شهریار رمانتیکتر است یا حافظ؟!
خراسان/ هر فردي به شهريار از زاويهاي متفاوت نگاه ميکند؛ يکي او را بهواسطه شعر «هماي رحمت» که در وصف حضرت علي(ع) است، ميشناسد؛ ديگري او را بهواسطه اشعارش به زبان ترکي و منظومه «حيدربابايه سلام» و فردي ديگر، او را با اشعار و بهويژه غزليات رمانتيک و پرسوز و گدازش در باب عاشقي و فراق و اشعاري نظير «آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا...». مهم اين است که اشعار شهريار از دل برآمده و به همين دليل بر دل نشسته است. اغلب مردم با اشعارش ارتباط برقرار ميکنند و شايد به همين دليل است که 27 شهريور را که سالروز درگذشت اوست، به نام روز ملي شعر و ادب فارسي نامگذاري کردهاند. بههمين مناسبت، چند فراز جالب از زندگي اين شاعر بزرگ را آماده کرديم. او در يکي از گفتوگوهايش گفته است:«توصيه ميکنم شعر متوسط نخوانيد، شعر متوسط آدم را متوسط ميکند؛ تا شاهکار نباشد، نخوانيد.»
تخلص شهريار و رقابت او با حافظ
نام اصلي شهريار، محمدحسين بهجت تبريزي است. اوايل اشعارش را با نام «بهجت» منتشر ميکرد و براي انتخاب تخلص، به ديوان حافظ شيرازي تفال زد و بر اساس بيت «غم غريبي و غربت چو برنميتابم/ به شهر خود روم و شهريار خود باشم»، نام شهريار را انتخاب کرد. شهريار همه عمر عاشقِ حافظ بود و به قول استاد شفيعيکدکني، در قرن اخير يکي از دوسه شاعري است که بيش از همه عاشق حافظ است. در عينحال، شهريار در جايي گفته بود:«خيلي از کارهاي من از غزليات حافظ بالاترند، برخي همدوش حافظاند و برخي هم نزديک به حافظ هستند.» البته چون احتمال ميداد که برخي او را به جاهطلبي متهم کنند، پيشاپيش در جواب آنها گفته است:«حافظ ديگر افسانه شب، دو مرغ بهشتي، هذيان دل و اي واي مادرم را ندارد». اينها مبالغه نيست وقتي شهريار، هم در شعرفارسي و هم در شعرترکي شاهکار دارد که اگر اينطور نبود او چيزي جز يک حافظ تکراري نميشد.
منابع الهام خاص شهريار و اشعار يکشبه
شعرگفتن شهريار ماجراهاي عجيبي دارد. بسياري از اشعار او يکباره به او الهام ميشد و شاهکار از آب درميآمد. مثل خواب عجيبي که در وصف حضرت علي(ع) ديد و «هماي رحمت» را سرود. يکي ديگر از اين موارد عجيب به منظومه شهريار درباره تختجمشيد برميگردد. يکي از بزرگترين آثار شهريار حدود چهارصد بيت دارد و مي گويند که در دو يا سه جلسه آن را ساخته و پرداخته است. در اشعار اين منظومه ميتوان به علاقه وافر او به ايران و تختجمشيد که نمايندهاي از فرهنگ و هنر ايراني است، پيبرد. البته برخي از منابع الهام او در شعر تلخ و ناراحتکننده است؛ مانند وقتي سهسال بعد از ناکامي در رسيدن به عشق دوران جواني خود، زماني که از تبعيد به تهران بازگشت، در روز سيزدهبهدر، در تفرجگاهي، آن دختر را به همراه همسر و فرزندش ميبيند و شعر «من خود آن سيزدهم کز همه عالم بهدرم» را ميسرايد.
شهريار رمانتيک از ديدگاه شفيعيکدکني
شهريار ذاتا يک شاعر رمانتيک است. استاد محمدرضا شفيعيکدکني در کتاب «با چراغ و آينه» که در جستوجوي ريشههاي تحول شعر معاصر ايران است، درباره شهريار مينويسد:«شهريار بيهيچ ترديدي بزرگترين شاعر رمانتيکِ زبان فارسي است. رويِ کلمه رمانتيک بايد قدري درنگ کنيم. اگر بگويند فلان شاعر، رمانتيک است، مردم از آن «آبکي»بودن و «سطحي»بودن و «سوزناک و بيارزش»بودن را ميفهمند و نميدانند که بزرگترين جنبشِ فرهنگي و ادبي و هنريِ تاريخ بشري در اروپا و آمريکا، جنبشِ رمانتيسم است؛ بزرگترين نوابغِ هنري و ادبيِ تاريخِ بشر، امثال گوته و شيلر و... همه، رمانتيک هستند. ما از رمانتيسم چه ميدانيم، کدام شاهکارِ رمانتيکِ جهان را خواندهايم يا ترجمه آن را به زبان فارسي ارائه دادهايم؟ شهريار، از مادر رمانتيک زاده شده بود؛ او نيازي به خواندنِ بيانيه مکتب رمانتيسم نداشت. او همه عمر در «خيال» زيست و با «تخيّل» شاعرانه خويش ما را به فضاهايي بُرد که ديگر شاعران همعصرِ او، با آن فضاها بيگانه بودند.»