سبکهای عجیب و غریب در مداحیها
ايسنا/ اين شاعر و مدرس دانشگاه درباره چگونگي برگزاري مراسم محرم امسال به گونهاي که مصوبات و توصيههاي ستاد ملي مبارزه با کرونا نيز رعايت شود، اظهار کرد: کساني دلبسته برخي سنتها هستند؛ مثلا کسي ميگويد پدر من هر سال ماه رمضان شلهزرد درست ميکرده، من هم بايد درست کنم، فکر ميکند خود شلهزرد يک چيزي است؛ در حاليکه آن شلهزرد تجلي چيز ديگري است. فکر ميکند اگر آن شلهزرد را خصوصا در آن ديگي که از اجدادش مانده درست نکند، حتما نقصي در دينش ايجاد ميشود. شايد براي خودش محترم باشد اما اينجور حرفها اعتبار ديني ندارد.
او با بيان مثال ديگري افزود: پدرم از قديميها و ريشسفيدهاي هيئت محلهمان بود، يادم ميآيد يک بار يکي سنجي آورد و گفت که من بايد وسط دسته سنج بزنم، پدر من هم که با طبل و سنج مخالف بود، گفت نميشود، طبل و سنج خوب نيست، چون طبل و سنج براي اشقيا بوده و وقتي ميخواستند اهل بيت (ع) را بترسانند، ميزدند. او اصرار کرد که اين سنج براي پدربزرگم است و من نذر دارم و بايد بزنم، پدر من هم گفت که دو تا بزن و برو، نذرت ادا ميشود.
اميني در ادامه گفت: کتيبههاي محتشم در طول تاريخ به نحوي نماد عزاداري براي امام حسين (ع) شده است؛ اين به جاي خودش درست است و من قبول دارم که صورتها مهم هستند، اما وقتي تنازع بين صورت و محتوا باشد، طبعا محتوا اولويت دارد. همانطور که امسال حج به نحوي برگزار شد که غير اهل مکه را راه ندادند؛ اين آيا به معني مقابله با دين است؟ نه، اين به معناي اين است که گاهي تقابل ميان صورت و معنا باعث ميشود برخي صورتها به نفع معنا متوقف شوند.
اين مدرس دانشگاه در ادامه به کاري که اهل فرهنگ در روزهاي کرونايي ماه محرم ميتوانند انجام دهند اشاره و بيان کرد: ما با اين امکانات جديد ميتوانيم فضاي عاشورايي و ماه محرم را در امکانات ارتباطي جديد پياده کنيم. بخشي از آن هم اين است که بالاخره اين مراسم صورت اجتماعي هم دارد؛ يعني فقط فردي نيست. اگر قرار باشد من در خانه بنشينم و مقتل بخوانم که در طول سال هم ميخوانم، پس آدمهايي که اصلا اهل کتاب خواندن نيستند چه؟ فکر ميکنم براي آنها خيلي برنامهها ميتوان گذاشت، مثلا برنامه شعرخواني.
اسماعيل اميني گفت: برنامههايي که در سالهاي گذشته انجام ميشد، کار خيلي خوبي بود، من ديده بودم برخي از کساني که صداي خوب و تسلطي دارند، بخشهايي از مقاتل را براي اينکه ديگران آشنا شوند، ميخواندند و منتشر ميکردند. يا اصلا چيز مهمتري که در اين سالها فراموش شده و جزء علاقهمنديهاي شخصي من هم هست، اين است که ما بزرگاني در گذشته داشتيم که در مداحي اهل بيت صاحب سبک بودند، مثل مرحوم موذنزاده اردبيلي که به زمان ما نزديک است، اما قديميتر از او هم بزرگاني بودند.
اين شاعر سپس به کنار گذاشته شدن مداحان بزرگ گذشته اشاره کرد و گفت: ما آن مداحان و ذاکران بزرگ را از ياد بردهايم و حالا بعضي از اين سبکهاي عجيب و غريب آمده که بيشتر شبيه به خوانندگي است. در حالي که ما ميتوانيم مروري بر کار آن بزرگان داشته باشيم، مثلا راديو و تلويزيون مروري بر کار آنها کند تا نشان بدهد ما چه بزرگاني در حوزه مداحي داشتيم که بخشي از آن کارها واقعا کار هنري بوده چون آنها دستگاههاي آواز، رديفهاي موسيقي و شعر را خوب ميشناختند. شاعران بزرگي هم بودند که بخشي از هنرشان را وقف اين کار کرده بودند. انشاءالله عنايتي بشود و اين بلا برطرف بشود و در سالهاي بعد همان عظمت دستهها و هيئتهاي عزاداري را داشته باشيم.
اميني همچنين اظهار کرد: من به واسطه معلم بودنم با نسل جوان هم سر و کار دارم، واقعا برخي از دوستان جوان چون آن پيشينه را نديدهاند، تصورشان از ذاکران اهل بيت همين کارهاي عجيب و غريبي است که در سالهاي اخير رايج شده است.
او با بيان اينکه بنيان عاشورا و محرم و دستکم آيين و مناسک آن در سنت است گفت: اينکه من خيال کنم به عنوان نوآوري ميتوانم با تقليد از سبکهاي نازل و سرگرمکننده موسيقي و اجرا، جاذبه ايجاد کنم، کاملا با اهداف اين آيين مغاير است، چون آيين اساسا متکي به سنت است. خطايي که رايج شده و به مدد امکانات جديد ارتباطي و يک مقدار هم بيتوجهي صدا و سيما شهرت پيدا کرده و جوري رفتار ميکنند که انگار آن همه پيشينه نبوده و آن همه آدمهاي بزرگ اساسا نبودند؛ مداحان و ذاکرين برجستهاي که خودشان را وقف اين کار کرده بودند اما شغلشان هم اين نبود. اين خطاي بزرگي که در اين سالها رايج شده، به نحوي است که جوانان ما تصور ميکنند مداحي براي اهل بيت چيزي شبيه به خوانندگي است که چيزي ميخوانند و پولي ميگيرند و طرفداراني دارند، در حاليکه اصلا اينطور نبوده است.
اسماعيل اميني در پايان يکي از شعرهاي عاشورايي خود را که به دوران دانشجويياش در اواخر دهه ۷۰ مربوط است، خواند.