

ايرنا/ براي مطالعه شايد راه بهتري از اين که چه بخوانيم وجود داشته باشد، شايد پيشنهاد مناسب اين نکته باشد که آثار هر نويسنده را چگونه بخوانيم، اين راه مسير هموارتري براي مطالعه فراهم ميکند و کمک ميکند که با نويسندگان بهتر و بيشتر آشنا شويم.
محمدعلي جمالزاده، از نخستين داستاننويسان مدرن ايران است که مطالعه آثار او براي مخاطب ايراني هميشه اهميت دارد، شنبهاي که در پيش است، ۱۸ جولاي يا ۲۸ تير ماه، سالگرد انتشار نخستين مجموعه داستان کوتاه به زبان فارسي است، مجموعه يکي بود، يکي نبود به قلم محمدعلي جمالزاده است که در سال ۱۳۰۰ در برلين منتشر شد. براي اين که بدانيم چگونه آثار جمالزاده را بخوانيم، چند پيشنهاد براي شما داريم که کمک ميکند بيشتر اين نويسنده را بشناسيد و با آثار او ارتباط بهتري برقرار کنيد.
چرا جمالزاده بخوانيم؟
راهي که محمدعلي جمالزاده آغازگر آن بود، مسيري است که ادبيات داستاني فارسي معاصر طي کرده است. مطالعه آثار اين نويسنده به خوانش بهتر داستاننويسي فارسي به ويژه داستان کوتاه کمک ميکند. جمالزاده يکي از نخستين نويسندگاني است که داستان نويسي فارسي را به سوي مدرن شدن هدايت کرد و روشهاي نويني براي نويسندگي برگزيد. راههايي که منجر به شکل گيري نسل تازهاي از داستاننويسان خوشفکر و روشنانديش شد و صفحات تازهاي را در تاريخ ادبيات ايران گشود.
چه چيزهايي بايد بدانيم؟
محمدعلي جمالزاده نگاهي اجتماعي در داستانها و آثارش دارد که امروز اين ديدگاه به تاريخ تبديل شده است، براي مطالعه آثار جمالزاده، شايد قدم اول اين باشد که تاريخ معاصر صد سال اخير ايران را بخوانيم. مطالعه تاريخ ايران، هميشه پيشنهاد مناسبي براي مطالعه است اما براي ارتباط برقرار کردن با آثار محمدعلي جمالزاده، يکي از مهمترين پيشنيازها، آگاهي از وضعيت اجتماعي و سياسي آن دوران است که نگاه اين نويسنده و ارتباط اجتماعي قشر فرهيخته را شکل داده است. وضعيت اقتصادي جامعه، وضعيت زنان در آن دوره تاريخي، خرده گرفتن بر عرفيات دست و پا گيري که به عقيده او باعث عقب افتادن و جلوگيري از پيشرفت اجتماعي ميشود، يکي از موضوعات اساسي آثار اين نويسنده است.
او در مقدمه يکي بود، يکي نبود، کاربرد ادبيات مدرن را نخست بازتاب فرهنگ عامه و سپس انعکاس مسائل و واقعيتهاي اجتماعي ميداند و معتقد است بايد ادبيات داستاني با عامه مردم ارتباط برقرار کند. شايد اين جمله به ما بگويد که بايد ادبيات روزگار به پايان رسيدن حاکميت قاجار و ادبيات روزهاي آغازين سلطنت پهلوي را بدانيم. کلمات ويژهاي که مثلا در نام کتاب قلتشن ديوان ديده ميشود و اين کلمه معني گردن کلفت و زورگو ميدهد و در دوره قاجار رواج داشته است.
چقدر جدي باشيم؟
جمالزاده با اين که واقعگرايانه مينويسد، نوشتههايش همواره سرشار از شوخ طبعي است، او با طنز ظريفي که در آثارش به کار ميبرد، براي مخاطبان جذابيت ايجاد ميکند و حتي بعد از سالها ميتواند مخاطب امروز را هم بخنداند. جمالزاده همه چيز را دستمايه شوخي ميداند و همين مساله باعث ميشود شجاعانهتر برخي موضوعات را بازگو کند.
براي مطالعه آثار اين نويسنده پرکار شايد دسته بندي آثار طنز و جدي سخت باشد اما اگر از ادبيات طنز خوشتان نميآيد، ميتوانيد آثار جديتر او را انتخاب کنيد اما به ياد داشته باشيد جمالزاده حتي در يک درسنامه جدي به نام طريقه نويسندگي و داستانسرايي که با مخاطب خود شوخي ميکند و ادبيات ويژهاي دارد.
از کجا شروع کنيم؟
نخست بايد ميان آثار پژوهشي، درسنامهها و داستانهاي او اولويت بندي کنيد اما اگر بخواهيد داستانهاي جمالزاده را بخوانيد، شايد بهترين روش مطالعه آثار اين نويسنده، همان سير تاريخي و مطالعه از آغاز باشد که کتاب يکي بود کي نبود است. سر و ته يه کرباس هم يکي ديگر از آثار مهم جمالزاده است که ميتواند براي آغاز مطالعه آثار او مناسب باشد.
براي علاقهمندان به داستاننويسي، کتاب قصهنويسي که به کوشش علي دهباشي گردآوري شده، اثر خواندني خواهد بود و آثار اجتماعي اين نويسنده هم براي پژوهشگراني که درباره وضعيت اجتماعي مطالعه ميکنند. نکات قابل توجهي دارد.
القصه
مطالعه آثار جمالزاده، با لحن شوخ طبع و اجتماعياش، ما را به آغاز راه ادبات مدرن ميبرد، او که به خاطر زندگي خارج از ايران، با اين نقدر رو به رو بود که از وضعيت مردم بي خبر است، يکي از اجتماعي ترين نويسندگان دوره خود بود. براي خواندن آثار جمالزاده، بايد کمي حوصله و دقت را هم در کنار ذوق و علاقه هنري به کار بگيريم، چون او ريزهکاريهايي را در کارش استفاده ميکند که بر دلنشيني کار او ميافزايد.
محمدعلي جمالزاده که بود؟
سيد محمدعلي جمالزاده نويسنده و مترجم ايراني . او در ۲۳ ديماه ۱۲۷۴ در اصفهان به دنيا آمد. او را همراه با صادق هدايت و بزرگ علوي سه بنيانگذار اصلي ادبيات داستاني معاصر فارسي ميدانند، از اين نويسنده و پژوهشگر بيش از ۵۰ اثر داستاني، پژوهشي و ترجمه باقي مانده است که بارها تجديد شدهاند. جمالزاده، ۱۷ آبان ۱۳۷۶، در ۱۰۲ سالگي در ژنو سوييس درگذشت.
گونه شناسي آثار
جمالزاده در زمينه هاي داستان، تاريخ و ادبيات، سياسي، اجتماعي آثاري را در قالب تاليف و ترجمه ارايه کرده است. از آثار تاليفي وي مي توان به «گنج شايان»، «تاريخ روابط روس با ايران»، «پندنامه سعدي» يا «گلستان نيکبختي»، «قصه قصهها»، «گلبانگ ناي»، «فرهنگ لغات عوامانه»، «طريقه نويسندگي و داستانسرايي»، «سرگذشت حاجيباباي اصفهاني»، «اندک آشنايي با حافظ»، «يکي بود، يکي نبود»، «سر و ته يه کرباس»، «دارالمجانين»، «فارسي شکر است»، «آزادي وحيثيت انساني»، «خلقيات ما ايرانيان» و ... اشاره کرد. در زمينه ي ترجمه هم بايد از آثاري همچون «قهوه خانه سورات يا جنگ هفتاد و دو ملت»، «ويلهلم تل»، «داستان بشر»، «دون کارلوس»، «دشمن ملت»، «قنبرعلي جوانمرد شيراز» ياد کرد.
روح ايراني همراه با تکنيکي مدرن
جمالزاده نخستين نويسنده يي است که توانست تکنيک داستان نويسي اروپايي را آگاهانه به کار گيرد و در عين حال يکسره به تکنيک داستان پردازي غربي تسليم نشود.
وي توانست با دميدن روحي ايراني به روشي که از غرب گرفته بود آن را صيقل داده و در قالبي هماهنگ با ذوق، حوصله و نياز فرهنگي زمان به هموطنانش هديه کند.
به باور منتقدان ادبي، جمالزاده همراه با «صادق هدايت» و «بزرگ علوي» سه بنيانگذار اصلي ادبيات داستاني معاصر فارسي هستند.
همچنين بايد يادآور شد که نخسـتين بـار واژه هاي عاميانـه از سـوي جمالـزاده در داسـتان هاي ايراني وارد شـد. «علي دهباشـي» سردبير نشريه ي « بخارا»، اعتقاد دارد: «جمالزاده نويسـنده اي اسـت کـه در سـالهايي کـه دور از ايـران بـود بـا مکاتبـه روزانـه بـا همـه نويسـندگان معاصـر و هـر فـردي کـه بـه وي نامـه مي نوشـت، ارتبـاط تنگاتنگـي بـا ايرانيـان داشـت. نـگاه منتقدانـه جمالـزاده را مي تـوان بـه زندگـي وي در غـرب مربـوط دانسـت. او علـت عقب ماندگـي آن روزهـاي ايـران را در آثـارش منعکـس مي کـرد. کتاب هـاي جمالـزاده بـه تمامـي زبان هـا ترجمـه شـده انـد و بـدون شـک جمالـزاده بومي تريـن و مدرن تريـن نويسـنده ايـران بـوده اسـت.»
داستان نويسي مدرن ايران
جمالزاده در ادبيات داستاني ايران زمين همان نقش شايسته اي را در نثر دارد که «نيما يوشيج» در شعر پارسي داشت، البته با اين تفاوت که نيما وزن و قافيه را شکست اين بدعت او بر زمينه اي استوار و قديمي بود، اما کاري که جمالزاده کرد نوآوري سبکي بود که تا آن زمان سابقه نداشت.
وي در پايان سال ۱۹۲۱ ميلادي «يکي بود يکي نبود» را در برلين انتشار داد؛ «مجله کاوه» هم در آخرين شماره ي خود، طي ويژه نامه يي يکي بود يکي نبود را به عنوان نخستين مجموعه ي داستاني فارسي به سبک جديد، به مردم ايران معرفي کرد و از آن پس تعطيل شد.
داستان کوتاه «فارسي شکر است» که در کتاب يکي بود يکي نبود چاپ شده است، عنوان نخستين داستان کوتاه فارسي به شيوه ي غربي است. اين داستان پس از هزار سال از نثرنويسي فارسي نقطه ي عطفي براي تحقق اين مهم است. همچنين از طرفي مقدمه ي جمالزاده بر کتاب يکي بود يکي نبود سند ادبي مهم و در واقع بيانيه ي نثر معاصر فارسي است. جمالزاده در اين مقدمه با زبان تاکيدي بيان مي کند که کاربرد ادبيات مدرن نخست بازتاب فرهنگ عامه و سپس انعکاس مسائل و واقعيت هاي اجتماعي است.
استفاده از تجربه معمول در سبکشناسي
اثر را از سه ديدگاه فکري و ادبي و زباني مورد بررسي قرار ميدهد. مختصات فکري و انديشه گي داستان هاي کوتاه اغلب در حيطه ي درونمايه و مضمون تحليل ميشوند و شگردهاي روايت داستان نيز که در حوزه ي زاويه ديد، توصيف و لحن قرار ميگيرند، سبکشناسي داستان را بيشتر متوجه ويژگي هاي زباني و بياني اثر ميکند.
اين مساله در مورد داستان هاي کوتاه جمالزاده که مشخصه هاي زباني و ارزش هاي بياني، به خصوص آنجا که صحبت از تاثيرپذيري متون کلاسيک فارسي مي شود، داراي اهميت است.
واقع گرايي(رئاليسم) ادبي يکي از مکتب هاي ادبي است که به نظر مي رسد، جمالزاده متاثر از اين مکتب ادبي است.
اين مکتب داراي شاخصه ها و ويژگي هايي همچون کشف و بيان واقعيت ها، توجه به سرزمين خود و ديگر سرزمين ها، باور به تاريخ، به عنوان زمينهاي براي آگاهي بيشتر، تشريح جزئيات، همراهي کردن با قهرمانان داستان تا دم مرگ، دوري از الهام به عنوان عامل تخيل، توجه به عينيت، مثل يک تماشاگر، معمولي بودن قهرمان داستان، تنوع موضوعات، عدم وحدت مصنوعي، توصيف صحنههاي داستان، تنها براي آگاهي بيشتر است.