خبرگزاري کتاب ايران/ کِن ليو، نويسنده و مترجم چيني مقيم امريکا بيشتر از هر کسي براي از بين بردن فاصله ميان داستان علمي-تخيلي چيني و خوانندگان امريکايي تلاش کرده است.
در پاييز ۲۰۱۲ کن ليو پيشنهاد جالبي از يک شرکت چيني با نامي اداري دريافت کرد: شرکت واردات و صادرات انتشارات آموزشي چين؛ که به دنبال مترجمي براي يک رمان علمي-تخيلي استثنايي به نام «مساله سه جسم» ميگشت. ليو –يک برنامهنويس کامپيوتر که به وکيل شرکتها و بعد نويسنده داستانهاي علمي-تخيلي تبديل شد- يک انتخاب طبيعي بود: مسلط به زبان ماندرين، آشنا با استعارات و فرهنگ علمي-تخيلي چيني و ستارهاي در حال رشد در همين ژانر. ليو تا آن زمان تنها داستانهاي کوتاه را ترجمه کرده بود و پذيرفتن اين رمان با در نظر گرفتن تمام پيچيدگيهايش دلهرهآور بود.
«مساله سه جسم» برخلاف هر چيزي بود که ليو تا به حال خوانده بود. يک داستان حماسي پيچيده که در پکن، مغولستان و سيارهاي در دوردست اتفاق ميافتد. رماني پر از عبارات فني سنگين درباره تئوري کوانتوم، فناوري نانو، مکانيک مداري و اختر فيزيک که با سوالات اخلاقي عميق درباره ماهيت خير و شر و جايگاه انسانيت در دنيا در هم تنيده است.
اما ليو با شروع ترجمه با مشکل اساسيتري روبهرو شد: ساختار داستان بيمعني مينمود. داستان به سرعت در زمان در حرکت است و از زمان حال در چين که دانشمندان و مقامات دولتي نگران حمله موجودات فضايي در آينده هستند و در پکن سال ۱۹۷۶، نزديک به آغاز انقلاب فرهنگي، هنگامي که يک اخترفيزيکدان با درماندگي کشته شدن پدرش توسط اعضاي گارد سرخ مائو را تماشا ميکند در رفتوآمد است. اين اخترفيزيکدان ايمان خود به بشريت را از دست ميدهد و از يک فرستنده راديويي پرقدرت براي فرستادن پيام به موجودات فضايي در يک منظومه شمسي نزديک استفاده ميکند؛ عملي که عواقب هولناکي دارد.
ليو با مطالعه زمانبندي آشفته رمان، آنچه را که احساس ميکرد آغاز طبيعي داستان است پيدا کرد: صحنههاي خشونت و ظلم سياسي در دوران انقلاب فرهنگي، لحظهاي تکاندهنده که موجب درگيريهاي ميانستارهاي بعدي ميشود. او در حرکتي غيرمعمول براي يک مترجم پيشنهاد کرد که فلاشبکهاي تاريخي که در ميانهي داستان پنهان بودند بيرون کشيده شوند و در آغاز رمان قرار بگيرند.
وقتي ليو پيشنهاد اين تغيير بنيادي را به نويسنده، چهرهاي خوشآتيه در صحنه در حال رشد ژانر علمي-تخيلي چين به نام ليو سيکسين، داد منتظر بود که پيشنهادش رد شود. اما در عوض، نويسنده فورا موافقت کرد و گفت: «اين هماني است که من از اول ميخواستم.»
معلوم شد که انقلاب فرهنگي خانواد ليو سيکسين را از هم گسست. وقتي آشوب سياسي آغاز شد او تنها سه سال سن داشت و هنوز شنيدن صداي تيراندازي در شب و ديدن کاميونهايي پر از مرداني که با بازوبندهاي قرمز در حال گشتزني در شهر بودند را به خاطر ميآورد. وقتي اوضاع در شهر محل زندگيشان بيش از حد بيثبات شد، والدين او که در معدن زغالسنگ کار ميکردند، او را به شهر ديگري نزد اقوام فرستادند. وحشيگري و ظلم انقلاب مائو زدونگ نيز تم اصلي داستان ليو سيکسين بود که ميخواست در «مساله سه جسم» روايت کند. اما ناشر چيني او نگران بود که صحنههاي آغازين بيش از حد سياسي باشند و هرگز موفق به عبور از سانسورهاي دولتي نشوند. ليو با بيميلي با اين تغيير موافقت کرد اما احساس کرد رمانش دچار نقصان شده. ليو سيکسين گفت: «انقلاب فرهنگي به دليل ضروري بودن آن براي طرح داستان نشان داده شد. شخصيت اصلي ميبايست در نااميدي کامل از بشريت باشد.»
هنگامي که ترجمه انگليسي «مساله سه جسم» در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، به عنوان اثري نوآورانه و پُرريسک مورد استقبال قرار گرفت. باراک اوباما اين رمان را ستود و آن را «فوقالعاده تخيلي» خواند. مارک زوکربرگ آن را به دهها ميليون دنبالکننده فيسبوک خود پيشنهاد کرد و جرج آر.آر. مارتين در مورد آن در وبلاگ خود نوشت. ناشران از سرتاسر جهان به دنبال حق ترجمه اين اثر رفتند و اين کتاب سرانجام به ۲۶ زبان مختلف در دنيا منتشر شد. «مساله سه جسم» برنده جايزه هوگو ۲۰۱۵، از معتبرترين جوايز اين ژانر شد و ليو سيکسين را به اولين نويسنده آسيايي تبديل کرد که اين جايزه را از آن خود کرده است. همچنين اين نخستين بار بود که يک رمان ترجمهشده برنده اين جايزه ميشد. اين کتاب و دو دنباله آن نزديک به ۹ ميليون نسخه در سرتاسر جهان فروش داشتهاند.

حالا ليو سيکسين توصيه ميکند که طرفداران داستانهاي علمي-تخيلي چيني که مسلط به زبان انگليسي هستند، به جاي نسخه اصلي آن به زبان چيني، ترجمه انگليسي «مساله سه جسم» را بخوانند. او ميگويد: «معمولا وقتي آثار چيني به زبان ديگري ترجمه ميشوند، چيزي را از دست ميدهند. اما فکر نميکنم اين اتفاق براي «مساله سه جسم» افتاده باشد. فکر ميکنم چيزي هم به دست آورده باشد.»
موفقيت «مساله سه جسم» نه تنها ليو سيکسين را به يک ستاره ادبي جهاني تبديل کرد، بلکه راه را براي ترجمههاي جديد داستانهاي علمي-تخيلي باز کرد. اين به نوبه خود، کن ليو را تبديل به کانالي مهم براي نويسندگان چيني کرد که به دنبال مخاطبان غربي هستند. ترجمه ليو چشمانداز جهاني داستان علمي-تخيلي را که مدتهاست تحت سلطه نويسندگان امريکايي و انگليسي است، تغيير داد. او در طول يک دهه گذشته پنج رمان و بيش از ۵۰ داستان کوتاه از نويسندههاي چيني ترجمه کرده که بسياري را خودش کشف کرده است.
تنها امسال، ليو سه ترجمه جديد منتشر کرد: «ستارههاي شکسته» گلچيني از داستانهاي کوتاه نوشتهشده توسط ۱۴ نويسنده علمي-تخيلي چيني؛ «رستگاري زمان» که لي جون با نام مستعار بائوشو نوشته و داستان آن در نتيجه يک جنگ بين ستارهاي اتفاق ميافتد؛ و ترجمهاي از چِن کيوفان به نام «موج زباله»، يک رمان هولناک پادآرمانشهري که آلودگي شبه جزيرهاي در سواحل چين را آشکار ميکند، جايي که کارگران مهاجر فقير، زبالههاي الکترونيکي جهان را بازيافت ميکنند. سال آينده نيز انتشارات ساگا، از زيرمجموعههاي سايمون اند شوستر، ترجمه ۶۲۴ صفحهاي ليو از رمان «خانه به دوش» هائو جينگفنگ را منتشر خواهد کرد.
آثار برخي از نويسندگان داستانهاي علمي-تخيلي در چين از طريق کانالهاي مرسوم منتشر نميشود، درنتيجه ليو انجمنهاي اينترنتي و شبکههاي اجتماعي را به دنبال آنها جستجو ميکند. ليو به مثابه فرستادهاي براي آن دسته از نويسندگاني است که داستانهاي تحريکآميز و مرزشکن مينويسند و فراتر از يک پيشاهنگ و مترجم است. او حالا يک اصلاحکننده، ويراستار و متصدي است. يک مترجم زرنگ و توانا که بيش از هر کسي براي از ميان برداشتن شکاف ميان جريان فعلي جهان، ابرقدرتهاي در حال محو شدن و افراد رو به رشد تلاش ميکند.
ليو همچنين در پيش بردن حوزه پرمخاطره سياسي، پيدا کردن راههايي براي بيان انتقادات سياسي يا اجتماعي نويسندگان (بدون آنکه خيلي مستقيم باشد) مهارت پيدا کرده است. برخي از نويسندگاني که ليو آثارشان را ترجمه کرده از قالب داستانهاي علمي-تخيلي براي بيان عواقب ناگوار تحول سريع اقتصادي و فناوري چين استفاده ميکنند، داستان را در آيندهاي دور يا در سيارهاي ديگر طرحريزي ميکنند تا موضوعات تابو نظير فقدان آزاديهاي اجتماعي، بهرهبرداري از کارگران مهاجر، تصرف زمينها توسط دولت، نابرابري اقتصادي و نابودي محيط زيست را پشت سر بگذارند. برخي از داستانهايي که او به انگليسي ترجمه کرده، به خاطر ماهيت سياسي حساسشان بهطور رسمي در چين منتشر نشدهاند. ليو ميگويد: «اين رقصي بسيار حساس براي دريافت پيامي است که نويسندگان سعي در انتقال آن دارند، بدون آنکه مخالف رژيم انگاشته شوند. بسياري از نويسندگان چيني در دوپهلو نوشتن خبرهاند و جملاتشات چندين معني دارد. هنگام ترجمه بايد از آنها بپرسم که اينجا ميخواهي چقدر صريح و روشن به اين نکته اشاره کنم.»
جاي تعجب نيست که داستانهاي علمي-تخيلي در چين در حال شکوفايياند، جايي که سرعت پيشرفت تحولات فنآوري ميتواند سورئال باشد. رشد اقتصادي صدها ميليون شهروند چيني را از فقر نجات داده و براي طبقه بالا و سياسي ثروت بينهايت زيادي در پي داشته. اما تکنولوژي به ابزاري براي ظلم دولت نيز تبديل شده است. برخي از کارخانههاي چيني کارگران را به دستگاههايي مجهز کردهاند که فعاليت موج مغز را براي نظارت بر نوسانات و هوشياري آنها اندازهگيري ميکند. اجسامي به شکل پرنده براي جاسوسي محرمانه از شهروندان استفاده ميشود و نظارت از طريق فناوري تشخيص چهره بسيار گسترده است. در رسانههاي اجتماعي و برنامههاي پيامرسان، پستهاي حاوي کلمات ممنوعهي خاص بهطور خودکار سانسور ميشوند. چين در حال حاضر در حال بهرهبرداري از فنآوري خود براي فتح منظومه شمسي است. اين کشور پس از چند دهه عقب ماندن از رقابتهاي فضايي، اخيرا فرودي تاريخي در يکي از بخشهاي دور ماه داشته، جايي که قصد دارد يک پايگاه تحقيقاتي دائمي در آن ايجاد کند.
ليو ماه آوريل در موزه چيني در امريکا در مورد محبوبيت روزافزون داستانهاي علمي-تخيلي چيني به مخاطبان گفت: «در چين، اين شعار رسمي وجود دارد که داستانهاي علمي-تخيلي درباره تخيلاتاند و اين همان چيزي است که آينده درباره آن است. در واقعيت بسياري از جالبترين داستانهاي علمي-تخيلي ضد رژيم و شورشيتر هستند. اين نوعي تفسير کنايهآميز از اتفاقي است که دارد بر سر جامعه ميافتد. و از آنجايي که خيلي چيزها در چين به سرعت در حال تغيير هستند، داستانهاي علمي-تخيلي اغلب به نظر واقعبينانهترين روش براي توصيف چيزي هستند که در حال روي دادن است.»
بازار