حافظ گیلان به روایت جمشید مشایخی
جام جم/ شيون فومني به لحاظي آدم را ياد شهريار تبريز مياندازد؛ هر دو شاعراني دوزبانه بودند که هم در راستاي اعتلاي زبان و گويش بوميشان تلاش ميکردند، هم محصول تلاشهايشان از جغرافياي خودشان فراتر ميرفت؛ فومني در شعر گيلکي و شهريار در شعر ترکي.
يکي از روايتهاي مرتبط با شيون فومني، بسيار خواندني است. او سال 1377 درگذشت و وقتي سال 1384 در رشت برايش بزرگداشتي را ترتيب داده بودند، جمشيد مشايخي از تهران شال و کلاه کرده و رفته بود آنجا. براي همه جالب بود که اين شاعر، چه رفاقتي ميتوانسته با زندهياد مشايخي بازيگر داشته باشد. او پشت تريبون رفته و درهمينباره گفته بود: «من نه گيلکزبان هستم و نه سابقه دوستي با شيون فومني داشتهام. تنها اشعار شيون پل ارتباطي من با ايشان بوده است». و بعد به خاطرهاي اشاره کرده بود: «براي ساخت سريالي حدود سهماه در پس و پشت کوههاي شهرک تاريخي ماسوله اسکان يافتيم. از همان روز اول پس از پيادهشدن از هواپيما، راننده تاکسي مرا با اشعار شيون آشنا کرد. جذبه اين صدا و ذوق شنيدن راننده تحسينبرانگيز آمد. از راننده تاکسي درباره آن شعر پرسيدم که گفت شعرهاي گيلکي شيون فومني است؛ شاعري که افتخار ما گيلانيان است. در مدتي که در محل ضبط سريال بوديم از زبان روستايياني که کيلومترها دور از امکانات شهري بودند زمزمهاي از اشعار گيلکي شيون را ميشنيدم؛ حتي هنرمندان گيلاني همراه در سريال، ارادت ويژهاي به او داشتند. در آغاز فکر ميکردم شيون شاعر قرنهاي گذشته است اما با گفتوگو با دوستان گيلاني دريافتم چند سالي است سفر کرده است. نفوذ اعجابانگيز شعرهاي اين مرد بين مردم، ارادت مرا به اين شاعر بيشتر کرد و من به پاس بزرگي شخصيت اين شاعر آزاده در آغاز آن سريال، ابياتي از غزل فارسي ايشان را که با مضمون سريال همخواني داشت، خواندم. اشعار فارسي اين شاعر نادرهگو بينظير است. امروز به بزرگداشت شيون فومني آمدم تا با تبريک به شما مردم مهماننواز، به خاطر نفوذ کلام و استقبال اشعار اين شاعر بزرگ در بين تمامي سطوح جامعه به گونهاي که هر گيلاني ابياتي از اين شاعر را در ضمير و خاطر دارد، به دليل شباهت شعر شيون با شعر حضرت حافظ از نظر ارتباط تنگاتنگ با مردم، شيون فومني را حافظ گيلان بنامم».