
یک کتاب خوب/ «جنگ دکمهای»؛ دعوای دوستهای صمیمی!

خبرگزاري کتاب ايران/ نويسنده کتاب جنگ دکمهاي، اندرو کلمنتسه که بهش ميگن «سلطان داستانهاي مدرسهاي». کلمنت معلمه و همه کتابهاش درباره اتفاقهاي مدرسهست.
حتي صميميترين دوستها هم ممکنه يه روزي با هم اختلاف پيدا کنند؛ قهر يا لجبازي کنند و براي مدتي (هرچند کوتاه) خيال کنند دوستيشون به آخر رسيده. اما وقتي پايههاي دوستيشون محکم باشه، اين اتفاقها به صميميتر شدنشون کمک ميکنه. تا حالا با دوست صميميتون قهر کرديد؟ اگه دوستتون مرکز توجه ديگران باشه چه حس و حالي پيدا ميکنيد؟ اگه يه روزي قضيه به جايي برسه که مجبور بشيد با دوستتون يه دعواي متفاوت راه بندازيد، چه جنگي راه مياندازيد؟ جنگ پنيري؟ جنگ تخممرغي؟ جنگ شکلاتي؟ جنگ... شايد هم جنگ دکمهاي! درست مثل گريس و الي.
مُد دکمه
گريس و الي شخصيتهاي اصلي کتاب جنگ دکمهاياند. دوستهاي صميمييي که کارشون به يه جنگ ميکشه. يه جنگ متفاوت و پر دکمه.
قضيه از چه قراره؟ الان ميگيم...
گريس و الي از کلاس دوم، بهترين دوستهاي همديگهاند. الي هميشه مرکز توجه ديگرانه و گريس با اين قضيه هيچ مشکلي نداره. از دوستي با الي هم خيلي کيف ميکنه. اما يه دفعه همه چيز تغيير ميکنه. گريس علاقه زيادي به جمعکردن وسايل داره چيزايي که از نظر خيليها بهدرد نخورند ولي اون دوستشون داره. کمکم گريس مرکز توجه همه ميشه. چون خيلي اتفاقي يه مد راه مياندازه که کل مدرسه رو ميگيره. مُد چي؟ دکمه! اين مُد ممکنه پايان دوستي الي و گريس باشه. چرا؟ چون الي اصلا دوست نداره کسي بهتر از خودش باشه. پس با کمک «هنک» بزرگترين دکمهجمعکنِ کلاس ششم، نقشهاي ميريزه تا اين مد رو متوقف کنه. اما متوقفکردن همچين مدِ دنبالهدار و پرطرفداري چقدر ممکنه؟
يه قاچ از کتاب جنگ دکمهاي
تو يه بخش از کتاب جنگ دکمه اي اومده:
نديدن اِلي در تمام تابستان، حس غريبي دارد. دو ماه و نيم است که نه به هم ايميل زديم، نه تلفني با هم صحبت کرديم. البته من به اين وضع عادت کردهام. خانوادهي او در کلورادو يک خانهي ويلايي دارند که تعطيلات به آنجا ميروند سفر هم زياد ميروند، به همه جاي دنيا.
گاهي فکر ميکنم شايد الي مثل لاستيک يدکي، يک «دوست جونجوني يدکي» هم در آسپن (Aspen) دارد و گاهي فکر ميکنم هر سال فقط تا ماه ژوئن، دوست جونجوني يکديگر هستيم و شايد واقعا نياز داريم که تابستان طولاني را بدون يکديگر سپري کنيم، بدون هيچ ارتباطي.
اما امروز، اولين روز مدرسه است و من او را بيرون از کلاس هنر، داخل سالن ميبينم. تا سرش را برميگرداند و نگاهمان بههم ميافتد، مثل دوتا آهنربا بهسمت هم ميدويم و همديگر را بغل ميکنيم...
سلطان داستانهاي مدرسهاي
نويسنده کتاب جنگ دکمهاي، اندرو کلمنتسه که بهش ميگن «سلطان داستانهاي مدرسهاي». کلمنت معلمه و همه کتابهاش درباره اتفاقهاي مدرسهست.
يکي از باحالترين ويژگيهاي کتاب جنگ دکمهاي اينه که نگاه دقيقي به دوستي داره؛ و البته اين که چرا دوستهاي بامعرفت تو زندگيمون خيلي مهماند. تو اين کتاب، گريس شروع ميکنه به تلافيکردن کار الي. ولي بعد با کمک هنک ميفهمه که جواب يه اشتباه رو نبايد با يه اشتباه ديگه داد.
اين کتاب نگاه بامزه و غيرمرسومي به مدهاي دورهي نوجووني داره. جو دکمه جمع کردن ما رو ياد مدهاي مختلف دوران مدرسه مياندازه. در کل کتاب جنگ دکمهاي نگاه متفاوت و بامزهاي دربارهي دوستي و مُدهاي مدرسهاي وجود داره. اين کتاب در ايران توسط نشر پرتقال ترجمه و چاپ شده.
نظرات طرفدارهاي جنگ دکمهاي
کتاب جنگ دکمهاي آنقدر پرطرفدار بوده که خوانندههاي زيادي تو سايتهاي کتابخوني دربارهش نوشتهاند.
يکي از خوانندهها درباره اين کتاب نوشته: «اين کتاب من رو به مطالعه علاقهمندتر کرد. خيلي باحال بود.»
خواننده ديگهاي نوشته: «خيلي باحال بود. تو مدرسهي ما هم چيزهاي مختلفي مُد ميشه. اما تا حالا جمعکردن دکمه مد نشده.»
يکي از خوانندهها هم نوشته: «خيلي دوستش داشتم و به دوستهام هم اين کتاب رو معرفي کردم. شايد با هم يه مُد دکمهاي راه بندازيم.»
خب، برامون بنويسيد. تا حالا با صميميترين دوستتون قهر يا کلکل کرديد؟ تعريف کنيد ببينيم سر چي بوده و چطوري دوباره آشتي کرديد.
براي براي آشنايي با بهترين کتابهاي کودک و نوجوان و مطالعه بخشهايي از کتاب جنگ دکمهاي به وبسايت انتشارات پرتقال سر بزنيد.