درباره بزرگ علوی

ايرنا/بزرگ علوي يکي از مشهورترين نويسندگان تاريخ ادبيات معاصر و از نمايندگان زبردست مکتب داستاننويسي جديد به شمار ميرفت که بيش از نيم سده در صحنه ادبيات ايران مطرح بود. او در اين راه خدمات بسزايي به فرهنگ و ادب ايران انجام داد و آثار ماندگار بسياري به رشته تحرير درآورد.
در انديشه بزرگ علوي زندگي بسيار زلال و پاک نقش بسته شده و تنها هدف انسان بهره مندي از زلالي زندگي است. آثار او نمايان گر تلاشي انساني براي دستيابي به زندگي و شرح رنج پيوسته اي است که در برخورد با موانع براي انسان به وجود مي آيد. آنچه در آثار او بيش از هر چيز نمود مي يابد، اميد و روشن بيني نويسنده است که خواننده را به زندگي فرامي خواند و او در برابر مشکلات به تلاش و حرکت دعوت مي کند. آثار او نه تنها به بيان عقب ماندگي ها و ضعف هاي جامعه خويش پرداخته و خواننده را به بيداري ترغيب مي کند، بلکه تلاش و تکاپو و رنج مبارزان و روشنفکران جامعه را نيز در برابر وجدان انساني مخاطب خويش قرار مي دهد، مهمتر از همه اين که شرح تلاش نويسنده را نيز به عنوان عضوي فعال و نه منفعلي ناصح از همين جامعه و نيز به عنوان يکي از تلاشگران و روشنگران اجتماعي بيان مي دارد. او زندگي را به همه زيبايي هاي مطلوب آن در نظر مجسم مي دارد و سپس راه رسيدن به آن را نيز معرفي مي کند، در نتيجه زندگي از ديدگاه او اگر چه زلال است اما براي رسيدن به آن بايد از دردها تاريکي ها و ناپاکي ها عبور کرد.(۱)
زندگي و آغاز فعاليت هاي فرهنگي
بزرگ علوي در ۱۳ بهمن ۱۳۸۲ خورشيدي در خانوادهاي بازرگان و مشروطهخواه چشم به جهان گشود. پدرش از مبارزان آزاديخواه دوران جنبش مشروطيت بود. خانواده بزرگ که به همراه نسل جوان بعد از انقلاب مشروطيت براي تحصيل به اروپا آمده بودند به فعاليت فکري و سياسي ادامه دادند. بزرگ علوي پس از پايان آموزش در ۱۳۰۷ خورشيدي به ايران بازگشت و به کار تدريس در شيراز و سپس تهران پرداخت. او در دوران تحصيل و اقامت چندين ساله در آلمان بـا آثار نويسندگان اروپايي آشنا شد و از ادبيات اروپايي تأثير پذيرفت.
آشنايي او از نوجواني با ادبيات و هنر آلمان و اروپا و تسلط بر زبان آلماني در کنار استعداد در نويسندگي، زمينهاي بود که حدود يکسال پس از ورود به ايران با ترجمه کتاب دوشيزه اورلآن اثر شيلر و کسب کار خانم وارن اثربرنارد شاوگام در راه شناساندن نويسندگان بزرگ غربي به ايرانيان برداشت. علوي در کار ترجمه، متن هاي روان و ساده اي را در نقل آنها به زبان فارسي به کار برده است که اين ترجمهها از ديد صاحبنظران، دقيق و زبان فارسي شيوا و دلانگيزي دارد.
علوي پس از بازگشت به ايران بـا صادق هدايت نويسنده برجسته مکتب جديد داستاننويسي ايران در ۱۳۰۹ خورشيدي آشنايي پيدا کرد. در هـمين سال آنان به اين فکر افتادند تا درباره هجومها و صدماتي که بـه فرهنگ ايران وارد شده، داستانهايي بنويسند. با پيوستن شين پرتو به آنان، کتاب انيران را در ۱۳۱۰ خورشيدي نوشتند کـه شامل سه داستان بود. هدايت سايه مغول را به رشته تحرير درآورد و علوي ديو راه و شـين پرتو داستان حمله اسکندر به ايران را نوشت. در همين ايام، مجتبي مينوي، مسعود فرزاد و عـبد الحـسين نوشين به آنان پيوستند که هرکدام در رشتهاي از فرهنگ و هنر دستاندرکار بودند. در آن دوران به اين گروه لقب گروه ربعه ميدادند.
بزرگ علوي در همان ايام، داستان باد سام را نگاشت. در اين اثر بـه طرز تفکري برميخوريم که به گونهاي ستايشوار از نظر تاريخي چشم به گذشته دارد که گويا در تاريخ آغازين ايران، همه پديدهها ستايشانگيز، نيکو و زيبا بودند و در دوران تاريخي کنوني، همه آنها به زشتي، پليدي و خشونت گرويدند.
با اين همه، گروه ربعه نماد و در واقع نماينده ادبيات نوين ايران بود که تلاش کرد تا ترکيب تازهاي از فرهنگ کهن و امروز ايران را همراه با فرهنگ و ادبيات اروپايي به دسـت دهد و بيترديد، اين گروه در مجموع نقش بسيار ثمربخشي در زمان خود در ادبيات و داستاننويسي نوين ايران ايفا کرده است.
کمتر از يکسال از فعاليت بزرگ علوي در ايـن گروه نميگذشت که او با تقي اراني شخصيت علمي، فـرهنگي و سياسي زمان خود در تهران ديدار و آشنايي جديد پيدا کرد. سابقه اين آشنايي، مربوط به سوابق دوستي و فعاليت فکري و سياسي اراني با ابوالحسن و مرتضي(پدر و برادر بـزرگ علوي) در آلمان بود. سابقه اين مناسبات، خود زمـينه جديتر در برقراري رابطه عاطفي و علمي بيشتر بزرگ علوي با اراني شد.
بزرگ علوي نخسين چهره انتخابي اراني براي انتشار مجله دنيا بود و در اين مقطع، حدود سه سال از ديدار و آشنايي جديدشان در ايران ميگذشت. نخستين شماره مجله دنيا را يکم بهمن ۱۳۱۲خورشيدي در تهران منتشر کردند.
بزرگ علوي يکي از سـه عـضو هيأت تحريريه اين مجله بود. هدف اساسي و عمده مجله دنيا که به صورت قانوني و علني منتشر ميشد، روشنگري و آشنا کردن دانشجويان، محصلين و جوانان ايراني با آخرين دستاوردهاي دانش، صنعت، فن و هنر جهان آن روز بود. در ۱۳۱۳ خورشيدي مجموعه داستان خود را به نام چمدان که در بردارنده ۶ داستان کوتاه بود، منتشر کرد.
علوي در چمدان ديگر رو به گذشته ندارد، بلکه در آنجا روانشناسي فردي و جايگاه اجتماعي و به گونه اي برونه جامعهشناسي و درونه روانشناسي درهم ميآميزد. با ديد اجتماعي- انتقادي و طنزآميز، در واقع برخي نيازهاي فکري و مبارزه انسان عصر در آن پرتوافکن شده است. مجموعه چمدان با آنکه از نخستين داستانهاي علوي است، درونمايه و بافت نيرومندي دارد و او را به عنوان يک داستاننويس برجسته و معتبر در افق زماني و مکاني خودبه جامعه محدود روشنفکري و کتابخوان آن روز ايران معرفي کرده است.
بزرگ علوي در مقطعي از زندگي خود دستگير و زنداني شد. سالهاي زندان براي علوي اگرچه همراه با صدمات سنگين شخصي و خانوادگي بود اما از آن طرف، ماحصل تجارب و زندگي اين دوران علوي، موجب آفرينشهاي ماندني در ادبيات معاصر ايران شده است. نخستين آن، مجموعه داستان ورق پارههاي زنداني است که در ۱۳۲۱ خورشيدي به چاپ رساند. اين مجموعه نشان داد، زنداني شدن چند ساله علوي نه تنها استعداد وي را در داستاننويسي تضعيف نکرد، بلکه او را شعلهورتر و چالاکتر ساخت. پس از گذشت ۳۴ سال از چاپ نخست اين کتاب در ايران در ۱۳۶۴ خورشيدي توسط دانشگاه سيراکوس امريکا به زبان انگليسي ترجمه و منتشر شد.(۲)
ورق پارههاي زندان، يادها و يادداشتهاي دوران زندان علوي است. او اين يـادداشتها را روي ورق پارههاي کـاغذ سيگار، ميوه، قند و... مينوشت و به بيرون از زندان ميفرستاد. او استبداد حکومت وقت و فضاي زندان را با بياني عاطفي يا به گونهاي روايت يا داستان توصيف کرده است.
۲ سال پس از چاپ اين مجموعه در تـهران، کتابپنجاه و سه نفر را نوشت که گزارش گونهاي است از رويدادهاي زندان، گرچه بـخشهايي از ايـن کتاب تا حدودي به داستان نزديک ميشود اما بخش عمده آن توصيف رويدادهاي آن سالها با زباني روان و ساده است. اثر ديگر او در سالهاي پس از زندان، مجموعه داستان نامهها است.
داستان چشمهايش که برخيها آن را بهترين کار علوي ميدانند، داستان بلندي است که بـه چاپ رساند. همچنين اين کتاب به زبان آلماني ترجمه و منتشر شده است. سالهاي ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ خورشيدي اوج شکوفايي نويسندگي و آفرينشهاي ادبي علوي است. او در فاصله اين سالها، افزون بر کارهاي قلمي در زمينه فرهنگي از جمله کمک بـه تشکيل نخستين کنگره نويسندگان ايران فعال بود.
مهاجرت به اروپا
علوي در فروردين ۱۳۳۲ خورشيدي مسافرتي به اروپا ميکند. در همين سال، کودتاي ۲۸ مرداد در ايران به اجرا در ميآيد و او ناگزير در مهاجرت ميماند. بعد از مدتي در دانشگاه همبولت آلمان شرقي بـه کار تحقيق و تدريس مشغول ميشود. او در طول زندگي در مهاجرت، مجموعه داستان ميرزا را نوشت که شامل پنج داستان کوتاه اسـت. فاصله زماني نـخستين داستان از اين مجموعه تا نگارش داستان بعدي علوي به نام سالاريها که در ۱۳۵۴ خورشيدي منتشر شده، هشت سال فاصله است. آخرين داستان علوي موريانه نام دارد که بعد از چهار سـال تأخير به چاپ رسـيد.
سـالهاي طولاني زندگي در مهاجرت، اگرچه او را از مسايل ايران دور نگهداشت اما با اين همه، او هيچگاه در ديار غربت از ياد ايران غافل نشد. در تمام اين سالها، کار تدريس و پژوهش او در مقام پروفسوري در دانشگاه همبولت در ارتباط با فرهنگ و ادب ايران بود و در طول اين دوران، آثار با ارزشي تدوين و منتشر کرد.
او برخي آثار ايراني را به زبان آلماني ترجمه کرده که از جمله ترجمه شعرهاي خيام و هفت پيکر نظامي گنجوي را ميتوان نام برد. يکي از تلاشهاي ديگر پرارزش او در اين سـالها، تدوين فرهنگ لغات فارسي به آلماني است که به صورت کار گروهي و نزديک به پنج سال روي آن کار شده است. علاوه بر تلاشها و پژوهشهاي ياد شده، علوي در زمينه تاريخ معاصر ايـران نيز کتابي درباره اوضاع سياسي و اجتماعي ايران به زبان آلماني نوشته است و آخرين کار او تدوين و تأليف کتاب آموزش زبان فارسي به زبان آلماني است.(۳)
عشق محوري در انديشه
در انديشه بزرگ علوي، عشق از جايگاه ويژه اي برخوردار است، تا آنجا که با حذف آن زندگي، مبارزه، تلاش و فعاليت هاي انسان همگي رنگ مي بازد و معناي خود را از دست خواهند داد. عشق، پايه و اساس زندگي علوي است و مسايل ديگر همه در فرع اين شاخه اصلي قرار مي گيرند. در تمام آثار او به جز پنجاه و سه نفر که در واقع شرح وقايع و اتفاقاتي است که در مدت دستگيري براي آنها اتفاق افتاده است، عشق به گونه اي بارز ظهور يافته و تنها سرمايه شخصيت هاي داستاني او قرار گرفته است.
آثار داستاني علوي زماني به نگارش در آمده اند که ژادانف در شوروي پرداختن به عشق و احساسات برخاسته از عواطف انساني را کاري بيهوده و بي ثمر مي شمارد. او هر گونه پرداختن به اين مضامين را به شدت مردود مي شمارد و تنها هدف نوشتن را مبارزه در چارچوب برنامه هاي حزبي به شمار مي آورد اما علوي که در کنار پرداختن به امور و برنامه هاي حزبي هيچگاه نتوانسته است، عشق را از زندگي و حتي از آثار خود حذف کند و سرانجام اعتراض خود را به نوع تفکر ژدانفي اعلامي مي کند. او در بيان اين مطلب مي نويسد: «ژدانف اين فلسفه را علم کرده بود که هر اثر ادبي بايد تشويق جوانان به مقاومت و مبارزه در دسترسي به آرزوهاي و نه به هدف هاي انساني و ازلي باشد و عشق و عاشقي ديگر کهنه شده ستيز با فساد بايد جاي آن را بگيرد.» اما بزرگ علوي مبارزات اجتماعي را تنها تلاشي براي رسيدن به عشق و زندگي به شمار مي آورد و در صورتي که عشق نباشد، زندگي و در نتيجه مبارزه را بي معنا مي داند.(۴)
فرجام
بزرگ علوي پس از پيروزي انقلاب اسلامي براي مدتي کوتاه به ايران بازگشت و پس از مدتي باز راهي آلمان شرقي شد و سرانجام در ۲۱ بهمن ۱۳۷۵ خورشيدي چشم از جهان فروبست.
منابع:
۱. احمدي، حميد،خاطرات بزرگ علوي، تهران، دنياي کتاب، ۱۳۷۷
۲. دستغيب، عبدالعلي، نقد، آثار بزرگ علوي، تهران، انتشارات فرزانه، ۱۳۵۸
۳. علوي، بزرگ، چشم هايش، تهران، بي نا، ۱۳۳۱
۴. همان