
حضرت زینب (س) از نگاه محققان آلمانی تا مورخان سنّی
خبرآنلاين
بروزرسانی

خبرآنلاين/ تمام کساني که خواسته اند به بررسي واقعه کربلا بپردازند، در رويارويي با شخصيت و جايگاه حضرت زينب(درود خدا بر او) با شگفتي روبرو شده اند.
اين زن پيام آور و اين پيام آور زن در تاريخ جهان، از ابتدا و آغاز حرکت کاروان کربلا در گفت و گو با همسرش شرط ازدواجش را با امام حسين ياداوري مي کند تا اوج همه وقايع شگفت انگيز عاشورا و سپس آنجا که در مقابلش سر بريده برادر را مي آورند از او مي پرسند اين مسير را چگونه ديدي و او مي گويد: جز زيبايي چيزي نمي بينم، نشان داده و مي دهد که زينب، اين زن تاريخ ساز، با شخصيتي متفاوت از همه زنان اطرافش، درخشيده است و درخشنده است.
اينجاست که از «کورت فريشلر» مسيحي آلماني تا عايشه بنت الشاطي، مولف اهل تسنن مصري، وقتي به مطالعه او مي پردازند، نمي توانند که نگويند اين زن نمونه درخشنده اي در تاريخ است. گزارش اين تحليل ها از نگاه مولفان و محققان غير شيعي يا غير مسلمان درباره شخصيت حضرت زينب بسيار است.
گزارش زير مرور مختصري ست از گلچين آثاري به قلم برخي محققان مسيحي و اهل تسنن درباره شخصيت تاثيرگذار حضرت زينب( درود خدا بر او باد):
از نگاه مولف مسيحي آلماني
کورت فريشلرآلماني که کتابي نسبتاً مفصل در ارتباط با امام حسين نوشته است رسالت حضرت زينب را به خوبي بيان کرده است. وي مينويسد: «بعد از آنکه تمام اسيران وارد مجلس عبيدالله بن زياد شدند و نشستند، زينب دخت امام علي بن ابيطالب و خواهر امام حسين وارد شد، علت تاخير ورود زينب اين بود که وي مسئوليت اداره امور اسيران را داشت و قبل از اينکه وارد بر حاکم عراق شود دقت کرد که هيچ يک از کودکان در خارج نمانند يا اينکه گم شوند و غذاي کودکان را خود ميداد و همواره در موقع غذا دادن شماره غذاها و شماره کودکان را تطبيق ميکرد که مبادا طفلي بيغذا بماند و چون تقسيم کننده غذا بود بعضي از اوقات حتي يک لقمه براي او نميماند و با گرسنگي بسر ميبرد... عبيدالله بن زياد گفت: خدا را شکر ميکنم که نشان داد شما ناحق هستيد... زينب گفت: خدا را شکر ميکنم که ما را از هر گونه آلودگي مصون کرد و مردان ما در تمام عمر با امانت و تقوي و صداقت زندگي کردند... خداوند پاداش برادرم حسين را داد و او اينک در بهشت با جدش رسول خدا بسر ميبرد. آنهايي که او را کشتند هم در اين دنيا ملعون و سرافکنده ميشوند و هم در آن دنيا»
کورت فريشلر بعد از آنکه به شجاعت حضرت زينب در مجلس يزيد در شام اشاره ميکند، خطبه تاريخي آن حضرت را ذکر کرده است. وي مينويسد، «مضمون قسمت اصلي نطق زينب دختر علي که بدون وقفه و في البداهه ايراد شد از اين قرار است» و سپس اين خطبه مهم را آورده است. سپس مينويسد: «هنوز صحبت زينب تمام نشده بود و کساني که در مجلس يزيد حضور داشتند بدقت سخنان آن زن را ميشنيدند و از شجاعت وي حيرت ميکردند تا آن روز کسي جرأت نکرده بود که آن طور صريح و بدون پرده ظلم و فسق و رشوه خواري دستگاه خلافت يزيد بن معاويه را رودررو و با حضور شاهدان و مستمعان زيادي به او بگويد. حتي در دوره معاويه، پدر يزيد با اين که وي نسبت به پسرش مردي معتدل و آرام بود کسي جرأت نکرد آن طور بيپرده و صريح صحبت کند» اين نويسنده در پايان کتابش اين سؤال را مطرح ميکند که آيا نفرين زينب نسل اموي را از بين برد؟ و سپس در جواب اين سؤال مينويسد: «... آنگاه بر اثر طول مدت خلافت بني عباس، حتي نام امويان هم از بين رفت و تو گوئي نفرين زينب بنت علي آنها را به کلي نابود کرد. امروز در سراسر جهان اسلامي يک نفر وجود ندارد که بگويد وي از نسل بني اميه است»
از نگاه مورخ معروف اهل تسنن اهل موصل
ابن اثير جزري، مورخ و محدث اهل تسنن اهل موصل در کتاب خود «الکامل» مي نويسد: «زينب دختر علي بن ابي طالب، مادرش فاطمه دختر رسول خدا بود. او در زمان پيامبر خدا به دنيا آمد و مقداري از زندگي آن حضرت را درک نمود.
زينب تنها خانم متفکر و دانشمندي بود که از قوت فکر بالايي برخوردار بود. پدرش وي را به ازدواج عبدالله بن جعفر درآورد. خداوند به وي فرزنداني عنايت کرد که نام آنان علي، عون اکبر، عباس، محمد و ام کلثوم بوده است.
او در واقعه کربلا همراه برادرش حسين بن علي بود. بعد از شهادتش به همراه قافله روانه شام گشت و در برابر يزيد بن معاويه خطبهاي شيوا و پرمعني ايراد کرد که در کتابهاي تاريخي ذکر شده. ايراد آن خطبه درايت و عقل و انديشه و قدرت بالاي قلبي وي را ميرساند.»
از نگاه بانوي مولف سُني مصري
عايشه بنت الشاطي، محقق سني مصري در کتاب قهرمان کربلا، ابعاد شگفت انگيزي از جايگاه تاريخي حضرت زينب را به تصوير قلم خود کشيده است. او مي نويسد: « نام اين زن، در تاريخ ما و تاريخ انسانيت، بامصيبتي قرين گرديده و آن مصيبت کربلاست...
بر دوش بانوي بانوان زينب، در اين مصيبت جانگداز، وظيفه اي بسيار بزرگ بوده، بلکه بعضي از آن ها او را «بطله کربلا» ناميده؛ زيرا وي نخستين بانويي بود که در آن وادي خطرناک نمايان شده و درخشيده است تا مجروحان را پرستاري کند و با محتضران همدردي نمايد، و براي قربانيان و شهيداني که قطعه قطعه و پاره پاره در آن بيابان افتاده بودند و مرغان هوا و درندگان وحشي پيکرهاشان را ميجويدند، بسوزد و اشک بريزد.
ولي عقيده من آن است که، زينب وظيفه بزرگ خود را پس از اين مصيبت آغاز کرده است، زيرا او از طرفي بايد زنان اسير بني هاشم که مردانشان را از دست داده اند سرپرستي کند واز طرفي بايد با جانبازي از جان جواني بيمار(علي بن حسين زين العابدين) دفاع کند، که اگر زينب نمي بود، کشته مي شد و باکشته شدن او دودمان امام برچيده مي گشت.
اضافه براين، وظيفه اي بزرگتر بر دوش زينب بود؛ زينب وظيفه داشت نگذارد کهاين خون مقدسي که ريخته شد، به هدر رود. گمان ندارم مبالغه باشد، و يا زيادهروي کرده باشم، اگر بگويم، زينب کسي بود که پس ازوقوع اين کشتار، آن را مصيبتي جاويد و فراموش نشدني قرار داد.
زينب، پس از فاجعه کربلا زنده نماند، دردها و رنجهايي که کشيده بود، به اندازهاي نبودکه بتوان تحمل کرد و طاقت آورد. ولي در آن مدت کوتاهي که زندگي کرد، توانست دردلهاي شيعيان، آتش خون و اندوهي را بيفروزد که تا امروز زبانه بکشد و خاموش نگردد. وکساني را که اهل بيت پيغمبر (صلي الله عليه وآله )را تسليم دشمنان کردند، به بدبختي وخواري وسوزش پشيماني بيندازد.»
از نگاه مولف سُني کتاب «زينب، دخترعلي»
علي احمد شبلي، اهل تسنن و مولف کتاب «زينب، دختر علي» است. او دراين کتاب نوشته است: « زينب دخترزهراء و امام علي (رضي الله عنهم) در خانه نبوت تولدي مبارک داشت و رشدي کريمانه و پاک که خداوند امور او را برعهده داشت.
جد بزرگش و پدر و مادرش به او توجه وعنايت داشتند تا اينکه زبان باز کرد و پدرش به تعليم وتربيت و تهذيبش پرداخت. پس علم، حکمت، دين، فقه، ادب و روايت حديث و اخبار را ياد داد و از روح وجان خودش شجاعت و پايداري و يقين محکم را به دخترش منتقل کرد پس عقل و فکري والا، راي و ايده اي دلسوزانه، قدرت، استواي و ايمان به او داد.
از نگاه مولف شافعي مذهب در رساله «زينبيه »
جلال الدين سيوطي، مولف شافعي مذهب در رساله «زينبيه » خود نوشته است:« زينب در زمان جدش رسول خدا پا به عرصه جهان گشود و در دامن وي پرورش يافت. او هوشمندي توانا و دورانديش و داراي قلبي پرقوت و پرصلابت بود». سپس مي افزايد: «حسن بن علي هشت سال قبل از رحلت پيامبر خدا و حسين بن علي هفت سال قبل از آن و زينب کبري نيز پنج سال قبل از رحلت آن بزرگوار به دنيا آمده اند، پس زينب پنج سال از عمر خويش را در کنار پيامبر خدا گذرانده و تربيت يافته است.
زينب، دختـر علـي بن ابـي طالـب، از جـملـه زنان بـا فضيلت و بزرگواري است که دورانديشي و فکر با عظمتي داشت. او همراه برادرش حـسين بن علي در واقعه کربلا حضور داشت به امر يزيد بن معاويه آن خانم را به همراه ديگر اسراء به شام و شهرهاي مختلف بردند که در شام زينب کبري در برابر يزيد خطبهاي غراء خواند....»
از نگاه نويسنده مصري در مجله «الاسلام »
محمد غالب شافعي مصري که که از نويسندگان مقتدر مصري است در مجله «الاسلام » سال اول شماره 27 علاقه و عشق خود را به حضرت زينب چنين مي نگارد: «يکي از بزرگترين زنان اهل بيت از نظر حسب و نسب و از بهترين بانوان طاهره که داراي روحي بزرگ و مقام تقوي و آيينه سر تا پا نماي رسالت و ولايت بوده، حضرت سيده زينب دختر علي بن ابي طالب ميباشد که به نحو کامل او را تربيت کرده بودند و از پستان علم و دانش خاندان نبوت سيراب گشته بود. به حدي که در فصاحت و بلاغت يکي از آيات بزرگ الهي گرديد و در حلم و کرم و بينايي و بصيرت و تدبير کارها در ميان خاندان بني هاشم و بلکه عرب مشهور شد و ميان جمال و جلال و سيرت و صورت و اخلاق و فضيلت را جمع کرده بود. شبها در حال عبادت و روزها را روزه داشت و به تقوا و پرهيزگاري معروف بود.»