نماد آخرین خبر

تصویر شاهنامه از واکنش ایرانیان به 5 اقدام جاسوسی

منبع
خراسان
بروزرسانی
تصویر شاهنامه از واکنش ایرانیان به 5 اقدام جاسوسی
خراسان/ ايرانيان از گذشته تا امروز براي حفظ تماميت ارضي‌شان جان‌فشاني و دلاوري کرده‌اند و اين موضوع به زيبايي در شاهنامه حکيم ابوالقاسم فردوسي به تصوير کشيده شده است. يکي از چالش‌هاي هميشگي ايرانيان با بيگانگان در شاهنامه، جاسوس‌ها يا به قول فردوسي «کارآگهاني» هستند که از سوي سپاه دشمن به کار گرفته مي‌شدند تا نقشه‌ها، فنون رزمي و به طور کلي چگونگي حال و اوضاع ايراني‌ها را گزارش دهند؛ جاسوساني که البته در بيشتر موارد سرانجامِ خوشي ندارند و ايرانيان با فراست و زيرکي کارِ آن‌ها را خنثي مي‌کنند. در ادامه به چند نمونه از جاسوسي بيگانگان عليه ايرانيان در شاهنامه فردوسي مي‌پردازيم. چوپاني که جاسوس شد يکي از نمونه‌هاي جاسوسي در شاهنامه به جنگ‌هاي درازدامنِ ايراني‌ها با توراني‌ها براي گرفتنِ انتقام سياوش برمي‌گردد. در يکي از اين نبردها تُژاو، داماد افراسياب و پهلوان توراني شخصي به نام کبوده را که چوپان افراسياب هم هست، اجير مي‌کند تا براي جاسوسي و شناسايي به اردوي ايراني‌ها برود و آمارِ نفرات و توانِ جنگي آن‌ها را دربياورد اما بهرام، پهلوان ايراني متوجه اين قضيه مي‌شود و کبوده را به دام مي‌اندازد و سر از تنش جدا مي‌کند.
افراسياب هميشه ناکام در بخش نهاييِ جنگ‌هاي ايراني‌ها با توراني‌ها براي گرفتنِ انتقام سياوش، افراسياب در حالي که ديگر تقريباً همه چيزش را از دست داده و در حال فرار از دست کيخسروست، باز هم به سرش مي‌زند تا با سپاه بزرگ کيخسرو بجنگد. کيخسرو با تدبير خود حدس مي‌زند افراسياب قصد دارد شبيخون بزند. به همين دليل به سپاهيانش دستور مي‌دهد دور تا دورِ خيمه‌گاه لشکر يک خندق بکنند و هيچ آتش و چراغي هم روشن نکنند. ايراني‌ها همين کار را مي‌کنند و خودشان در تاريکي جايي دور از خيمه‌گاه سنگر مي‌گيرند. در مقابل، «کارآگهان» يا همان جاسوسانِ افراسياب برايش خبر مي‌آورند که ايراني‌ها خواب خواب هستند و بهترين فرصت براي حمله است. به اين ترتيب افراسياب حمله مي‌کند و وقتي با خيمه خالي مواجه مي‌شود، غافل گير مي‌شود و دوباره شکست مي‌خورد.
جاسوسان به دنبال رستم در يکي از نبردهاي طولاني ايرانيان با توراني‌ها، وقتي سپاه ايران شکست سختي مي‌خورد و نياز به تجديد قوا دارد، پيِ رستم مي‌فرستند تا به کمکشان بيايد. رستم هم به شکل کاملاً ناشناس خودش را با نيروهاي تازه‌نفس به اردوي ايران مي‌رساند. توراني‌ها که مرتب در حال رصد حريفشان هستند، متوجه زياد شدن تعداد لشکريان ايراني مي‌شوند و با خودشان حدس مي‌زنند نکند رستم به ياري‌شان آمده و با خودش نيروي تازه آورده است. براي همين هومان، برادر پيران ويسه، سپهسالار توران براي جاسوسي به نزديکي محل استقرار ايراني‌ها مي‌رود اما نمي‌تواند بفهمد رستم آمده است يا نه؟ سرانجام ايراني‌ها در اين نبرد به ياري رستم، توراني‌ها را شکست مي‌دهند.
وقتي دشمن عرصه را خالي مي‌بيند اسفنديار يکي از پهلوانانِ محبوب شاهنامه است که چند بار قربانيِ خودخواهي پدرش، گشتاسب شد. يکي از اين موارد، زماني بود که شخصي حسود به نام کُرَزم از او پيش گشتاسب بدگويي و اين‌طور وانمود مي‌کند که اسفنديار قصد کودتا دارد! گشتاسب هم مي‌ترسد و پسرش را زنداني مي‌کند. ارجاسب، پادشاه توران از طريق جاسوسان خودش متوجه مي‌شود اوضاع حکومت ايران چندان خوب نيست و بهترين فرصت براي حمله به اين کشور است. ارجاسب هم از خدا خواسته سپاهي بزرگ جمع و به ايران حمله مي‌کند. تازه اين‌جاست که گشتاسب مي‌فهمد چه اشتباهي کرده که اسفنديار را به بند کشيده است. سرانجام اسفنديار از بند پدر رها مي‌شود و توراني‌ها را شکست مي‌دهد.
در جست‌وجوي يک پسر يکي ديگر از نمونه‌هاي حضور جاسوسان در شاهنامه به داستان ضحاک و تولد فريدون برمي‌گردد. بعد از اين که ضحاک ماردوش متوجه مي‌شود حکومتش به دست شخصي به نام فريدون سرنگون خواهد شد، جاسوسانِ فراواني را به کار مي‌گيرد تا اين پسر را پيدا کنند و نزد او بياورند. جاسوس‌ها هم به جاي فريدون پي مي‌برند اما فرانک، مادر فريدون پيش از اين که جاسوس‌ها سر برسند، فرزندش را به يک دشت مي‌برد و به دست نگهبان آن دشت مي‌سپارد.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره