي با تشکيلاتي جديد به نام «انجمن وضع لغات و اصطلاحات علمي» به رياست عيسي صديق اعلم از نامداران فرهنگي سده اخير تاريخ فرهنگ ايران و موسس دانشگاه تهران احداث شد و دارالمعلمين عالي جاني تازه يافت و به عنوان مرکزي براي فعاليت دانشجويان معرفي شد. از همين رو انديشه تشکيل سازماني رسمي به نام فرهنگستان با هدف نشاندن واژه هاي فارسي به جاي کلمات عربي سبب شد تا در ۲۹ ارديبهشت ۱۳۱۴ خورشيدي اين تصميم اجرايي و فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي تشکيل شود.
انجمن جديد توانست به راهنمايي استادان چون حسين گل گلاب، محمود حسابي و رضازاده تا ۱۳۱۹ خورشيدي چهارصد واژه جديد پيشنهاد دهد به طوري که شماري از آنها هنوز در کتابهاي درسي دبيرستاني و دانشگاهي امروزي ديده ميشوند.
دوره نخست؛ نهادي با نام فرهنگستان ايران
انجمنهاي ادبي دوره مشروطه، از نخستين پيشگامان معادلسازي براي واژه هاي بيگانه بودهاند که اين امر بعدها برنامه اصلي کار فرهنگستان ايران معروف به فرهنگستان نخست شد. وزارت معارف در ۱۳۱۳ انجمن هايي متشکل از کارشناسان فن و آکادمي طب در خصوص معادل سازي در واژگان فارسي برپا کرد که در اساسنامه آن وظايف فرهنگستان و طريقه وضع واژگان تعريف نشده بود. در واقع اين روش نوعي الگوبرداري از آکادمي هاي فرهنگستان ديگر کشورها به شمار مي رفت. همين عمل سبب شد تا تشکيل کامل فرهنگستان مدتي به تعويق بيفتد اما سرانجام پس از کشمکش هاي طولاني در ۱۳۱۴ خورشيدي محمد علي فروغي حکم رسمي رياست فرهنگستان را دريافت کرد و کار اين فرهنگستان به طور رسمي آغاز شد. حسن وثوق، علي اصغر حکمت، اسماعيل مرآت، عيسي صديق اعلم، حسين سميعي اديبالسلطنه به ترتيب عهده دار مسووليت رياست فرهنگستان شدند. همچنين از اعضاي وابسته فرهنگستان ميتوان به افرادي چون، محمدعلي جمالزاده، فخر ادهم، آرتور ايمانُوئل کريستنسن دانمارکي، آنري ماسه فرانسوي اشاره کرد. از مهم ترين کارهاي صورت گرفته در فرهنگستان نخست معادل يابي فارسي براي حدود ۲ هزار واژه بيگانه بود که بسياري از اين واژگان منتخب به مرور زمان در ادبيات فارسي جاي گرفتند و معادل بيگانه آنها از زبان فارسي رخت بربستند. همچنين تشکيل انجمن ادبي فرهنگستان به رياست ملکالشعراي بهار و نيز تشکيل کميسيون هاي تخصصي زبان شناسي، باستان شناسي، قواعد دستور و زبان، تئاتر، موسيقي و ترانهها نيز از جمله اقدام هاي صورت گرفته در آن زمان است. در آن برهه از تاريخ فرهنگستان نخست، بيشترين وقت خود را صرف بازدارندگي کرد به طوري که در بهمن ۱۳۱۵ خورشيدي نظام نامه اي براي بازبيني در اصطلاحات علمي تصويب و در آن راه و روش و ضوابط معادليابي را تعيين کرد. بايد گفت نتايج مصوبات فرهنگستان با استقبال عمومي برخوردار و همين بهانه اي شد تا اين نهاد وظايف خود را به بهترين صورت ممکن انجام دهد.
فرهنگستان زبان ايران
فرهنگستان نخست به دليل اشغال کشور به دست متفقين در جنگ جهاني دوم به مدت ۹ سال به حالت تعطيلي در آمد. در اين برهه از تاريخ بود که خطر در خصوص حضور و هجوم واژه هاي بيگانه احساس شد و افرادي همچون محمد مقدم پايه گذار گروه هاي آموزشي زبانشناسي درباره آن هشدار دادند و بحث هاي زيادي درباره لزوم حراست از زبان پرمايه فارسي و پروراندن آن درگرفت و مقدمه اي شد تا زمينه بازگشايي فرهنگستان فراهم شود.
سرانجام در پنجم مرداد ۱۳۴۷ خورشيدي فرهنگستان زبان ايران (دوم) تشکيل و در اين دوره، چهار پژوهشکده واژهگزيني، گردآوري واژههاي فارسي، زبانهاي باستاني و ميانه و دستور زبان به ياري وزير فرهنگ و هنر و ديگر اعضاي فرهنگستان بنا شد. واژهگزيني که به گزينش معادلهاي فارسي براي واژگان و اصطلاحات بيگانه اختصاص داشت و بررسي و مطالعه درباره زبانها و گويشهاي ايراني از جمله برنامه هاي عمده علمي فرهنگستان دوم بود. ذبيح بهروز، محمود حسابي، صادق رضازاده شفق، جمال رضايي، حسين گلگلاب، يحيي ماهيار نوابي، محمد مقدم، مصطفي مقربي از اعضاي پيوسته فرهنگستان زبان ايران بودند. عمده ترين فعاليت اين فرهنگستان در زمينه واژه گزيني بود که تا ۱۳۵۱ خورشيدي گروه هاي واژهگزيني، در مجموع ۶ هزار و ۶۶۵ واژه فارسي دربرابر واژههاي بيگانه پيشنهاد کردند. اين فرهنگستان در زمينه واژه سازي و واژه گزيني به دليل اختيار کردن روش سِرهگرايي افراطي موفق نشد اما درزمينه پژوهشهاي زباني و چاپ آثار برجسته، اجراي برنامههاي سودمندي را دستور کار خود قرار داد. با پيروزي انقلاب اسلامي و بنابه تصميم مسوولان وقت در ۱۳۶۰ خورشيدي فرهنگستان با ادغام ۱۱ مرکز، به موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي يا همان پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي تبديل شد و فعاليت خود را در قالب جديدي آغاز کرد.
احياي فرهنگستان با ترکيب و ساختاري تازه
شوراي عالي انقلاب فرهنگي پس از اتمام جنگ تحميلي در ۱۳۶۸ خورشيدي درصدد احياي فرهنگستان با ترکيب و ساختاري تازه برآمد، به طوري که فرهنگستان زبان و ادب فارسي يا فرهنگستان سوم در همان سال و با حضور گروهي از برجستهترين استادان تشکيل شد و قانون منع استفاده از واژگان بيگانه در دستور کار فرهنگستان قرار گرفت و فعاليت در اين حوزه بسيار پر رنگ شد. در قسمتي از مقدمه اساسنامه اين فرهنگستان مي خوانيم: نظر به اينکه زبان فارسي، زبان دوم عالم اسلام و کليد بخش عظيمي از ذخاير ارزشمند علمي و ادبي تمدن اسلامي، و خود از ارکان هويت فرهنگي ملت ايران است، و با توجه به اينکه بنابر اصل پانزدهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، زبان مذکور، زبان رسمي و مشترک ملت ايران است، به منظور حفظ سلامت و تقويت و گسترش اين زبان و تجهيز آن براي برآوردن نيازهاي روزافزون فرهنگي و علمي و فني و رفع تشتّت، اساس نامۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسي را بدين شرح تهيه و تصويب کرده است و تمهيد مقدمات تأسيس آن را به وزارت فرهنگ و آموزش عالي محول ميکند. (برگرفته از: فرهنگستان زبان و ادب فارسي).
فرهنگستان ادب و زبان فارسي از چندين گروه تشکيل شده است که عبارتند از؛ گروه دانشنامه زبان و ادب فارسي گروه دانشنامه زبان و ادب فارسي در شبه قاره، دستور، زبانهاي ايراني، فرهنگ نويسي، زبان و رايانه، گويش شناسي، نشر آثار و گروه واژه گزيني که به موازات اين گروههاي تخصصي، گروههاي ديگر نيز تحت عنوان نظام اطلاع رساني و نشر فعاليت دارند.
فرهنگستان سوم زبان و ادب فارسي از ابتداي فعاليتش تاکنون ۲ دوره رياست حسن حبيبي و چهار دوره رياست غلامعلي حداد را به خود ديده است و روز به روز بر دامنه فعاليت هاي خويش نسبت به دوران پيشين مي افزايد، به طوري که اين فرهنگستان بنابر به گفته غلامعلي حداد تعداد واژهها و معادلهاي بررسيشده تا به امروز براي واژههاي بيگانه را در گروه واژهگزيني فرهنگستان حدود ۸۰ هزار واژه و تعداد واژههاي تصويبشده را ۴۵ هزار واژه عنوان کرده است.
تقويت يا تضعيف زبان فارسي با لبه تيز رسانه ها و شبکه هاي مجازي
بشر امروزي در سيطره پيشرفت هاي چشمگير در عرصه هاي مختلف به ويژه فن آوري نوين اطلاعاتي و ارتباطي قراره گرفته که يکي از تأثيرات گسترش اين رسانهها، افزايش احتمال رواج واژهها، اعم از صحيح و غلط است. واژه و ترکيباتي درست يا غلط که در ميان مردم رواج پيدا مي کند. آسيب شناسي فضاي مجازي با ميليون ها کاربر فارسي زبان ضرورتي غير قابل انکار است زيرا اين شبکه ها يا موجب افزايش توانمندي براي رواج واژه هاي مصوب فرهنگستان و در صورت غفلت موجب گسترش واژه ها و ترکيبات نادرست و در نهايت تضعيف زبان فارسي مي شوند. تغيير کلمات به صورت آشکار، خلاصه نويسي، نوشتن تنها يک حرف که باقي آن را خود مخاطب بايد حدس بزند از جمله مواردي به شمار مي روند که امروزه در فضاي مجازي رواج زيادي يافته است. همچنين ابداع و افزايش واژه هاي جديد در اين فضا مانند بحرف، بزنگم و ... خود مي تواند به عنوان زنگ خطري براي تحريف در زبان فارسي باشد. پذيرفتن اين اشتباهات به عمد يا سهوي، آگاهانه يا ناآگاهانه تا حدي اجتناب ناپذير است و شايد بر دانش زباني افراد بالغ که بعد از يادگيري کامل زبان فارسي با شبکه هاي مجازي آشنا شده اند، تاثير منفي نداشته باشد اما در نهايت جايگاه نادرست نويسي يا شلخته نويسي در نوشتار فارسي را به مرور محکم مي کند. بايد خاطر نشان کرد که بيتوجهي به زبان فارسي افزون بر خسارتهاي زباني که مهمترين آن فاصله ميان زبان نوشتار معيار و زبان وبنوشتهها است، خسارتهاي فرهنگي و انحطاط ادبي را نيز در پي دارد و توجه و سياستگذاري و رونق آن، رواج فرهنگ مکتوب، گسترش زبان فارسي و ارتقاي سطح فرهنگ را در پي خواهد داشت.
واژهاي مصوب شده فرهنگستان که براي مردم خنده دار به نظر مي آيند
برخي از واژه سازي ها که به وسيله فرهنگستان زبان توليد مي شوند براي بسياري از مردم منطقي به نظر نمي آيند و گاهي آنها را دستمايه خنده و شوخي يا سرودن شعر مي کند. برخي اوقات نيز ديده مي شود که سازندگان برنامه هاي طنز نيز اين واژه ها را در توليدات خود به کار مي برند. گاهي نيز مردم در جمع هاي دوستانه يا حتي محل کار خود با تکرار اين جمله که زين پس به جاي کلمه نامانوس... س. کلمه ... را به کار بريد بساط خنده و طنزگويي را به راه مي اندازند و چند لحظه اي از فضاي اصلي خود دور مي شدند. اين معادل سازي ها در فرهنگستان براي مردم که کاربران زبان فارسي در اقشار مختلف به شمار ميآيند، منطقي به نظر نميرسند. حتي برخي از اين واژه ها عموم مردم را به خنده مياندازد، کلماتي که به معروف ترين و گاهي خنده دارترين کلمه ها تبديل شده اند. در ادامه به چند نمونه از واژه هاي مصوب شده فرهنگستان که مردم درباره آنها طنز گفته يا شعر سروده اند اشاره مي کنيم.
فرهنگستان زبان فارسي رستوان يار خويش را براي واژه رستوان سلف سرويس و برگگ را به جاي چيپس تصويب کرده که در اينباره طنزي وجود دارد که مي گويد: امروز که تو را ديدم در دل با خودم گفتم کاش من با يارخويش در خويش يار ماست و برگگي مي خوردم.
دسر: پي غذا «عزيزم، راستي پِيغذايت را بعد از غذايت بخور»
بلوتوث: دندان آبي «عزيزم، هر چه مي گردم دندان آبيت را پيدا نمي کنم»
پيتزا: خميراک «امروز از بقالي محل ۲ بسته خميراک خواستم اما او به من ماکاروني داد»
چت روم: گپ سرا و تبلت: رايانک مالشي «تو با من به گپ سرا بيا تا با رايانک مالشي سخن بگوييم»
اين موارد تنها چند نمونه از واژه هاي مصوب شده فرهنگستان زبان و ادب فارسي بود که با انتقادها و نگاه طنز گونه مردم و برخي صاحبنظران روبرو شده است. واژه گزيني براي برخي متون درسي نيز جزو دستور کار فرهنگستان قرار دارد، موضوعي که از نگاه کارشناسان دور نمانده و در خصوص آن نقدهايي را گفته اند. به عنوان نمونه واژه «آويزه» که حالا جايگزين «آپانديس» شده است يا واژه تکانه که براي اندازه حرکت جرم در سرعت است نمونه اي از اين واژه هاي قابل بحث در امور درسي است.
نمونه هاي از واژه هاي مصوب فرهنگستان
در اين مطلب تعدادي از واژههاي مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسي معرفي ميشود که برخي از آنها رواج يافته و بعضي از آنها معرفي مي شوند تا با ترويج بتوان به زبان و ادب فارسي تعالي بخشيد.
سوپراستار(واژه انگليسي)؛ اَبَرستاره
اساماس (واژه انگليسي)؛ پيامک
انيميشن (واژه انگليسي:)؛ پُويانَمايي
ايميل (واژه انگليسي)؛ رايانامه
بروشور (واژه فرانسوي)؛ دَفتَرَک
هليکوپتر (واژه فرانسوي)؛ بالگرد
اتوبان (واژه آلماني)؛ بزرگراه
اتوماسيون (واژه فرانسوي)؛ خودکارسازي
اسپيکر (واژه انگليسي)؛ بلندگو
سخن پاياني
در دنياي امروز که تکنولوژي به سرعت در حال پيشرفت و گسترش است اگر به زبان ملي توجهي نشود و تنها در دايره محاورات عادي اقشار مختلف مردم يا حوزه ادبيات قديم محدود بماند به تدريج به حاشيه رانده ميشود و منسوخ مي شود. از اين رو پاسداري از اين ميراث ارزشمند امري ضروري به نظر مي رسد تا همگام و همراه با رشد در عرصه دانش زبان ملي را نيز نيرومند ساخت، اين همان وظيفه خطيري به شمار مي رود که در جمهوري اسلامي ايران بر عهده فرهنگستان زبان و ادب فارسي نهاده شده است.