معرفی کتاب/ رمان درگاه گچین؛ رمانی که عشق و تاریخ با جادو و جهانهای موازی پیوند میزند
آخرين خبر/ خيال ميکني در يک ماموريت وجودي در جستوجوي حقيقت هستي. سهچهارم عمر خودت را در جنگل اساطير و دروغها و اوهام جمعي بهدنبال يافتن حقيقت صرف ميکني و چيزي غير از آن نميخواهي. رنج ميکشي، کنار گذاشته و طرد ميشوي و بيرحمي انزوا را خيلي زود حس ميکني و کمکم فرهنگ لغات مشترک با ديگران را از دست ميدهي. حتي زماني که لطيفهاي تعريف ميکني يا اتفاقي که برايت افتاده نقل ميکني، ديگران ساکت ميمانند و نميفهمند چه ميگويي. بعد وقتي آغشته به خون از سفر حقيقتي که غير از آن چيزي نيست بازميگردي، به يقين خواهي دانست که حقيقت مانند حولهي شخصي تو در حمام است که براي استفادهي دو نفر مناسب نيست.
بهتعبير ميلان کوندرا آنچه يک کتاب را تبديل به يک رمان و يک نويسنده را تبديل به رماننويس ميکند توان کنار گذاشتن شور غنايياي است که شاعران و نويسندگان در جواني از آن برخوردارند و استفاده از تخيل آزاد با اتکا به تجربهي زيسته است. (نظريه رمان: از رابله تا مارکز. نقل به مضمون) بهنظر ميرسد کوندرا وقتي اين سطرها را مينوشته يا حتي به آنها فکر ميکرده است سطربهسطر رمان «درگاه گچين» احمد سعداوي را بهعنوان مصداق در ذهن داشته است. (هرچند واقعا چنين نبوده است) درگاه گچين رماني شگفتانگيز است که در قالب روايتي پرکشش تمدن باستاني بينالنهرين و تيسفون را به خاورميانه و عراق امروز پيوند ميزند، عشق و تاريخ را چنان با جادو و جهانهاي موازي پيوند ميزند که چارهاي جز قرار دادن اين کتاب در فراسوي مرزهاي ژانرهاي ادبي برايمان باقي نميمانَد.
لذت خواندن اين رمان را با دوستان و نزديکانتان به اشتراک بگذاريد.
رمان درگاه گچين
نوشتهي احمد سعداوي
ترجمهي امل نبهاني
۴۱۴ صفحه
رگرفته از اينستاگرام nimajpublication