نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
کتاب

دکلمه زیبای «کوچه» با صدای زنده یاد فریدون مشیری

منبع
آخرين خبر
بروزرسانی

آخرين خبر/ بي تو مهتاب شبي باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق ديوانه که بودم
در نهانخانه جانم گل ياد تو درخشيد
باغ صد خاطره خنديد

عطر صد خاطره پيچيد
يادم آمد که شبي با هم از آن کوچه گذشتيم
پر گشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم
ساعتي بر لب آن جوي نشستيم
تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت
من همه محو تماشاي نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ريخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ

يادم آيد تو بمن گفتي:
از اين عشق حذر کن
لحظه اي چند بر اين آب نظر کن
آب، آئينه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهي نگران است
باش فردا که دلت با دگران است
تا فراموش کني چندي از اين شهر سفر کن

با تو گفتم:

حذر از عشق؟ ندانم
سفر از پيش تو؟ هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمناي تو پَر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو بمن سنگ زدي، من نه رميدم، نه گسستم
باز گفتم که تو صيادي و من آهوي دشتم
تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پيش تو هرگز نتوانم
نتوانم...
اشکي از شاخه فرو ريخت
مرغ شب ناله تلخي زد و بگريخت
اشک در چشم تو لرزيد
ماه بر عشق تو خنديد
يادم آيد که دگر از تو جوابي نشنيدم
پاي در دامن اندوه کشيدم
نگسستم، نرميدم
رفت در ظلمت غم، آن شب و شبهاي دگر هم
نه گرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم
نه کني ديگر از آن کوچه گذر هم
بي تو، اما به چه حالي من از آن کوچه گذشتم...

شعر و دکلمه ماندگار فريدون مشيري
اينستاگرام time_dialog

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar