ايسنا/ افسانه شعباننژاد ميگويد: بچهها لالايي دوست دارند اما متأسفانه پدر و مادرها فراموش کردهاند بچهها به لالايي نياز دارند.
اين شاعر ادبيات کودک و نوجوان درباره ضرورت حفظ لالاييها و راههاي انتقال آن به نسلهاي بعدي اظهار کرد: ادبيات شفاهي سينه به سينه گشته تا به ما رسيده است و مسلما حفظ آن ضرورت دارد؛ لالاييها هم بخشي از آن هستند و واقعا حفظ آنها ضروري است. پدر و مادرها فراموش کردهاند بچهها گاهي نياز دارند در بغل آنها باشند تا برايشان لالايي، قصه و افسانههاي قديمي تعريف کنند تا خوابشان ببرد. البته برخي ميگويند بچههاي امروز ديگر اينطور نيستند و لالايي و قصه دوست ندارند، اما بچه بچه است و بچه ديروز و امروز، اينور دنيا و آنور دنيا ندارد. همه بچهها به آغوش پدر و مادر نياز دارند، بچهها نياز دارند که موقع خواب زمزمهاي کنار گوششان باشد که آرامشان کند.
او درباره کمرنگ شدن لالاييها با تأکيد بر اينکه بچهها لالايي دوست دارند، افزود: اين موضوع به پدر و مادرها بر ميگردد و مشکل، بيحوصلگي بزرگترهاست که براي بچهها لالايي نميخوانند، نه نخواستن بچهها. يکبار من، آقاي رحماندوست و خانم قاسمنيا يک کار لالايي انجام داده بوديم، کسي آمد و به ما گفت: فکر ميکنيد بچههاي امروزي لالايي دوست دارند؟ گفتم شما بچه داري؟ گفت بله. از او پرسيدم تا حالا براي بچهتان لالايي خواندهايد؟ گفت خير. گفتم پس چرا اين حرف را ميزنيد. وقتي شما امتحان نکردهايد و نميدانيد کودکتان لالايي را ميپذيرد و با آن احساس آرامش ميکند يا نه، حق نداريد اظهارنظر کنيد که بچههاي امروز لالايي دوست ندارند.
شعباننژاد درباره راههاي انتقال لالاييها گفت: من در هر جلسهاي که حضور دارم از پدر و مادرها ميخواهم براي حفظ احساس مادرانه و پدرانه بين فرزند خود و خودشان، براي کودکان لالايي و قصه بخوانند زيرا بچهها شنيدن لالايي را دوست دارند. اين وضع فقط مختص ايران هم نيست. در آنور دنيا هم لالايي وجود دارد و استفاده ميشود. لالايي چيزي است که بين والدين و فرزند پيوند احساسي ايجاد ميکنند. خواندن قصه و لالايي شنيدن از طرف پدر و مادر آرامش خاصي به بچه ميدهد. بچهاي که در بغل مادرش قصه و ترانه بشنود بچهاي با احساس زلال و پاک خواهد بود تا بچهاي که توجهي به او نشده است و عاطفهاي از طرف پدر و مادر دريافت نکرده است.
شاعر کتابهاي «جمجمک برگ خزون»، «آفتاب مهتاب چه رنگه» و «الک و دولک خانم بزک» با تأکيد بر ضرورت حفظ ادبيات عاميانه، گفت: خودِ من هميشه تلاشم اين بوده تاجايي که بتوانم در کارهايم به ادبيات عاميانه توجه داشته باشم؛ اگر شما کتابهاي من ر ا ورق برنيد، ميبينيد آنها برگرفته از ادبيات عاميانه قديم براي بچههاي امروز هستند. در زمينه لالاييها هم کارهايي انجام شده و با زبان بچههاي امروز لالاييهايي برايشان سروده شده است؛ از جمله توسط من، آقاي رحماندوست، خانم قاسمنيا و خانم اسلامي. دوستان شاعر ديگر هم سعي کردهاند براي حفظ لالاييها، آنها را با زبان امروزي بسرايند.
او در ادامه بيان کرد: حتي ما يکسري کار انجام داديم که بچه بتواند لالاييها را براي عروسکهايش بخواند؛ يعني لالاييهايي را در سطح فهم و درک بچه خردسال سرودهايم تا براي عروسکش بخواند. تلاشهايي براي حفظ لالاييها شده اما فکر ميکنم باز هم بايد تلاشهاي بيشتري براي حفظ اين آثار ارزشمند عاميانه که جزء فرهنگ ما هستند، صورت بگيرد. ادبيات عاميانه جزء پايههاي فرهنگ کشور ماست که بايد براي حفظ آن بکوشيم.
شاعر «لالا گلدون لالا ماهي»، «کلاغه به خونش نرسيد» و «دار، دار، خبر دار» درباره بازتوليد لالاييها با توجه به اينکه برخي لالاييها به لحاظ محتوا کارکرد خود را از دست دادهاند، اظهار کرد: من لالاهاي قديمي را نفي نميکنم و به نظرم الان هم ميتوانيم يکجورهايي از آنها استفاده کنيم، زيرا گاهي بچهاي که برايش لالايي ميخوانيم آنقدر کوچک است که محتواي لالايي را درک نميکند و فقط به خاطر موسيقي خاص لالايي و آرامشي که در موسيقي آن هست، به خواب ميرود. وگرنه لالاييهاي قديمي بازگوکننده درد و رنجهاي مادري بوده که براي کودکش لالايي ميگفته است. البته لالاييهاي زيباي بدون اندوه هم در گذشته داريم.
او در ادامه تأکيد کرد: اگر فکر ميکنيم حفظ لالايي لازم است بايد براي اين کار با زبان بچههاي امروزي لالايي بگوييم. خب اين کار تا حدودي انجام شده اما کم است و بايد براي اينکار خيلي تلاش کنيم.
افسانه شعباننژاد درباره وظيفه نهادهايي مانند کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان براي ثبت و ضبط لالاييها، بيان کرد: مرحوم توران ميرهادي در کانون مستندي درباره لالاييها ساخته بودند که عالي بود، او در استانهاي مختلف به روستاها رفته بود و از کساني که سني از آنها گذشته بود، خواسته بود با زبان آن منطقه، لالاييهاي آنجا را بخوانند و ايشان ضبط کرده بودند. با همه اين کارها ثبت لالاييهاي شفاهي با توجه به اينکه در خانوادهها استفاده نميشود تا به نسلهاي بعدي منتقل شود، هنوز جاي کار بسياري دارد. پس نياز است تا اين لالاييها ثبت شوند. کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان کارهايي انجام داده اما فکر ميکنم نهادهاي ديگر که در بخش ادبيات کودک فعاليت دارند و يا کساني که ربطي به ادبيات کودک ندارند و وظيفهشان حفظ فرهنگ و ادبيات است بايد براي نگهداشتن افسانهها، ترانهها و لالاييها و آنچه در ادبيات عاميانه وجود دارد تلاش کنند.
بازار