آخرين خبر/ تو که آتشکده عشق و محبت بودي
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدي
به چه دستي زدي آن ساز شبانگاهي را
که خود از رقت آن بيخود و بي هوش شدي
تو به صد نغمه زبان بودي و دلها همه گوش
چه شنفتي که زبان بستي و خود گوش شدي
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتي و فراموش شدي
شعر: شهريار
دکلمه: زهرا شيباني
از صفحه اينستاگرام time_dialog
بازار