زنانی که کلیشه «زن بودن و ضعیف بودن» را شکستند

ايبنا/ از فرهنگهاي کهن تا امروز، زنان ازنظر توانمندي، چيزي از مردان کم نداشته و ميتوانستند جنگجو، پيشوا، قهرمان، دانشمند يا انديشمند باشند. اما برخي ملل، براساس باورهاي اشتباه، معتقد بوده و هستند که مردان ذاتا رهبر و پيشرو هستند و زنان جايشان در خانه است. در بسياري موارد، نقشهاي انکارناپذير زنان موفق و تأثيرگذار تاريخ بهخوبي نمايش داده نشده و تا حد زيادي ناديده گرفته شده است. در بسياري از فرهنگها اين باور وجود داشته يا هنوز هم وجود دارد که زنان نيازي به تحصيلات و علمآموزي ندارند، از نظر جسمي و فکري ضعيفاند و نميشود به رهبريشان اعتماد کرد. با اينهمه زنان به موفقيتهاي بزرگي دست يافتند، حتي اگر همهچيز مخالف آنها بود.
کتاب «زناني که جهان را بهتر کردند» نوشته جوليا آدامز با ترجمه محمد کريمي، به معرفي 87 زن موفق و تاريخساز از رهبران سياسي و فعالان اجتماعي، دانشمندان و مخترعان، هنرمندان و نويسندگان تا ورزشکاران و ماجراجويان ميپردازد.
هلن کِلِر: هرچند جهان پر از رنج است، در کنار آن پر از غلبه بر رنجها نيز هست
«هلن کِلِر در آلاباماي آمريکا به دنيا آمد. نوزاد سالمي بود، ولي در نوزدهماهگي به مرضي مبتلا شد که او را نابينا و ناشنوا کرد. از آنجا که نميتوانست چيزي بشنود، حرف زدن را هم ياد نگرفت. چون کسي او را درک نميکرد، رنجور، خشمگين و بدخلق شده بود. در شش سالگي، مادرش توانست مربياي پيدا کند که زندگي او را عوض کرد. آنا ساليوان که خود نيز تا حدودي نابينا بود، متوجه شد هلن نيازمند نظم، مهرباني و بالاتر از همه، راهي براي برقراري ارتباط است. آنا کار خود را با اشاره به اشياء مختلف و نامهاي ساده و کوتاه شروع کرد. او با استفاده از انگشت خود، حرف به حرف کلمات را در دست هلن مينوشت.
هلن خيلي سريع ياد ميگرفت. طي چند ماه توانست بين کلمات و اشياء ارتباط برقرار کند، جملات را با خط بريل بخواند و حتي با استفاده از قلم بنويسد. ده سالش که شد توانست با قرار دادن انگشتانش روي حنجره، زبان و لبهاي معلمش و حس کردن ارتعاشهاي صوتي، حرف زدن را ياد بگيرد. هلن اولين زن نابينا و ناشنوايي بود که توانست مدرک دانشگاهي کسب کند. او آموزگاري معنوي و نويسندهاي مشهور در سطح جهان شد. زندگينامه خودنوشت او با نام «داستان زندگي من» در سال 1903 چاپ و بعدها به پنجاه زبان ترجمه شد. هلن در کنار تلاش براي بهبود وضعيت زندگي افراد معلول، در دفاع از حقوق زنان نيز جنبشي به راه انداخت و سخنرانيهايي کرد.»
شِريل سَندبرگ: دنيايي که واقعا برابري در آن حکمفرما باشد، دنيايي است که در آن زنان نيمي از کشورهاي جهان را اداره کنند و مردان نيمي از خانهها را
«شريل سندبرگ، يکي از موفقترين و تأثيرگذارترين رهبران کسبوکار است. او که در واشنگتن آمريکا به دنيا آمده، در دانشگاه هاروارد ماساچوست در رشته اقتصاد تحصيل کرد و در آن دانشگاه گروهي به نام «زنان در اقتصاد و دولت» را بنيان گذاشت. يکي از مربيان او اقتصادداني به اسم لاري سامرز بود. او بعدها از سال 1991 تا 1993 براي لاري در بانک جهاني کار ميکرد و بعد از اخذ مدرک کارشناسي ارشد بهعنوان رئيس منابع انساني او در دپارتمان خزانهداري مشغول بهکار شد. شريل در سال 2001 با پيوستن به گوگل، وارد دنياي فناوري شد. وظيفه شريل اين بود که راهي پيدا کند که سود بيشتري عايد شرکت شود. او با فروش تبليغات، اين درآمد را حاصل کرد و به سِمَت معاونت ارتقا يافت.
در سال 2008 موسس فيسبوک، مارک زاکربرگ، شريل را بهعنوان نفر دوم بعد از خود در شرکت بهکار گمارد. فيسبوک چهارساله بود و در عينحال با همه عظمتش هنوز درآمدي نداشت. شريل با استفاده از تبليغات طي دو سال شرکت را به سوددهي رساند. در سال 2013 کتاب «رو به جلو: زنان، کار و اراده پيشرفت» را منتشر و انجمن آنلايني را به اسم learning.com راهاندازي کرد. هم کتاب و هم انجمن آنلاين او براي حمايت مادي و معنوي از زنان داراي کسبوکار ايجاد شدند. کتاب بعدي او «راهحل جايگزين»، عکسالعملي در برابر مرگ ناکهاني شوهرش در سال 2015 بود. در اين کتاب او براي سرپا ايستادن دوباره، پس از روبهرو شدن با دشواريهاي زندگي، توصيههايي کرده است.»
کوکو شَنِل: بههرحال شجاعانهترين کار اين است که براي خودتان فکر کنيد؛ با صداي بلند
«پيراهن زنانه سياه و کوتاه، کت و شلوار فاستوني مجلسي، کيفدستيهاي جمعوجور و گردنبد مرواريد روي کت و دامن، تمام اين مدهاي کلاسيک، فارغ از زمان در چيزي اشتراک دارند و آن اين است که طراح پيشگام مد، کوکو شنل، طراحيشان کرده است. کوکو که نام پيش از ازدواجش گابريل بونور شنل بود، در سومور در غرب فرانسه زاده شد و کودکي را در فقر گذراند. وقتي دوازده سال داشت، مادرش بر اثر ابتلا به سل درگذشت. کوکو و دو خواهرش را به صومعه فرستادند، ولي برادرانش کارگر مزرعه شدند.
کوکو در صومعه خياطي ياد گرفت. وقتي در هجده سالگي صومعه را ترک کرد، براي کار دوزندگي و خواندن در کافهها، به شهر مولن رفت. در همين ايام بود که نام کوکو را برگزيد. کوکو دوستان معروف و ثروتمندي در مولن پيدا کرد که اتيين بالسان از شهروندان طراز اول فرانسوي و بوي کيپل چوگانباز معروف بريتانيايي هم از آنجمله بودند. اين دو مرد به او کمک کردند، اولين مراکز کسبوکار خود را راهاندازي کند: يک کلاهفروشي که در سال 1910 در پاريس افتتاحش کرد و بوتيک لباسي که در سال 1913 در ساحل تفريحي و پرطرفدار دوويل باز کرد... بوتيک کوکو بسيار موفق بود و او خيلي زود فروشگاههايي در پاريس و بياريتز افتتاح کرد. در سال 1919 کوکو ديگر يک طراح مد شناختهشده بود.
خانه مد شنل تا اواخر دهه 1930، چهار هزار کارمند داشت. کوکو در سال 1971 درگذشت، ولي ايدههاي جسورانه او به حيات خود ادامه دادند. او دنياي مد و کمد لباس زنان را با ارائه لباسهايي مناسب سبک نوين زندگي پرفعاليت آنها، متحول کرد.»
بِسي کُلمَن: آسمان تنها مکان عاري از پيشداوريهاست
«هيچ مدرسه خلباني در آمريکا بسي را نميپذيرفت، اولا چون از نژادي مختلط و دوما چون يک زن بود. رابرت ابوت که بزرگترين روزنامه سياهان شيکاگو را اداره ميکرد به او پيشنهاد کرد به فرانسه برود، چون در آنجا تبعيض کمتري وجود داشت. رابرت و جسي بينگا، مالکان اولين بانک سياهپوستان شيکاگو، در تأمين مخارج سفر بسي به او کمک کردند. بسي به بهترين مدرسه پرواز فرانسه در لوکروتوا رفت. در ماه ژوئن 1921 بسي گواهينامه بينالمللي خلبانياش را دريافت کرد. او اولين خلبان زن سياهپوست بود. او تصميم گرفت با اجراي نمايشهاي هوايي امرار معاش کند. بسي در سوم سپتامبر 1922 در يک نمايش هوايي در لانگآيلند نيويورک شرکت کرد. اين اولين نمايش بسي بود و پس از آن نمايشهاي زياد ديگري اجرا کرد. بسي که خلباني کارآزموده و متخصص بود، با پرواز به سمت پايين، چرخيدن، شيرجه و مارپيچ زدن، تشويق تماشاچيان را برانگيخت. از آن پس او را «ملکه بسي» ميخواندند.
بسي قصد داشت موانع نژادي را درهم بشکند. او از اجراي نمايش براي تماشاچيان هواخواه جداسازي امتناع ميکرد و همچنين براي سياهان در مکانهايي نظير کليساها، اجتماعات و مدارس درباره خلباني صحبت ميکرد. زماني که در آوريل 1926 در سانحه تأسفبار جانش را از دست داد، داشت پول پسانداز ميکرد تا بتواند اولين مدرسه پرواز سياهان را راهاندازي کند. وي زماني که سرگرم تمرين براي اجراي يک پرواز نمايشي بود به کام مرگ کشيده شد. در اين سانحه تعميرکار او هم جان سپرد. در مراسم خاکسپاري بسي، هزاران نفر براي اداي احترام حاضر شدند. خلبانان سياهپوست تا به امروز همچنان سالگرد درگذشت او را با پرواز بر فراز مزار او و نثار گل گرامي ميدارند. روياي بسي براي تأسيس مدرسه پرواز سياهپوستان به واقعيت پيوست. ويليام پاول خلبان سياهپوست ارتش در سال 1929 باشگاه هوايي بسي کلمن را در لسآنجلس افتتاح کرد.»
نخستين چاپ کتاب «زناني که جهان را بهتر کردند» در 128 صفحه با شمارگان سه هزار و 300 نسخه به بهاي 45 هزار تومان از سوي فرهنگ نشر نو راهي بازار کتاب شده است.