ايبنا/ شمس لنگرودي را بايد يکي از هدفمندترين هنرمندان معاصر بدانيم؛ هنرمند و اهل قلمي که براي ثانيه به ثانيه زندگياش برنامه دارد و به عقيده خودش اگر وارد حوزه جديدي ميشود، سعي ميکند که در آن حوزه هدف داشته باشد و کار به نحو احسن انجام دهد. او طي روزهاي گذشته اقدام به انتشار مجموعهشعر «قطار سفيد» کرد که اين مجموعه در 222 صفحه از سوي انتشارات نگاه راهي بازار نشر شد. از اين رو گفتوگويي کوتاهي را با اين شاعر و هنرمند پيشکسوت پيرامون کتاب جديدش انجام دادهايم که در ادامه ميخوانيد.
کمي درباره کتاب جديد توضيح دهيد. آيا اين کتاب مجموعهاي از چند دفتر گذشته شماست؟
اين کتاب شامل چهار دفتر شعر است و در واقع اسم کتاب را بايد «چهار مجموعه» ميگذاشتم و در ادامه نام چهار مجموعه را زير هم مينوشتيم که انشالله در چاپ دوم همين کار را انجام ميدهيم. در اين کتاب، دو مجموعه مربوط به گذشته و دو مجموعه آثار جديد و منتشر نشده من است.
«کوير» و «قطار سفيد» دو مجموعه است؟ اين شعرها مربوط به چه دورهاي است؟
بله. کتاب «قطار سفيد» مربوط به شعرهايي است که در هفت، هشت سال اخير نوشتهام و درواقع ميتوانم گفت که شعرهاي دهه 90 است که آنها را جمعآوري کردم و در اين کتاب آوردم. کتاب «کوير» نيز مربوط به شعرهايي است که در دهه 80 نوشته بودم و در طول اين سالها، آنها را کموزياد و مرتب ميکردم و سرانجام تصميم گرفتم که آن را در کنار اين سه دفتر قرار دهم و در اين مجموعه بيايد.
آيا «کوير» هم مانند «کتاب موسيقي» يک مجموعه مرتبط است و خط موضوعي ميان شعرهاي مجموعه وجود دارد؟
بله. سالها پيش سفري به کوير داشتم که در بازگشت تعدادي شعر درباره کوير نوشتم که اين شعرها يا از زبان کوير نوشته شده يا کوير را مخاطب قرار داده است. البته در گذشته بعضي از اين شعرها را پراکنده چاپ کرده بودم؛ اما در نهايت تصميم بر اين شد که شعرهايي که درباره کوير است در قالب يک دفتر در اين کتاب منتشر شود.
اينکه موضوع و محور براي يک مجموعه انتخاب ميکنيد، کار را سخت نميکند؟
من هيچ کتاب، اثر و کاري (حتي تحقيقاتم) را براي ارتقاء فرهنگي انجام نميدهم و همه اينها به خاطر خودم است. نيچه يک جمله معروفي دارد که هم شنيدهايم؛ او ميگويد: «اگر هنر نبود، واقعيت ما را خفه ميکرد.» در واقع هنر براي خود هنرمند است و منتشر ميشود تا همراهان و همدلها نيز بخوانند. اين را گفتم تا بگويم که من نميدانم کدام شعر را براي موسيقي ميگويم و کدام شعر را براي غيرموسيقي.
کتاب جديد را به محمد فرمانيان، تنظيمکننده و آهنگساز مطرح حوزه موسيقي تقديم کرديد، براي اين کار دليل خاصي وجود دارد؟
علت اينکه اين کتاب را به محمد فرمانيان تقديم کردم، اين است که من از نوجواني درگير موسيقي بودم و موسيقي کار ميکردم و ميخواندم؛ اما واقعيت اين است که تشويقها و راهنماييهاي اين عزيز بود که باعث شد، من به وادي موسيقي بيايم و از اين رو کتاب را به محمد فرمانيان کردم. فرمانيان بدون آنکه به من بگويد روي شعرهايم موسيقي گذاشت و ابتکار نو آن را منتشر کرد و اخيرا هم يک مجموعه صوتي به نام «دايره بيپايان» از من منتشر کرده است و آهنگهايي که من ميسازم نيز وي تنظيم ميکند.
راوي «قطار سفيد» بسيار نزديک به کارکتر فيلم سينماي «دوباره زندگي» (شمس لنگرودي) است؛ تا به حال به اين موضوع توجه کردهايد؟
خودم تا به حال چنين تصوري نداشتم؛ چراکه من تنها بازيگر «دوباره زندگي» بودم و در فيلمنامه آن نقشي نداشتم؛ اما شايد اين چيزي که شما ميگوييد به صورت اتفاقي رخ داده است. تنهايي، عشق و مرگ المانهايي هستند که هميشه در شعرهاي من وجود دارد
تنهايي، عشق و مرگ هميشه در شعرهاي من وجود دارد
و به طور اتفاقي نيز در فيلم «دوباره زندگي» ميبينيم. شايدم فيلمنامهنويس شبيه من آن را نوشته است؛ چراکه خانم آدينه گفته بودند که من فقط زماني در اين فيلم بازي ميکنم که شمس شخصيت روبهرو من باشد و از اين رو فيلمنامهنويس در فيلمنامه خيلي دست برد. البته الان که به سوال شما فکر ميکنم بايد بگويم که آن اميدي که در کتابهاي قبلي من وجود داشته در شعرهاي اين کتاب کمتر است و شايد همين مساله چنين ذهنيتي را به شما داده است.
شيوه صفحهبندي اين کتاب نيز در نوع خود جالب است و ميبينيم که بر خلاف وضعيت بازار چند شعر در يک صفحه آمده است. دليل خاصي براي اين کار وجود داشت؟
من مدتهاست اصراري ندارم که حتما از شيوههاي گذشته براي چاپ کتاب استفاده کنم و هر شعر را در يک صفحه بياوريم؛ چراکه باتوجه به وضعيت گراني و کاغذ دليلي ندارد که يک صفحه را به يک شعر اختصاص دهيم و اين مسخره است و ميتوان چند شعر را در يک صفحه آورد. البته اينکه در گذشته چنين کاري انجام ميشد کار غلطي نبود و تصور بر اين بود که هر شعر، کتابي است؛ بنابراين هر شعر را بايد در يک صفحه مستقل چاپ کرد؛ اما الان با اين گراني ضرورتي ندارد و به نظرم پشت سرهم چاپ شود، بهتر است.
خيليها در اين شرايط کرونا تمايلي براي چاپ کتاب ندارند؛ فکر نميکنيد اگر کتاب در ماههاي آينده و در شرايط بهتري زير خط چاپ ميرفت، بهتر ديده ميشد و زودتر به چاپهاي بعدي ميرفت؟
شايد حرف شما درست باشد و ميدانم که خيليها کتاب دارند اما صبر کردند بعد از کرونا منتشر کنند؛ با اين حال من ترسي نداشتم که کتاب در دوران کرونا منتشر شود و براي آن نيز دليل داشتم. نخست اينکه من نياز به صبر کردن ندارم؛ چراکه يک عده مخاطب دارم که وقتي ميفهمند من کتاب منتشر کردم تهيه ميکنند و خيلي با اين چيزها کاري ندارند. از طرفي يک عده هم هستند که شعرهاي من را دوست ندارند و هر زماني هم که کتاب را منتشر کنم، با آن را تهيه نميکنند. بنابراين براي من يکي زياد فرقي ندارد. به نظرم ما کرونا کم نداشتيم و حالا فقط يکي به آنها اضافه شده است.
اينکه شما در هر دورهاي روي يک حوزه خاص تمرکز ميکنيد، شما را از هدفتان دور نميکند؟
به هيچ وجه. بعضيها فکر ميکنند من هميشه همه کارها را با هم انجام ميدهم؛ اما اصلا چنين نيست؛ چراکه من در هر دورهاي فقط يک کار خاص انجام ميدهم و زماني که تمام شد آن را ول ميکنم. براي مثال يک زماني تصميم بر اين گرفتم که کار تحقيقاتي انجام دهم و بعد از آن ديگر هرگز تحقيق نکردم. از اين رو هميشه سعي کردم که کار اساسي انجام دهم و اين به دليل آن است که در هر دورهاي که کاري انجام ميدهم، تمام تمرکزم روي همان کار است.
الان تمرکز شما روي چه کاري است؟
الان تمام تمرکزم روي موسيقي است و شايد اگر اين داستان کرونا پيش نميآمد و طبق برنامهاي که داشتم پيش ميرفتم، براي خودم به نتايج بهتري ميرسيدم. آلبوم دادن يا ندادن براي من مهم نيست، مهم اين است که من به آن هدفي که در ذهنم دارم برسم. مهم نيست کي چي ميگويد، مهم اين است که ما هدفي داشته باشيم و به سمت آن حرکت کنيم. بدون شک در اين مسير عدهاي ميگويند که کارها تو خوب است و عدهاي هم گلايه دارند؛ به نظرم به اين حرفها نبايد توجه کرد؛ چراکه آنها حاشيه است و بايد به سمت هدف حرکت کرد.
چند تجربه موفق در سينما داشتيد و به عقيده بسياري از کارشناسان در فيلم «دوباره زندگي» فوقالعاده حاضر شديد. آيا تمايلي براي حضور مجدد در اين حوزه داريد؟
خودم دوست دارم که به حضور در سينما ادامه دهم و در اين چند وقت نيز چندين فيلمنامه به دستم رسيده است و چندين پيشنهاد داشتم؛ اما فيلمنامهها، فيلنامههايي نبود که من دوست داشته باشم. البته الان که در دوران کرونا قرار داريم و کارها تقريبا خوابيده است؛ اما اگر بعد از اين اتفاقات فيلمنامه خوب به دستم برسد، حتما استقبال ميکنم.
بازار