وقتی ننوشتن کار درستی است

ايسنا/ مجتبي ويسي ميگويد: اگر نويسنده احساس کند حرف تازهاي ندارد و قلمش زا زمين بگذارد کار درستي است؛ هرچند ممکن است در اين ارزيابي دچار خطا شود.
اين شاعر و مترجم درباره اعلام بازنشستگي نويسندگان و زمين گذاشتن قلم، اظهار کرد: اين موضوع ميتواند به دلايل متعدد اتفاق بيفتد؛ ميتواند فردي باشد و يا دلايل عمومي و بيروني داشته باشد. گاه فرد احساس ميکند چيزي براي گفتن ندارد و به اين داوري درباره خود ميرسد که ديگر چيزي ننويسد و اين يک تصميم دروني است. البته انسان موجود پيچيدهاي است و ممکن است بعدا به ايده و سوژه نابي برسد. اما اگر شخص احساس کند که ديگر حرفي براي گفتن ندارد و قلم خود را زمين بگذارد کار پسنديدهاي ميکند.
او در عين حال افزود: البته ممکن است فرد دچار خطا شود و ارزيابياش براي يک مقطع خاص باشد. مثلا مخاطبان و منتقدان ارزش کار او را درک نکرده باشند و در آينده به جزئيات و خصوصيات او پي ببرند و مطرح شود؛ در طول تاريخ اين اتفاق افتاده است.
ويسي در ادامه گفت: دليل ديگر، اجتماعي است و در کشور ما هم مصداق دارد. برخي از نويسندگان همه توان و انرژي خود را بر نوشتن ميگذارند اما به دلايل مختلف احساس ميکنند آثارشان خوب خوانده نشده و يا اصلا خوانده نشده و توي ذوقشان ميخورد و احساس ميکنند کار خاصي انجام نميدهند. اگر بخواهيم وارد جزئيات شويم که اين قصه سر دراز دارد.
اين مترجم و شاعر درباره احساس سرخوردگي نويسندگان از استقبال از آثارشان و اعلام بازنشستگي توضيح داد: افراد متفاوت هستند؛ نويسندهاي ظرفيت بالايي دارد و عوامل بيروني بر روي او تأثير زيادي ندارد و با آنها مقابله ميکند و تا آخر عمر مينويسد اما برخي از نويسندگان حساسترند و توان مقابله با مشقتها و وضعيت بيروني و حتي مادي را ندارند و نميتوانند مقاومت کنند و احساس ميکنند ديگر نميتوانند بنويسند. مثلا سالينجر تصميم گرفت ديگر ننويسد؛ با اينکه نويسنده قدرتمندي بود اما تصميم گرفت تا از نوشتن دست بکشد.
او همچنين خاطرنشان کرد: ظرفيت آدمها و نويسندگان متفاوت است، ما نويسندههاي متوسط و حتي ضعيفي داريم که درباره همه چيز مينويسند.