
سیاحت نامه شاردن؛ روایتی ریزبین از ایران عصر صفوی

ايرنا/ ژان شاردن، جواهرفروش و جهانگرد فرانسوي بود که لقب «تاجر شا» را از شاه عباس دوم دريافت کرد؛ او در دوره صفويه به ايران سفر کرد و شرح ديدههاي خود را در ۱۰ جلد به رشته تحرير درآورد تا اين اثر بهعنوان يکي از ارزشمندترين آثار پژوهشگران غربي درباره ايران و خاور نزديک به شمار آيد.
پيش از آنکه به ايران باز گردم براي اينکه به حقيقت دريابم آيا نشر مشاهداتم در آن سرزمين مورد توجه صاحبنظران قرار ميگيرد و به آنها به نظر اعتنا و رضا مينگرند يا نه، به انتشار اين کتاب (تاجگذاري شاه سليمان) که جنبه نمونه دارد، پرداختم تا اگر مورد پسند اهل نظر و هنر نيفتاد با نشر گزارشهاي ديگرنه موجبات ملال خوانندگان را فراهم آورم، نه رنج بيهوده برم و نه برخي از عمرم را بر سر اين کار نهم اما اگر حاصل زحماتم در نظر اهل دانش و خرد پسنديده افتاد و جامعه در آن به چشم احسان نگريست در ادامه دادن کار و خلق آثار ديگر در همين زمينه مصممتر و قويحالتر ميشوم و ميکوشم در شناختن و شناساندن ايران و خلقيات ايرانيان و آنچه مربوط به آنان است، مشتاقتر، تواناتر و کامرواتر باشم؛ اينها بخشي از گفته هاي ژان شاردن جهانگرد فرانسوي است که توصيفش از وضع جامعه ايراني در نيمه دوم سده هفدهم ميلادي او را بر سر زبان ها انداخت زيرا براي دقت هرچه بيشتر کارش در خلال تکاپوهاي بازرگاني، به يادگيري زبان فارسي، آشنايي با آداب و رسوم زندگي ايراني پرداخت و آنها را انعکاس داد.
تولد و فعاليت کاري
سر ژان شاردن در ۱۶ نوامبر ۱۶۴۳ ميلادي در پاريس به دنيا آمد. زندگي او سراسر تکاپو و فعاليت در حرفه جواهرفروشي و تجارت بود. وي چندين سال از عمرش را در آسيا و اغلب در ايران به سر برد.
سفر به ايران در دوره صفوي
شاردن در ۱۶۶۵ ميلادي همراه با يک بازرگان فرانسوي براي انجام امور حرفهاي پدرش؛ يعني جواهرات، به هند مسافرت کرد و در بازگشت مدتي در اصفهان ماند و در همين موقع جواهراتي را براي شاه عباس دوم آماده کرد و پس از آن در ۱۶۷۱ميلادي به پاريس بازگشت.
او که با سليقه شرقيان آشنا شده بود بار ديگر در اواخر سال ۱۶۷۱ميلادي پاريس را ترک کرد و از طريق ازمير، قسطنطنيه و درياي سياه به سوي ايران به راه افتاد و سرانجام در ۲۴ ژوئن ۱۶۷۳ ميلادي به اصفهان رسيد. در اين دوره شاردن نزديک به چهار سال و نيم در ايران ماند و با فراغت کافي به بررسي وضع زندگي مردم و دربار در اصفهان، پايتخت صفويان و نواحي اطراف آن پرداخت. شاردن ۲ بار به بندرعباس سفر کرد و در پايان سال ۱۶۷۹ ميلادي به هندوستان رفت. يک سال پس از آن دوباره به ايران بازگشت. شاردن در طول اقامت و بازديد خود از ايران مطالبي گردآوري کرد و در قالب سفرنامه منتشر ساخت که به عنوان يکي از منابع مهم و ارزنده محسوب مي شود.
سفرنامه
حاصل تجربههاي شاردن از ايران در مجموعه کتاب ۱۰ جلدي «سفرهاي سِر ژان شاردن» منعکس شده است. اين مجموعه با عنوان «سياحتنامه شاردن» با ترجمه محمد عباسي به فارسي منتشر شده است؛ سفرنامهاي که صرفاً يک گزارش خشک نيست بلکه تاليفي است با شرح توصيفي دايره المعارف گونه زيرا شاردن از شيوه هايي که خلقيات ايرانيان را در رسوم اجتماعي، اقدامات سياسي، اصول مذهبي و رفتار انساني متجلي مي ساخت، به خوبي آگاه بود.
شاردن در نخستين سفر خود در قسطنطنيه با گراورسازي به نام گرلو آشنا شد و او را تشويق کرد تا براي نقاشي از مکانهاي باستاني همراه وي شود. وي نماهايي از اصفهان و ويرانههاي تختجمشيد کشيد. گرلو تا پايان همراه شاردن نماند زيرا وي به دليل رنجش از شاردن از او کناره گرفت و به خدمت يک سياح نجيبزاده ونيزي به نام آمبرويگو بمبو درآمد اما بايد اذعان داشت که گراورهاي گرلو امتياز ويژهاي به اثر شاردن بخشيده است.
خصايص زندگي ايرانيان
اين جهانگرد فرانسوي يک فصل کامل از سفرنامه خود را به خصايص زندگي ايرانيان اختصاص داده است. به اعتقاد او از آميزش ايرانيان با گرجي ها و چرکسها، «طبيعت، مردمي بسيار زيباروي، شجاع، سرزنده، پرنشاط، مودب و عاشق پيشه پديد آورده است». شاردن اين خصايص را معلول اعتدال آب و هوا و نحوه تربيت ايرانيان مي داند. او مي نويسد: حالت روحي ايرانيان نيز مانند بدن آن ها ظريف و عالي است. قوه تفکرشان فعال و ذهنشان سريع الانتقال، سرزنده و الهام بخش است. آنها از حافظه هاي قوي و آزاد برخوردارند و با اشتياق فراوان به سوي کسب علوم، مخصوصا علوم سعبه و فنون کشيده مي شوند. طبع ايرانيان به نرمي و انعطاف تمايل دارد و روحيه آنها توداري و تواضع است، در عين حال نجيب، خوش برخورد و خوش رفتارند.
شاردن ايرانيان را ولخرج ترين مردمان دنيا و لاقيدترين ملت نسبت به آينده مي داند و مي نويسد: آنها نمي دانند چگونه از پول خود استفاده نمايند و اگر بخت و اقبال به آنان روي آورد، همه آن ثروت و دارايي را در مدت کوتاهي خرج مي کنند.
خردگرايي ايرانيان
شاردن در بخشي از سفرنامه خود به خردگرايي ايرانيان اشاره مي کند. او ايرانيان را به لحاظ هوش و ذکاوت و برخورداري از دانش هاي مختلف از تمام ملتهاي آسياي برتر مي داند و اصفهان را مهد دانش مشرق زمين به شمار مي آورد. به عقيده او اصفهان جايي است که از آنجا علوم به همه نقاط خاور به ويژه هندوستان منتشر ميشود. به دليل همين نوع نگاه به ايرانيان است که شاردن بخش هايي از سفرنامه خود را به توصيف دانش هاي رايج در ايران عصر صفوي از جمله تاريخ، رياضيات، فلسفه، فقه و هنر اختصاص مي دهد.
ثروتهاي انبوه خزانه سلطنتي ايران
شاردن در روايت هاي خود از ثروت هاي انبوه در خزانه هاي سلطنتي ايران و معادن سرشار از سنگهاي قيمتي سخن مي گويد که به عقيده او انبوهي از ثروت و اقتصاد دوره صفويه صرف تجملات هزينههاي درباره ميشد. شاردن پس از ورود به اصفهان نخست از برج و باروهاي اين شهر که محل نگهداري گنجينههاي سلطنتي بود، ديدن کرد و بخشهاي زيادي از توصيف شهر اصفهان را به وصف کاخ شاه، جواهرات و زنجيرههاي مرصع، انواع آينه هاي طلا کاري شده و جواهر نشان، ديگ هايي از طلا و صندوق هاي بزرگ مملو از جليقههاي مرصع اختصاص داد و در توصيف آنها بسيار به جزئيات توجه کرد و گاه ارزش آنها را تخمين زد. همو در سفرنامه خود مي نويسد: ناگزير بايد تکرار کنم که به نظر من در هيچ جاي دنيا چنين ثروت بي کراني روي هم انباشته نشده است.
اقامت و درگذشت در لندن
براي نخستين بار در اوت ۱۶۸۰ ميلادي به لندن رفت. او پس از آن به فرانسه رفت و چند سفر تجارتي به هلند کرد تا اينکه سرانجام در انگليس مقيم شد. در انگليس چارلز دوم پادشاه اين کشور به او لقب شواليه داد و او را به عضويت انجمن سلطنتي برگزيد تا مشاور کمپاني هند شرقي باشد. شاردن در لندن با دختري هم کيش خود ازدواج کرد. او در همانجا هم به تجارب و بررسي و مطالعاتش درباره ايران ادامه داد تا اينکه سرانجام در ۲۵ دسامبر ۱۷۱۳ ميلادي در چيزويک در نزديکي لندن درگذشت.
منابع
۱-منصور صفت گل، «بررسي کتاب زندگاني ژان شاردن جهانگرد اسلام و اروپا در سده هفدم ميلادي، کتاب ماه تاريخ و جغرافيا، آذر ۱۳۷۹.
۲-سفرنامه شاردن، ترجمه: محمد عباسي، تهران: اميرکبير
۳-کرويس ديرک وان در. شاردن و ايران، ترجمه: حمزه اخوان تقوي، تهران: فرزان، ۱۳۸۰.