افلاطون و سعدی؛ رعیت در خدمت پادشاه یا پادشاه در خدمت خلق؟
ايبنا/«فرح نيازکار» در يکصدويکمين نشست «بر خوان سعدي» که به صورت مجازي برگزار شد، با ارائه شرح و خوانشي از باب نخست بوستان، گفت: سعدي در منظومه فکري خود براي جامعه آرماني، رعايت عدل، تدبير و راي، نگهباني خلق و ترس از خداي را در کنار هم مينهد و معتقد است در اين دستهبندي، پادشاهان يا عدلگسترند، يا جفاگستر.
يکصد و يکمين نشست از سلسله نشستهاي «بر خوان سعدي»، شامگاه سهشنبه 6 آبانماه، بهصورت مجازي و با بوستانخواني فرح نيازکار برگزار شد. در اين نشست، نيازکار ابتدا شرحي بر جهان انديشگاني استاد سخن در بوستان، و بهويژه باب نخست آن ارائه کرد و در ادامه به خوانش باب نخست بوستان سعدي پرداخت.وي در ابتدا با اشاره بهعنوان باب نخست بوستان سعدي که «در عدل و تدبير و راي» نام دارد، گفت: اگر قرار است بوستان سعدي را بخوانيم، بايد از زاويه ديدي فراتر به آن توجه کنيم.نويسنده «شرح غزليات سعدي» با بيان اينکه نخستين نکته درباره اهميت ابواب بوستان، عنوانهايي است که سعدي براي آنها برگزيده است، افزود: تصادفي نيست که سعدي باب «در عدل و تدبير و راي» را براي آغاز بوستان برگزيده است؛ بهويژه آنکه بوستان، آرمانشهر سعدي و مدينه فاضله اوست.
نيازکار سپس با اشاره به عبارات و مفاهيم مهمي که براي عنوان اين باب در بخش «سبب نظم بوستان» انتخاب شده است، يادآور شد: سعدي در معرفي باب نخست بيان کرد: «چو اين کاخ دولت بپرداختم / بر او دَه دَر از تربيت ساختم». او در همين ابتدا نيت و مقصود خود را از خلق ابواب دهگانه بوستان ذکر ميکند و از اين ميگويد که خواسته او در اين کتاب، تربيت اخلاقي انسان به منظور کمک به زيست سلامت و انساني اوست.اين سعديپژوه در ادامه بيت بعدي سعدي در معرفي ابواب را خواند و اين بيت را جانمايه تفکر سعدي، عنوان کرد: «يکي باب عدل است و تدبير و راي / نگهباني خلق و ترس خداي.»
فرح نيازکار با اشاره به چهار مفهوم بزرگ و اساسي گنجاندهشده در اين تعريف سعدي، يادآور شد: تصادفي نيست که سعدي اين مفاهيم را استفاده ميکند: عدل، تدبير و راي، نگهباني خلق و ترس خداي.
نويسنده کتاب «زبان سعدي در غزل» در ادامه با اشاره به چهار مفهوم مورد تأکيد سعدي در باب نخست بوستان، يادآور شد: سعدي در منظومه فکري خود، رعايت عدل، تدبير و راي، نگهباني خلق و ترس از خداي را در کنار هم مينهد.
نيازکار با اشاره به اينکه در 19 حکايت باب نخست بوستان، بجز چهار حکايت، سعدي خطاب مستقيم به پادشاهان دارد، افزود: شيخ اجل در اين 15 حکايت، يا اسامي پادشاهان را ذکر ميکند، يا زندگي و رويدادهاي دوران حکومتشان را يادآور ميشود و سپس نکتههايي را بهعنوان پند و اندرز به آنها ميگويد.
وي با بيان اينکه در چهار حکايت ديگر هم پادشاهان به گونهاي غيرمستقيم مورد نقد و نصيحت سعدي هستند، ادامه داد: در اين حکايتها اسامي پادشاهان مختلفي ذکر ميشود، از جمله هرمز، شاپور، خسرو، دارا، قزلارسلان، انوشيروان، جمشيد، حجاج يوسف، اسکندر و آلبارسلان. سعدي صفتهايي مشخص به پادشاهان نسبت ميدهد؛ از آن جمله است: پادشاهي کبير، جفاگستري که بر کشوري فرماندهي داشت، شاه و کشورگشاي، فرماندهي دادگر، شهريار و... .
نويسنده کتاب «شرح غزليات سعدي» سپس با ذکر اين نکته سعدي هر کدام از پادشاهان مورد اشاره را در گروهي قرا ميدهد، گفت: در دستهبندي سعدي، پادشاهان يا عدلگسترند، يا جفاگستر؛ و از نگاه سعدي هر کدام از اين دو گروه نيز عاقبتي مشخص و متفاوت از يکديگر دارند.
فرح نيازکار سپس به بررسي منظومه فکري سعدي در باب نخست بوستان پرداخت و گفت: ميدانيم که فيلسوفي مانند افلاطون در اثر خود «جمهور» ميگويد: پادشاه بايد فيلسوف باشد، يا فيلسوف بايد پادشاه باشد تا در اين صورت، سرزمين به خير و نيکي برسد و آرمانشهر مد نظر روشنفکران شکل گيرد.به گفته وي، غايت و نهايتي که افلاطون از جامعه آرماني در نظر دارد، دستيابي آن جامعه به عدالت است. از آن سو، فيلسوفاني مانند فارابي و خواجه نصيرالدين طوسي نيز معتقدند جامعه آرماني، جامعهاي است که به خير و سعادت ميرسد.نيازکار سپس به ديدگاه سعدي نسبت به جامعه آرماني اشاره کرد: توصيف سعدي از جامعه آرماني گامي فراتر ميرود، چرا که او بهواسطه مؤلفههاي چهارگانهاي که برشمرد، و همچنين به دليل نگاه دينورزانهاش، معتقد است جامعه خداترس و نگران از عقوبت الهي، کردار خود را اصلاح ميکند و در نتيجه سعادت زيست اين جهاني و اخروي نصيبش خواهد شد.اين نويسنده و استاد ادبيات دانشگاه سپس با تأکيد بر اينکه حکايتهاي باب نخست بوستان متوجه پادشاه است و نه رعيت، بيان کرد: از اين رو سعدي در باب نخست، نکتههايي ظريف را متذکر ميشود، نکتههايي که پادشاه به واسطه رعايت آنها، از يک سو قادر به حفظ پايههاي حکومت خود خواهد بود و ديگر از آن، در پيشگاه و محضر خداوند نيز سربلند ميماند.وي سپس با بيان اينکه سعدي بهشکلي هوشمندانه و آگاهانه بر عنصر «خداترسي» تکيه ميکند، افزود: سعدي معتقد است اين ملاحظه، سبب رفاه مردم، ماندگاري حکومت و سعادت اخروي پادشاه ميشود.
به باور اين سعديپژوه، شاعر شيراز در کنار وجه اشتراک ديدگاه خود با فيلسوفان - که همان تاکيد بر عنصر عقلگرايي براي اداره حکومت است - عنصر دينباوري و خداترسي را نيز بدين سبب ضروري ميداند که معتقد است اين مؤلفه عقلگرايي را تقويت ميکند؛ «سعدي معتقد است پادشاه خداترس تمامي زواياي حکومت از جمله دادگستري را بر اساس موازين ديني و ترس از خداي شکل ميدهد.»نيازکار در ادامه به ديگر مفهوم مورد تأکيد سعدي پرداخت و گفت: وقتي سعدي از مفهوم «نگهباني خلق» در معرفي باب نخست بوستان ميگويد، بدين سبب است که او افزون بر حکمت نظري، به گونهاي حکمت عملي به عنوان نظريه حکومت پادشاه نظر دارد.به باور اين سعديشناس، استاد سخن با تأکيد بر «نگهباني خلق» به گونهاي اجتماعي، حکمت نظري عدل را تبيين ميکند و عدالتمحوري جمعي را مطرح ميسازد.فرح نيازکار با اشاره به اينکه سعدي در باب نخست بوستان، گاه توده رعيت، گاه درويش و گاه نيز پادشاه و قاضي و وزير را مورد خطاب قرار ميدهد، يادآور شد: اين بدان معناست که سعدي حکمت عملي جامعهاي عدالتمحور را تبيين ميکند.نويسنده «زبان سعدي در غزل» سپس با اشاره به اينکه گلستان سعدي، شرح جامعهاي رئال است و تاکيد حکيم شيراز در آن بر عقلگرايي است، افزود: اما در بوستان که مدينه فاضله اوست، دو مؤلفه مورد تاکيد استاد سخن ـ عقل و عدالت ـ به صورت توأمان با «نگهباني خلق» طرح ميشود تا به پادشاه يادآوري کند که وظيفهاش پاس خلق است.
از اين منظر، نيازکار معتقد است سعدي با ديگر فيلسوفان و نظريهپردازان حکومت اختلاف نظر دارد: «افلاطون معتقد به اين است که رعيت در حفظ پايههاي حکومت در خدمت پادشاه باشد، سعدي اما معتقد است اگر تو بر تخت پادشاهي نشستهاي، براي حفظ رعيت است و از قضا تو در خدمت نگهباني خلق هستي. «از نظر سعدي، پادشاه از بهر پاس رعيت است؛ نه رعيت به پاس حفظ پادشاه.»
وي سپس با تشريح معناي «خداترس بودن» گفت: اين گزاره در سخن سعدي به معناي پاسخگو بودن در برابر خداوند است.
به باور نيازکار، ديدگاه سعدي در باب نخست بوستان، به عقل معرفتي است؛ عقلي که انسان را به سعادت دنيوي و اخري ميرساند. «سعدي در اين باب درصدد طراحي يک مدل و الگو براي حکومت است. استاد سخن بر اين باور است که چهار اساس حکومت، خردگرايي، عدل، پاسداشت رعيت و خداترسي پادشاه است و هرگاه اين چهار مفهوم مورد توجه قرار گيرد، آن جامعه ميتواند به مدينه فاضله دست يابد.»