نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
  2. برگزیده
کتاب

۶ کتاب جذاب درباره‌ی مولانا

منبع
مجله ديجي کالا
بروزرسانی
۶ کتاب جذاب درباره‌ی مولانا

مجله ديجي کالا/ مولانا جلال‌الدين بلخي را مي‌توان نامدارترين شاعر فارسي زبان دانست. برخي او را همپاي شکسپير، نويسنده و نمايشنامه‌نويس انگليسي مي‌‌دانند و بسياري اين شاعر ايراني را بالاتر از ديگر شاعران و نويسندگان در جهان مي‌شمارند. شهرت مولانا سال‌هاست که تنها محدود به زبان فارسي نيست و محبوبيتش مرزها را رد کرده و با نام «رومي» در سراسر دنيا شناخته مي‌شود. حالا ديگر کتاب‌هايي که دربا‌ره‌ي زندگي عجيب مولانا و عرفانش نوشته شده‌اند، اهميتي برابر با آثار خود او دارند.
جلا‌ل‌الدين مولانا بلخي در سال ۶۰۴ قمري، در بلخ زاده شد و شصت ‌و شش سال بعد در قونيه از دنيا رفت. از او شش کتاب به نام‌هاي مثنوي‌ معنوي، ديوان شمس، فيه ما فيه، مکتوبات و مجالس سبعه به جا مانده است. دو کتاب اول از محبوبيت و شهرت بيشتري برخوردارند. در ايران او را مولوي يا مولانا مي‌خوانند و غربي‌ها و ترک‌ها از نام رومي برايش استفاده مي‌کنند و در افغانستان به او جلال‌الدين بلخي مي‌گويند.

ترجمه‌ي آثار مولوي به ترکي در همان سده‌هاي اوليه بعد از مرگ شاعر انجام شد. اما غربي‌ها در اواسط قرن نوزدهم، رومي را کشف کردند. اولين ترجمه‌ي اشعار او به انگليسي در امريکا، توسط رالف والدو امرسن و در سال ۱۸۶۷ صورت گرفت اما توجه چنداني را به خود جلب نکرد. در دهه‌هاي ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ هم اشخاصي چون رابرت دانکن، دانيل لايبرت و ديويد مارتين دست به ترجمه آثار شاعر ايراني زدند. در ميان اين افراد، اثر رابرت دانکن از محبوبيت ويژه‌اي برخوردار شد و پاي رومي را به محافل ادبي غربي باز کرد.
در سال ۲۰۰۷ و به پيشنهاد ترکيه، يونسکو اين سال را به نام مولانا نام‌گذاري کرد. با باز شدن پاي اشعار عرفاني مولانا به غرب بازار انتشار کتاب‌هايي براي تفسير آثار و معرفي او داغ شد. اين موج در ايران، با شدت بيشتري شکل گرفت و خوانندگان بسياري هم پيدا کرد. در ادامه به معرفي برخي از مهم‌ترين کتاب‌هاي نوشته شده درباره‌ي مولانا پرداخته‌ايم.

۱) پله‌پله تا ملاقات خدا

پله‌پله تا ملاقات خدا يکي از شناخته شد‌‌ه‌ترين آثار فارسي براي آشنايي با مولاناست. اين کتاب، زندگي و دوران و انديشه شاعر را به زباني ساده و خودماني براي مخاطب بازگو مي‌کند. عبدالحسين زرين‌کوب، نام اثرش را از اين بيت مشهوري از مولانا گرفته است :

«از مقامات تبتل تا فنا، پله‌پله تا ملاقات خدا»
اين کتاب دوران کودکي مولانا تا سال‌هاي بزرگسالي او را در بر مي‌گيرد و نيم‌نگاهي هم به اوضاع سياسي و اجتماعي در زمان اين شاعر بزرگ دارد. زرين‌کوب در اين اثر با رويکردي داستاني به جنبه‌هاي زندگي و عرفان مولوي پرداخته است.
نويسنده پله‌پله تا ملاقات خدا، عبدالحسين زرين‌کوب، اديب، پژوهشگر و تاريخدان ايراني است که علاقه ويژه‌اي به عرفان مولانا دارد. اين کتاب ۴۰۰ صفحه‌اي از تولد جلال‌الدين در بلخ آغاز شده و زندگي پرشورش را تا رسيدن به قونيه و مرگ در اين شهر شرح مي‌دهد. در بخشي از اين کتاب مي‌خوانيم:
پنج ساله بود که صورت‌هاي روحاني و اشکال غيبي در پيش نظرش پديدار مي‌شد. تخيلي پربار که بعدها از او يک شاعر واقعي ساخت به او فرصت مي‌داد تا در وراي اين نام، با چشم خود، با همان چشم نافذ و پرتلألؤ و عميقي که تا پايان عمرش هيچ‌کس نمي‌توانست تاب نگاه او را بياورد، حضور نامرئي و پر هيبت يک نور مقاومت‌ناپذير را حس کند و صداي بال ملايک و ارواح را در تمام خانه بشنود، و با بال خيال تا اعماق کبود آسمان‌ها، به دنبال آن‌ها عروج نمايد. 

بالاخره يک روز هم در همان سال‌هاي کودکي، تجربه‌ي پرواز به آن سوي ابرها، که در گمان وي قلمرو غيب به آنجا اتصال داشت، برايش حاصل گشت. تجربه‌اي که شوق آن، سال‌ها در خواب و بيداري، در تندرستي و بيماري در جانش چنگ مي‌زد و او را در دوسوي پرده‌اي که حس و غيب را از هم جدا مي‌ساخت و بين غايب و حاضر در نوسان مي‌داشت، برايش حاصل آمد.

۲)عارف جان‌سوخته


کتاب عارف جان‌سوخته را پژوهشگر و محقق ايراني، نهال تجدد به زبان فرانسوي نوشته و بعد ترجمه آن در ايران منتشر شده است. اين اثر، يکي از مشهورترين آثار در خصوص شاعر و عارف ايراني، مولاناست که به دليل انتشارش در فرانسه، توجه مخاطب غيرايراني را هم به خود جلب کرده است.
کتاب با شرح ديدار شورانگيز شمس و مولانا شروع مي‌شود و به تولد دوباره مولوي پس از ديدار با شمس‌تبريزي مي‌پردازد. ويژگي عارف جان‌سوخته، در منابعي است که نهال تجدد در شرح ماجراهاي مولانا و شمس از آن‌ها استفاده کرده است و اين موضوع باعث شده تا کتاب غناي ويژه‌اي داشته باشد.
اين رمان به نام«رومي سوخته» در فرانسه منتشر شده و در ترجمه فارسي آن نام ديگري به خود گرفته است. اين اثر از زبان حسا‌م‌الدين چلبي، يکي از مريدان مشهور مولوي نوشته شده. رمان تنها به رابطه شمس و مولانا اختصاص ندارد بلکه تمام جنبه‌ها و حوادث مهم زندگي شاعر را پوشش مي‌دهد و به دور از اسطوره‌سازي، داستان يک روح پرشور را روايت مي‌کند.

۳) ملت عشق

رمان ملت‌عشق ، اثر نويسنده مشهور ترکيه، اليف شافاک است که در سال ۲۰۱۰ به دو زبان ترکي و انگليسي آن را منتشر کرده است. اين کتاب در ايران هم با استقبال بسياري روبه‌رو شد. هرچند بخشي از داستان ملت‌عشق، در فضايي امروزي روايت مي‌شود، اما در حقيقت، روايت شمس‌تبريزي است که بعد از آگاهي به زمان مرگش، به قونيه سفر مي‌کند تا کسي را پيدا کند که درياي علم و معرفتش را در اختيار او قرار دهد و در اين مسير به مولانا برمي‌خورد.
نويسنده کتاب در دو خط موازي، داستان را يکي در قونيه و ديگري در بوستون پيش مي‌برد. اين اثر به بيش ازسي زبان ترجمه شده و روايت شيرينش از مولانا و شمس و عشق، باعث شده تا حتي کساني که اين دو را نمي‌شناسند، کنجکاو شوند تا با زندگي و نگرش اين دو عارف جان‌سوخته بيشتر آشنا شوند.


در بخشي از اين کتاب مي‌خوانيم:
تمام زندگي اللاي بيچاره خلاصه شده بود در راحتي شوهر و بچه‌هايش. نه علمش را داشت و نه تجربه‌اش را تا به تنهايي سرنوشتش را تغيير دهد. هيچ‌گاه نمي‌توانست خطر کند. هميشه محتاط بود، حتي براي عوض کردن مارک قهوه‌اي که مي‌خورد بايست مدت‌هاي طولاني فکر مي‌کرد. از بس خجالتي و سربه‌زير و ترسو بود؛ شايد بشود گفت آخر بي‌‌عرضگي بود. درست به همين دلايل آشکار بود که هيچ‌کس، حتي خودش هم نفهميد که چطور اللا روبينشتاين بعد بيست‌سال آزگار زندگي زناشويي يک روز صبح از دادگاه، تقاضاي طلاق کرد و خودش را از شر تاهل آزاد کرد و تک‌وتنها به سفري رفت با پاياني نامعلوم؛ اما حتما دليلي داشت: عشق.

۴)در جستجوي مولانا

در جستجوي مولانا کتاب ديگري از نهال تجدد، پژوهشگر ايراني فرانسوي است. او تلاش کرده تا مخاطب عادي که شناخت چنداني از مولانا ندارد، با داستان‌هاي مثنوي‌معنوي، به زبان ساده آشنا کند. زبان آسان و روان نهال تجدد در اين کتاب مخاطب فرانسه زبان را خيلي زود به خود جلب کرد و بعد از ترجمه اثر به فارسي، با استقبال ايراني‌ها هم مواجه شد.
نهال تجدد با استفاده از يک شخصيت خيالي، يعني صحافي از خراسان، سي‌وپنج روايت مثنوي را با هدف شناخت روح مولانا به خواننده عرضه مي‌کند.

در بخشي از اين کتاب مي‌خوانيم:
خارپشت را ببين که در زير ضربه‌هاي چوب بزرگ‌تر و زيباتر مي‌شود. پيامبران را ببين که رنج‌ها و شکست‌ها بر قدرتشان مي‌افزايد. چرم را ببين که دباغ، با داروهاي تلخ و تيزش مي‌مالد و عمل مي‌آورد و مانند پر نرم و لطيف مي‌سازد، و آدمي را ببين که مانند پوست دباغي نشده، چون تلخي و ترشي بسيار ببيند پاک و مصفا مي‌شود و به لطافت و شادابي دست مي‌يابد.

۵) به‌دنبال مولانا

به‌دنبال مولانا اثر ماهرخ دبيري، راهنماي خوبي براي شناخت شاعر و عارف ايراني است. اين کتاب، با خطي داستاني، زندگي مولوي را براي خواننده به زبان ساده روايت‌ مي‌کند. تمرکز اين روايت بر روي انديشه‌هايي است که مولانا در مثنوي‌معنوي و ديوان شمس به آنها پرداخته است.

در بخشي از اين کتاب که نشر ققنوس آن را منتشر کرده، مي‌خوانيم:
در اتاق خود تنها نشسته است. اره، چکش و مقداري ميخ و خرده‌چوب جلويش روي زمين است. رُبابي شکسته در دست دارد. تعميرش مي‌کند. بعد غزلي را که تازه سروده است با آهنگ دلنشين رباب مي‌خواند… از خانه بيرون مي‌رود. چند کوچه آن طرف‌تر وارد خرابه‌اي مي‌شود. سگ ماده با ديدن او هراسان بلند مي‌شود. چند روز پيش چهار توله زاييده است، اما از ترس اينکه مبادا در نبودنش، به بچه‌هايش آسيبي برسد، نمي‌تواند به جستجوي غذا برود. گرسنه است و شير چنداني ندارد تا به بچه‌هايش بدهد. دستمال را باز مي‌کند. کاسه غذا را جلو سگ مي‌گذارد. سگ آهسته زوزه مي‌کشد. بلند مي‌شود و برمي‌گردد. سگ چند قدم به دنبالش مي‌رود. بعد به ته خرابه پيش بچه‌هايش برمي‌گردد و غذا مي‌خورد. به جلو خانه مي‌رسد. اما به خانه نمي‌رود. مي‌خواهد مردم را ببيند و در ميان آن‌ها باشد. راهش را ادامه مي‌دهد. چند دقيقه بعد به ميدان سر بازار مي‌رسد. بازار از جمعيت موج مي‌زند. مردم به او سلام مي‌کنند. با روي خوش به سلامشان جواب مي‌دهد و مي‌گذرد. مرد جواني از پشت با فرياد صدايش مي‌زند: «بايست، شيخ! بايست!» برمي‌گردد. جواني عصباني را روبه‌روي خود مي‌بيند. «تو شيخ و مُفتي اين شهرهستي، درست است؟» «من کسي نيستم.» «کسي نيستي؟ اگر کسي نيستي، پس چرا کسان ديگر را به کفر و فساد مي‌کشاني؟» «چه‌کسي اين را به تو گفته پسرم؟

۶) کيميا خاتون

کيمياخاتون، نوشته نويسنده ايراني، سعيده قدس است. او در اين رمان به پشت‌پرده زندگي شمس و مولانا مي‌رود و داستان تلخي را بازگو مي‌کند که سال‌ها گفته نشده باقي مانده.
کيمياخاتون، دخترخوانده مولاناست که در جواني به اصرار پدرخوانده‌اش، عشق به پسر مولوي را فراموش کرده و به عقد شمس درمي‌آيد. شمس تبريزي وقتي به قونيه مي‌رسد، هم قلب مولانا را تسخير مي‌کند و هم درشصت سالگي به دخترخوانده او دل مي‌بازد. اما اين عشق نتوانست تفاوت سني بين کيمياخاتون و شمس را جبران کند و آتش اين اختلافات به مرگ زن جوان به دست مراد مولانا و غيب شدنش از قونيه مي‌انجامد.
اين کتاب براي اولين‌بار در سال ۱۳۸۳ منتشر شد و جلب توجه بسياري کرد. نام اين رمان بارها در فهرست پرخواننده‌ترين کتاب‌هاي فارسي آمده و جايزه کتاب سال پروين‌اعتصامي در سال ۲۰۰۵ را به دست آورده است. اثر سعيده قدس در سال ۲۰۱۱ به زبان انگليسي ترجمه شد.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره