آخرين خبر/ مثنوي خواني يکي از مواردي که افراد عاشق ادبيات پارسي اوقات فراغت خود را به آن اختصاص مي دهند. مثنوي معنوي از گنجينه آثار قديمي است که هنوز هم انسان ها به دنبال مطالعه آن هستند. اما شايد درک آن براي تمام افراد آسان نباشد. در اين پادکست
علي عرفانيان با خوانش اشعار مولوي و توضيح آن ها اين کار را براي ما ساده تر کرده است.
مثنوي معنوي، اثر گرانسنگ محمد جلال الدين بلخي، شاعر و عارف پارسي گوست. اين کتاب از ۲۶۰۰۰ بيت و شش دفتر تشکيل شده است و يکي از برترين کتابهاي ادبيات عرفاني کهن فارسي و حکمت ايراني پس از اسلام است. اين کتاب در قالب شعري مثنوي سروده شده است که در واقع عنوان کتاب نيز ميباشد
اشعار مولوي به قدري جهان شمول است که ترجمه آن در ساير کشورها بسيار مورد استقبال قرار گرفته است به طوري که براي چند سال پياپي ديوان اشعار مولانا در صدر جدول پرفروشترين کتابهاي شعر در آمريکا قرار گرفت و اين شاعر ايراني بالاتر از شعراي نامي ادبيات انگليسي مانند شکسپير و بليک قرار گرفته است.
قسمت ششم - ابيات 93 تا 116
دست بگشاد و کنارانش گرفت
همچو عشق اندر دل و جانش گرفت
دست و پيشانيش بوسيدن گرفت
وز مقام و راه پرسيدن گرفت
پرس پرسان ميکشيدش تا بصدر
گفت گنجي يافتم آخر بصبر
گفت اي نور حق و دفع حرج
معنيالصبر مفتاح الفرج
اي لقاي تو جواب هر سئوال
مشکل از تو حل شود بيقيل و قال
ترجماني هرچه ما را در دلست
دستگيري هر که پايش در گلست
مرحبا يا مجتبي يا مرتضي
ان تغب جاء القضا ضاق الفضا
انت موليالقوم من لا يشتهي
قد ردي کلا لئن لم ينته
چون گذشت آن مجلس و خوان کرم
دست او بگرفت و برد اندر حرم
قصهٔ رنجور و رنجوري بخواند
بعد از آن در پيش رنجورش نشاند
رنگ روي و نبض و قاروره بديد
هم علاماتش هم اسبابش شنيد
گفت هر دارو که ايشان کردهاند
آن عمارت نيست ويران کردهاند
بيخبر بودند از حال درون
استعيذ الله مما يفترون
ديد رنج و کشف شد بروي نهفت
ليک پنهان کرد وبا سلطان نگفت
رنجش از صفرا و از سودا نبود
بوي هر هيزم پديد آيد ز دود
ديد از زاريش کو زار دلست
تن خوشست و او گرفتار دلست
عاشقي پيداست از زاري دل
نيست بيماري چو بيماري دل
علت عاشق ز علتها جداست
عشق اصطرلاب اسرار خداست
عاشقي گر زين سر و گر زان سرست
عاقبت ما را بدان سر رهبرست
هرچه گويم عشق را شرح و بيان
چون به عشق آيم خجل باشم از آن
گرچه تفسير زبان روشنگرست
ليک عشق بيزبان روشنترست
چون قلم اندر نوشتن ميشتافت
چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت
عقل در شرحش چو خر در گل بخفت
شرح عشق و عاشقي هم عشق گفت
آفتاب آمد دليل آفتاب
گر دليلت بايد از وي رو متاب
سازنده علي عرفانيان
اپليکيشن castbox مثنوي خواني
صوت/ مثنوي خواني- قسمت پنجم- در خواست توفيق ادب در همه حال
بازار