ايسنا/ کتاب «حسين وارث آدم» را دکتر علي شريعتي به نگارش درآورده و مجموعه‌اي از سخنراني‌ها و نوشته‌هايش  در سال‌هاي ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۰ است. شريعتي در اين کتاب در مورد شهيد و فرهنگ شهادت در انديشه شيعي صحبت مي‌کند و به گفته خودش نام اين کتاب از دعاي «زيارت وارث» که منسوب به امام‌حسين‌(ع) بوده، اقتباس شده است.

در اين کتاب مخاطب مي‌تواند با اوج ديدگاه شريعتي که نگاه ويژه‌اي به حرکت امام داشت، آشنا شود. او در کتابش از امام به عنوان يک سياستمدار ياد مي‌کند و مي‌نويسد «حسين سياستمداري نيست که به خاطر شراب‌خواري و سگ‌بازي يزيد، با او درگيري کرده باشد و اين (حادثه غم‌انگيز) اتفاق افتاده باشد! او وارث پرچم سرخي است که از آدم، همچنان دست به دست بر سر دست انسانيت مي‌گردد و اکنون به دست او رسيده است... و او اين پرچم را دست به دست، به همه راهبران مردم و همه آزادگان عدالت‌خواه در تاريخ بشريت سپرده است...»

کتاب «حسين وارث آدم» را دکتر شريعتي به صورت متن و مقدمه نوشته بود. اين کتاب ۷ بخش اصلي و يک بخش ضميمه دارد که برخي از قسمت‌ها توسط خود دکتر نوشته شده و قسمت‌هاي ديگر آن از مجموعه سخنراني‌هايش به صورت متن درآمده است.

همانطور که گفته شد اين کتاب ۸ بخش دارد که ۷ بخش آن اصلي و يک بخش آن ضميمه است. مخاطب با خواندن هر فصل کتاب با محتوا و موضعي که با بياني متفاوت نوشته شده است، رو به‌رو مي‌شود.

با اينکه محتوا و موضوعات اشاره شده در کتاب «حسين وارث آدم» متفاوت هستند و دکتر شريعتي براي نگارش آن‌ها از بياني متفاوت استفاده کرده است، اما به دليل اينکه تمام بخش‌ها از يک خط فکري پيروي مي‌کنند در کنار هم در قالب اين کتاب جمع‌آوري شده‌اند.

بخش‌هاي اين کتاب «حسين وارث آدم»، «ثار»، «شهادت»، «پس از شهادت»، «بحثي راجع به شهيد»، «بينش تاريخي شيعه»، «انتظار مذهب اعتراض» و «ضميمه‌ها» را شامل مي‌شود.

بخش اول کتاب با عنوان «حسين وارث آدم» شامل مقدمه، متن اصلي و پاورقي است. دکتر شريعتي نگارش اين بخش را در سال ۱۳۴۹ انجام داده است. در اين بخش دکتر شريعتي فلسفه تاريخ زمانه خود را به حوادث تاريخ اسلام مرتبط کرده است. او معتقد بوده تاريخ بشر با برابري و پس از آن نابرابري، حق و باطل آغاز شده و در آخر به وحدت باز مي‌گردد.

مطالب بخش دوم کتاب با عنوان «ثار» متن سخنراني دکتر شريعتي در محرم سال ۱۳۵۵ است. دکتر شريعتي در اين بخش به تحليل واژه ثار مي‌پردازد و معتقد است که اين کلمه معني فراتر از ذات خود دارد. دکتر شريعتي در اين بخش معتقد است که تاريخ انسان با ثار آغاز و تداوم آن تا زماني که به اوج خود برسد، ادامه پيدا مي‌کند.

بخش سوم کتاب با عنوان «شهادت» دکتر شريعتي به بررسي مفهوم شهادت به عنوان يک مسأله فلسفي و علمي مي‌پردازد. شريعتي در اين بخش در مورد مفهوم اساسي‌اي که امام‌حسين(ع) و يارانش قرباني آن شدند، صحبت مي‌کند. وي در اين بخش بر اين اصل معتقد است که شهادت در فرهنگ ما يک درجه، يک تکامل و يک مسئوليت بزرگ است.

بخش «پس از شهادت» صحبت‌هاي دکتر شريعتي در مورد مسئوليت‌هاي پس از شهادت را شامل مي‌شود، شريعتي همچنين در اين بخش از شهادت امام‌حسين(ع) و رسالت حضرت زينب(س) در رساندن پيام عاشورا به جهانيان صحبت مي‌کند.

در بخش پنجم کتاب با عنوان «بحثي درباره شهيد» دکتر شريعتي به بررسي مفهوم شهيد در زبان‌هاي عربي و لاتين مي‌پردازد و معتقد است که دو نوع شهيد وجود دارد، يک شهيد حمزه و ديگري امام‌حسين(ع)؛ شريعتي در ادامه اين بخش تفاوت اين دو شهادت را تشريح مي‌کند.

در بخش ششم کتاب با عنوان «بينش تاريخ شيعه» دکتر شريعتي به تعريف شيعه مي‌پردازد و دو نوع آن را براي مخاطب توضيح مي‌دهد. در بخش آخر با عنوان «انتظار» نيز دکتر شريعتي مذهب اعتراض را تشريح مي‌کند و معتقد است که منتظر، معترض است و اگر کسي معترض نباشد پس يعني منتظر آينده نيست.

بخش‌هايي از کتاب «حسين وارث آدم» به اين شرح است « حسين تشنه آب نبود، همچنان که عباس نبود! جايي خواندم که مبارزان بزرگ، آن قدر مي‌جنگند که ديگر بدنشان جايي براي زخم خوردن نداشته باشد، به ياد عباس افتادم و ديدم او بزرگترين مبارز است، عباس جنگيد تا جايي که ديگر بدنش جايي براي زخم خوردن نداشت عباس تشنه آب نبود، تشنه اعتقادش بود و شهادت و پرواز و لبيک حسين که وارث آدم بود.» اين جملات بخشي از کتاب «حسين وارث آدم» از دکتر علي شريعتي است که درباره‌ي مقام امام حسين(ع) نوشته شده است.»

« شقشقيه! شب عاشورا بود، در زندگي توده مردم ما که زندگي‌اش توده‌اي انباشته از عقده‌ها و رنج‌ها و جراحت‌هاست و آرزوهاي مرده و اميدهاي به باد رفته و خواستن‌هاي سرکوفته و عشق‌هاي بي‌سرانجام و خشم‌هاي فروخورده و همه نبايستن و نخواستن و نتوانستن و نگذاشتن و نشدن و نگفتن و نرفتن و نه، و نه، و نه! عاشورا زانوي مهربان سرنهادن و دامن محرم گريستن نيز هست و در اين فاجعه هولناک بشري، هر کسي فاجعه خويش را نيز مي‌نالد و دل‌هايي که در اين روزگار، نه حق انتخاب، که حق احساس و چشم‌هايي که نه نگاه، که حق اشک، و حلقوم‌هايي که نه فرياد، که حق ناله نيز ندارند، از عاشورا است که حق‌هاي از دست رفته خويش را هر ساله مي‌ستانند و نيز غرورهاي مجروحي که به ناليدن محتاج‌اند اما شرم دارند و تحميل لبخند بر لب‌هايي که در پس آن، ضجه‌ها پنهان است و تحميل آرامش بر چهره‌هايي که طغيان‌ها را در خويش کتمان مي‌کنند، آنان را ( شهيدي ساخته است که بر روي زمين گام برمي‌دارد) و به هر جا که مي‌گريزد کربلاست و هر ماهي که بر او مي‌رسد محرم، و هر روزي که بر او مي‌گذرد عاشورا... شب عاشورا بود، عاشوراي سال ۴۹ و چه دردناک شبي بود!»

« بيست سال است که زندگي مي‌کنم. پيش از آن فقط زنده بوده‌ام و اين بيست سال که تمامي عمر حقيقي من بود، همه بر سر يک حرف گذشته است و براده‌هاي حياتم و ذرات وجودم و تکه تکه روحم و قطعه قطعه احساسم و خيالم و انديشه‌ام و لحظه لحظه عمرم، همه در حوزه يک جاذبه و مجذوب يک مغناطيس بوده است و بدين گونه، همه حرکت‌ها و تضادها و تفرقه‌ها و پريشاني‌ها در من يک جهت گرفته‌اند و با يک روح زندگي کرده‌اند...»

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar