درباره جعفر شهری

ايرنا/جعفر شهري نويسنده و پژوهشگر تاريخ اجتماعي تهران محسوب ميشود که مجموعه بينظيري از زندگي اجتماعي مردم را پيش روي مخاطبان قرار ميدهد. او شاهد صادق زمانه خودش بود و با ويژگيهاي زباني اصيل و حفظ کلمات مهجور به نوعي پيشينه زبان را با تاريخ مردم و فرهنگ پيوند داد.
گاهي يک شخص، بسياري از آداب و رسوم زيباي ايرانيان را که در چرخه زندگي ماشيني به بوته فراموشي سپرده شده و مي رفته تا براي هميشه از يادها برود با قلم تواناي خود در قالب رمان، سفرنامه و ديگر کتاب ها به تصوير مي کشد و حياتي دوباره به آنها مي بخشد که يکي از اين افراد جعفر شهري است؛ نويسنده اي که همه آن چيزي را که براي ما به يادگار گذاشت، خوب يا بد تاريخ ما و تاريخ پدران ماست، تاريخي که ما آن را دوست داريم و چون هويت ماست آن را مي پرستيم.
تولد و خانواده
جعفر شهري در ۱۲۹۳ خورشيدي در شب تاجگذاري احمدشاه قاجار در محله عودلاجان تهران ديده به جهان گشود. او پدري نامهربان به نام ميرزا و مادري بسيار فداکار به نام کبرا داشت و در نهايت فقر و مستمندي زندگي ميکرد و به همين دليل، بيشتر از چند کلاس به مدرسه نرفت. شهري درباره مادرش ميگويد: مادرم بيش از هر چيز به سواددار شدنم توجه داشت و در نااميدي و کوتاه شدن دستش در تلاش زندگي با پدرم که مرا از او گرفته... عطف نظر به جانب پيشه و کسب و کار کرده کار را ترغيب مي نمود، با تکيه زيادتر به کار بازويي. مي گفت سرمايه مرد زر کلاه و جهاز و پشتوانه زن بايد زير چارقدش باشد؛ يعني دانش فکري و مغز کارآمد براي مرد که با يک ارايه فکر و بروز انديشه افراد و موسسه و جماعتي را بتوانند اداره نموده به اختيار آورده و رهنمون بشود.
در همان کودکي پدر و مادرش از هم جدا شدند. شهري خاطرات بسيار بد و رنج آوري از پدر و شوهر مادرش که پس از پدر اسير او شد در برخي آثارش نقل ميکند و درباره پدرش مينويسد: پهلوان پنبهاي بود که فقط زورش به ضعيف ميرسيد. پدري که از بزرگي و سرپرستي فقط تنبيه، توبيخ، زجر و شکنجه را آموخته بود.
اشتغال و علمآموزي
شهري به دليل فقر و تنگدستي خانواده مجبور بود که از همان دوران کودکي و نوجواني وارد بازار کار شود و در محيط بيرون از خانه و در ميان توده مردم اجتماع پرورش يافت. پس آنچه از خواندن و نوشتن و فرهنگ و معارف آموخت از مدرسه مردم در کوچه و بازار بود.
جعفر شهري هنگام که در يک دکان ريختهگري قاشق و چنگال شاگردي مي کرد، پسر مالک دکانشان را در رفتوآمد به مدرسه در خيابان لُختي (سعدي) که در آن زمان خياباني ناامن بود، همراهي ميکرد و پسر صاحب مغازه هم کتاب هايش به او داد و شهري همراه با سوهان زدن و رنده کاري، کتاب ميخواند و لغات دشوار را مينوشت و معاني آنها را از او ميپرسيد.
شهري سپس به صورت شاگرد در يک دکان دلاکي که استادش در آن به کارهاي سلماني، جراحي، سنتگري و طبابت مشغول بود، برخي از معارف ادبي و علوم را آموخت و اطلاعات پيشين خود را تکميل کرد.
آموختههايي از زندگي مردم
شهري به دليل اينکه در شغل هاي مختلف وارد شد، توانست مطالب و اصطلاحات زيادي از زندگي مردم و کوچه و بازار ياد بگيرد که بعداً در تاليف کتاب هايش، بسيار از آنها استفاده کرد. بنا بر نوشته احمد اشرف نويسنده، شهري در دوران زندگي با جماعت بزرگي از مردمان اداري و بازاري و صنفهاي مختلف شهر آشنا شد و با بسياري از آنان دوستي و رفتوآمد برقرار کرد. اين نوع زندگي اجتماعي و داشتن روابط نزديک و گسترده با هر گروه و قشر از مردم و تامل در اجتماعات و آداب و رسوم و شيوه زندگي و روابط اجتماعي آنان، جملگي مجموعه دانستهها و عقايد و آراء شهري را شکل داد.
به هر ترتيب آثار شهري از داستان و سفرنامه گرفته تا پژوهشهاي تاريخي- اجتماعي، جملگي گنجينهاي از اطلاعات درباره تاريخ و فرهنگ جامعه تهران سنتي در گذار به تجدد بود.
تاليفات
کتاب «طهران قديم» و کتاب «تاريخ اجتماعي تهران در قرن سيزدهم»، ۲ اثر برجسته جعفر شهري در تاريخ اجتماعي و فرهنگ عامه مردم در جامعه سنتي تهران به شمار مي رفت. کتاب تهران در سده سيزدهم، بيش از يک هزار و ۱۰۰ شغل منقرض شده، در حال انقراض يا تغيير شکل داده را براي ما بازگو ميکند و به گونهاي ميتوان گفت که اين مجموعه، تاريخ و فرهنگ مشاغل در ايران است.
کتاب طهران قديم را شهري به تشويق سيد ابوالقاسم انجوي شيرازي در ۵ جلد نوشت. ظاهرا شهري از ۱۳۲۹ به فراهم آوردن مطالب تاريخ تهران سرگرم بوده است. او اطلاعات کتاب را از «ديدهها، شنيدهها، محفوظات و ملموسات خويش از طهران دوره طفوليت، طهران قبل از ظهور پهلوي» و دانستههايي که «تنها قائم به ذات خود» او بودهاند و بدون کمک ديگران جمع آوري کرد.
کتاب «قند و نمک» ديگر اثر قابلتوجه شهري، مجموعهاي از اصطلاحات اصيل تهراني با توضيحات و پيشينهيابي آنها است. همچنين از ديگر کتاب هاي او بايد به شکر تلخ، حاجي در فرنگ، کتاب علي (ع)، حاجي دوباره، انسيه خانم، گزنه و قلم سرنوشت اشاره کرد.
خدمت به فرهنگ و ادب
شهري با کتاب هايي که از خود به يادگار گذاشت خدمت بزرگي به فرهنگ و ادب اين سرزمين کرد. او زندگي روزمره مردم در تهران را به جزييات آورده است. سنتها، آيينها، رفتارها، مَثلها، رخدادها و دگرگونيهاي تهران و مردم آن به زباني روايي و همهفهم در نوشتههايش مشهود است.
اين نويسنده به روشي که ميتوان آن را «عرياننويسي» ناميد، هر آنچه را از تهران و ساکنان آن در دورههاي قاجار و پهلوي اول ميدانسته يا گرد آورده بوده به شيوهاي از تاريخنگاري که در ايران ويژه خود او به شمار ميآيد، در ۲ مجموعه بزرگ نگاشت.
علي بلوکباشي، آثار او را از داستان و سفرنامه گرفته تا پژوهشهاي تاريخي- اجتماعي، گنجينهاي از اطلاعات درباره تاريخ و فرهنگ جامعه تهران سنتيِ در گذار به تجدد برميشمرد. عباس ميلاني در نوشتار «تجدد و تجدد ستيزي در ايران» در معرفي و نقد ۲ اثر شهري يعني شکر تلخ و طهران قديم، کمتر کتابي را در ميان کتابهاي خاطرات و اسناد همسنگ آنها ميداند. به تعبير ميلاني، اين ۲ کتاب، دانشنامه فرهنگ و زبان عاميانه مردم تهران و چيزي در حد امثال و حکم دهخدا است. بنابراين بسياري از دانستههاي امروز ما از تهران در يک سده اخير به ويژه در دوره قاجار از نوشتههاي جعفر شهري برآمده است.
سرانجام
شهري اين انسان مهربان و دوست داشتني در اواخر عمر پربارش از ضعف بينايي رنج مي برد تا اينکه سرانجام در سحرگاه ۶ آذر ۱۳۷۸ خورشيدي در تهران پس از يک عمر تلاش و کوشش براي فرهنگ و ادب ايران چشم از جهان فروبست.
منابع
۱-اشرف، احمد، تاريخ اجتماعي تهران در قرن سيزدهم»، کلک، ش۶۱-۶۴، فروردين و تير ۱۳۷۴.
۲-حدادي، نصرالله، «راوي «تهران قديم» هم رفت»، جهان کتاب، س ۴، ش ۱۹-۲۲، آذر و دي ۱۳۷۸ ش.
۳-شهري، جعفر، گزنه، تهران، ۱۳۵۲.
۴-شهري، جعفر، شکر تلخ، تهران، بيتا.
۵-شهري، جعفر، تاريخ اجتماعي تهران در قرن سيزدهم، تهران، ۱۳۶۹.