خراسان/ شعر اين خاصيت را دارد که عواطف و احساسات خواننده را درگير ميکند؛ به همين دليل است که با آن ميتوان بسياري از مفاهيم والاي انساني را بيان کرد. يکي از مفاهيم ارزشمندي که در طول تاريخ ادبيات فارسي هميشه بر آن تأکيد شده، مفهوم وحدت، همدلي و يکي شدنِ دلها و ذهنها براي پيروزي و چيرگي بر دشمنان است. در سراسر ادبيات فارسي، مرتب به اين نکته برميخوريم که بايد از اختلاف و تفرقه بين دلها دوري و تا ميتوانيم آنها را به هم نزديک کنيم. در ادامه نگاهي انداختهايم به اشعاري که شاعران بزرگ ادبيات فارسي در دورههاي مختلف درباره لزوم وحدت و يگانگي در جامعه سرودهاند.
فردوسي
اسمِ حکيم توس که ميآيد، ناخودآگاه ياد وحدت و يکپارچگي ملي و توجه به هويت ايراني ميافتيم. در لابهلاي ابيات شاهنامه اهميت وحدت و همدلي در برابر دشمنان و بيگانگان براي رسيدن به پيروزي موج ميزند؛ داستانهاي شاهنامه از قيام کاوه آهنگر در برابر ظلم ضحاک تا جنگهاي طولاني ايرانيان در برابر تورانيان همه نشان از اهميت وحدت ملي دارند.
فردوسي در خلال يکي از داستانها درباره جايگاه اتحاد ميگويد: «ز دانا تو نشنيدي اين داستان/ که برگويد از گفته باستان/ که گر دو برادر نهد پشت پشت/ تن کوه را باد ماند به مشت».
مولوي
مثنوي معنويِ مولانا سراسر حکمت و نکتههاي ناب درباره جامعه، انسان و رابطهاش با خداست. اين شاعر خلاق و خوشفکر قرن هفتم هجري بارها و بارها به اهميت اتحاد و همدلي ميپردازد و آن را عامل رحمت خداوند ميداند. او در يک تشبيه زيبا اثرِ دور شدن از وحدت و يگانگي را اينطور بيان ميکند: «گرگ اغلب آن زمان گيرا شود/ کز رمه شيشَک به خود تنها شود». او در جايي ديگر قوت و قدرت را از اتحاد ميداند و ميگويد: «قوت اندر فعل آيد اتفاق/ چون قِرانِ ديو با اهلِ نفاق».
نظامي گنجوي
شاعر بزرگ قرن ششم، نظامي گنجوي را بيشتر با داستانهاي عاشقانه «ليلي و مجنون» و «خسرو و شيرين» ميشناسيم اما اين حکيم بزرگ چه در مثنويها و چه در ديوان اشعارش به مفاهيم والاي انساني و اجتماعي هم پرداخته است از جمله مفهوم اتحاد و همدلي در ميان افراد جامعه. نظامي يکي از ويژگيهاي برجسته انسان را انس و الفت با ديگر انسانها ميداند و در بيتي به زيبايي به اين نکته اشاره ميکند: «با مردم درآميز اگر مردمي/ که با آدمي خوگر است آدمي».
صائب تبريزي
استاد تمثيل و ضربالمثل، يعني صائب تبريزي با نکتهسنجيها و ظرافتهاي خاصش در انديشه و تخيل، ابيات زيبايي درباره وحدت و همدلي افراد جامعه دارد. او سعي کرده است از زبان مردم براي بيان مفهومي والا مانند اتحاد و يکدلي وام بگيرد و اينطور بگويد: «رشته پيوند ياران را بريدن سهل نيست/ چهره برگ خزان زرد از جدايي ميشود» يا «اتفاق دوستان با هم دعاي جوشن است/ سختي از دوران نبيند دانه تا در خرمن است». اينها يعني تا وقتي اتحاد و همدلي در ميان باشد از آسيب و گزند خبري نيست.
ملک الشعرا بهار
يکي از شاعران معاصر ادبيات فارسي که اوضاع و احوال مردم و جامعه هميشه برايش از اهميت برخوردار بوده، محمد تقي بهار است. اين شاعر عصر مشروطه در ديوان اشعارش بارها و بارها مردم و مسلمانان را به وحدت و دوري از جدايي و اختلاف دعوت ميکند و تنها راه سعادت و پيروزي جامعه را روي آوردن به وحدت و همدلي ميداند: «خوش بود از ملت اسلام عزيز/ دست بشويند ز کين و ستيز/ زانک فزون است بدانديش ما/ دشمنان ملک و عدوي کيش ما/ چاره ما نيست به جز اتحاد/ اين ره رشد است فنعم الرشاد».
شهريار
شايد تصور کنيد شهريار تنها غزل عاشقانه دارد، در حالي که اين شاعر معاصر هم به مسائل روز اجتماعي اهميت و گاهي به آنها واکنش نشان ميداده است. شاعري که در دوران جنگ جهاني دوم و خطاب به پناهندگان لهستاني که راهيِ خاک ايران ميشدند، شعر سروده است، قطعاً از جامعه و مردم خودش جدا نيست.
شهريار در موارد مختلف به اتحاد و همدلي مردم جامعه تأکيد دارد و آن را رمز موفقيت ميداند: «معلق است به مويي جهان و بر سر آن/ همه لجاج و لجوج و همه عناد و عنود/ خود اين قلوب پراکنده را به هم پيوند/ صف نماز کن اين جدال و جنود».
بازار