خراسان/ بعضي اوقات از کسان زرنگ و پرکار در يکي از شهرهاي فرنگستان عمارات عاليهاي اجاره ميکند و بعد از آن در کاغذهاي اخبار ثبت و اظهار مينمايد که من سعيهاي وافيه و اهتمامات کافيه به عمل آورده، چيزي بسيار عجيب و غريب تحصيل و ترتيب نمودهام که تا اين زمان در کل ممالک فرنگستان چنين چيز غريب ديده نشدهاست، هر کس بخواهد که همان چيز را ملاحظه نمايد در فلان وقت و خانه و عمارت ممکن و ميسر است.
خلاصه اين مراتب فورا شهرت تمام به هم رسانيده، اهل ولايت عموما بارغبت بينهايت مايل شده، هر روز و هر ساعت مرد و زن دستهدسته و فوجفوج رفته، هر وقت خواستهاند که داخل خانه شوند دربان گفته است که بايد سي – چهل نفر يکدسته شده بروند و بعد از تماشا که بيرون ميآيند آن وقت دستهاي ديگر به ترتيب بروند و بيايند.
خلاصه به همان قرار دسته اول نفري يک شيلينگ و دو شيلينگ که قرارداد کردهاند داده، داخل ميشوند و ميبينند که هيچ چيز در آنجا نيست.
از صاحبخانه ميپرسند که کو آن چيز نادر روزگار است، بيار تماشا کنيم. جواب ميگويد که من مدتها عمر عزيز را به تحصيل و ترغيب آن چيز صرف کردهام بلکه به آن واسطه و دستاويز، راه معاش درستي به جهت خود حاصل کنم، حالا ميترسم که به شما نشان بدهم و شما رفتهرفته ياد بگيريد و آن وقت هنر و صنعت من از عظم افتاده، ديگر کسي اعتنا نکند، پس در اين صورت بهتر اين است که شما قسم به ذات پاک خدا و روح مطهر حضرت عيسي ياد کنيد تا من اطمينان حاصل کرده، شما را از حقيقت سرّ مکتوم آگاهي دهم.
الغرض آنها نيز به هر وضعي که شريعت خود مقرر شدهاست همان کلمات را سوگند ياد ميکنند که ما هرچه در اينجا ببينيم و آنچه از زبان تو بشنويم هرگز در خارج بروز نخواهيمداد.
همين که آن شخص اطمينان کلي به هم رسانيده، بالمره خواطر ميشود با کمال بيساختگي و صداقت مذکور مينمايد و ميگويد راستي اين است که در بساط من هيچ چيز نيست و از اين تمهيد به غير از اخذ درم و دينار منظور ديگر ندارم و بايد مرا ببخشيد.
الحاصل همان دسته بدون اينکه چيز غريب ملاحظه نمايند مأيوس گشته، از آن خانه بيرون ميآيند و در خارج هرکس از آنها تحقيق ماجرا مينمايد اضطرارا جواب ميگويند که اوضاع آنجا گفتني نيست و تا شما خود به رأيالعين مشاهده نکنيد از گفتن ما هيچ چيز براي شما دستگير نخواهدشد.
به همين علت مردم به غايت مايل شده و رغبت کلي به هم ميرسانند که آنجا را ببينند و تماشا نمايند تا اينکه به مرور همان شخص مبالغ کلي از اين ممر مداخل ميکند و هيچکس نمي تواند مطلب را بروز کند.
از کتاب: آسمان لندن زياده ميبارد (لندن به روايت مسافران دوره قاجار، به اهتمام علياکبر شيرواني)
بازار