«حافظ» و عشقِ روزهای کرونا!

مهر/ حضرت لسان الغيب حافظ شيرازي، شاعر هزار لبخند و هزار پيوند، و زبان حال ايران و ايراني در هنوز و هميشه تاريخ است. راز محبوبيت و مقبوليت حافظ، در همدليها و همزبانيهاي رندانه و قلندرانه او با خرد و کلان و پير و جوان است. چرا که او تاريخ نگار اشکها و لبخندها، غمها و شاديها، و شيرينيها و تلخيهاي زندگي ماست.
و اينک در هجوم بي رحمانه هيولاي تاج داري به نام «کرونا»، ميخواهيم در سايه سار امن غزلهاي حافظ، اولين يلداي بي «دورهمي» را به تجربه بنشينيم. در اين يلداي تنهايي - براي تاب آوري - قصد شوخي با حضرت حافظ را داريم. به اميد آن که با حلاوت اشعارش، آب بر آتش بيم و هراسمان بپاشيم و به توصيه آن پارساي پارسي گو، شبي را فارغ از چشم زخم روزگار از ته دل بخنديم:
اي پستهي تو خنده زده بر حديث قند
مشتاقم از براي خدا يک شکر بخند
اينچنين باد
۱
«يک بوسه نذر حافظ پشمينه پوش کن»
لطفاً جدي نگيريد!
۲
«گفت مگر ز لعل من
بوسه نداري آرزو؟»
أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيطَانِ الرَّجِيمِ!
۳
«بوسه بر درج عقيق تو حلال است مرا»
بودن يا نبودن؟
مسئله اين است.
۴
لبش ميبوسم و در ميکشم «مي»
به «آب زندگاني» بردهام پي
با اين اوصاف
بي خيال «کرونا»
جاي هيچ گونه نگراني نيست!
۵
«بوسهاي چند برآميز به دشنامي چند»
[...........؟؟؟]
لطفاً سپيدخواني کنيد!
۶
«لبم از بوسه ربايان بر و دوشش باد»
آاااااي عاشقها!
که در خلوت نشسته… کات!
لطفاً
توصيههاي ايمني را جدي بگيريد.
۷
«با يار شکر لب گل اندام
بي بوس و کنار خوش نباشد»
ستاد ملي کرونا:
«ما براي فصل کردن آمديم!»
۸
دو کلمه حرف حساب:
«به خنده گفت که حافظ خداي را مپسند
که بوسهي تو رُخ ماه را بيالايد!»
۹
«در بهاي بوسهاي، جاني طلب»
کرونا:
سمعا و طاعتا…!
۱۰
«من خاکي که از اين در نتوانم برخاست
از کجا بوسه زنم بر لب آن قصر بلند؟»
ضعف، بي حالي، بدن درد و...
لطفاً تست «کرونا»!
۱۱
«سه بوسه کز دو لبت کردهاي وظيفه من»
به خاطر کرونا بي خيال اين بوسه!
۱۲
نميکنم طلب نيم بوسه از معشوق
که مي چکد «کرونا» از لبان تبدارش!
۱۳
«بگفتمش:
به لبم بوسهاي حوالت کن…»
جهت اطلاع!
ظرفيت همه بيمارستانها پُر است.
۱۴
«چو لعل شکرينت بوسه بخشد
مذاق جان من زو پُرشکر باد»
روز بعد
جلوي دوربين ۲۰:۳۰
روي تخت بيمارستان:
«شکر خوردم…!!»
۱۵
«روي نگار در نظرم جلوه مينمود
وز دور بوسه بر رُخ مهتاب ميزدم»
آفرين
صد آفرين
هزار و سيصد آفرين!