0
0
83
آخرين خبر/يکي از ملوک عجم طبيبي حاذق به خدمت مصطفي صلي الله عليه و سلم فرستاد.
سالي در ديار عرب بود و کسي تجربه پيش او نياورد و معالجه از وي در نخواست.
پيش پيغمبر آمد و گله کرد که: مر اين بنده را براي معالجت اصحاب فرستادهاند و در اين مدّت کسي التفاتي نکرد تا خدمتي که بر بنده معين است به جاي آورد.
رسول عليه السلام گفت: اين طايفه را طريقتي است که تا اشتها غالب نشود، نخورند و هنوز اشتها باقي بود که دست از طعام بدارند.
حکيم گفت: اين است موجب تندرستي.
زمين ببوسيد و برفت.
سخن آنگه کند حکيم آغاز
يا سرانگشت سوي لقمه دراز
که ز ناگفتنش خلل زايد
يا ز ناخوردنش به جان آيد
لا جرم حکمتش بود گفتار
خوردنش تندرستي آرد بار
برگرفته از باب سوم گلستان سعدي: در فضيلت قناعت