معرفی رمان ایرانی «بانو گوزن»

آخرين خبر/ فقط گوزنها ميتوانند ورق زندگي را اين طور برگردانند. شاخهايش را ميبينم. کنار شوفاژ خوابيده. بلند که ميشوم سرش را بالا ميگيرد و فخي ميکند. طوري ميآيد نزديک که دستم را ميگيرم به شاخش و آهسته بلند ميشوم. وقتي با او راه ميروم انگار قوي تر و محتاطترم. تازه همين چند ساعت پيش فهميدم که رنگ چشمهايش شبيه خودم است. ما مثل ديگران چشمهايمان فقط قهوهاي تيره نيست. يک چيزي که چشمهايمان است که فقط خودمان ميفهميم. چيزي شبيه دريا. ميروي تا وسطهاي آب و ناگهان زير پايت خالي مي شود و غرق ميشوي. من و گوزن هر روز همديگر را نجات ميدهيم از ته آبهاي تيره...
-برشي از متن #بانو_گوزن
«بانو گوزن» سومين رمان مريم حسينيان است. او که پيش از اين با رمانهاي -بهار برايم کاموا- بياور و ما اينجا داريم ميميريم مخاطبان فراواني به دستآورده در اين رمان تجربه روايي تازه و متمايزي ميسازد. رمان با روايتي ساده آغاز ميشود. قصهي سيماي يک زن ميان مردان و البته زنان. زني که در يک شرکت منشي است اما در گوشهاي از گالري کوچک همسرش شمع و عود و فرشتههاي باسمهاي ميفروشد و در رؤياي داشتن يک کارگاه توليدي سفال است تا خرده ريز بسازد و بفروشد به مردم. زن گذشتهي خود را پنهان کرده و از سويي آدمهايي را ميشناسد که در نوع خود خاص هستند. او جاهطلب است و قدرت خواه، و ناگهان ميفهمد باردار شده... حالا وقت آن است که گذشتهي شگفتش خود را به رخ بکشد و او شوکه شود از حضور اين چنين و قصه تازه آغاز ميشود... روايتهايي پر از غافل گيري از نفرت و عشق که تصوير کليشهاي و مرسوم زني ميان زنان و مردان را بر هم ميزند. رماني که تلاش ميکند نشان دهد چگونه ديگران ميتوانند جهنم باشند و چگونه بدن قهرمان ميتواند عليه خودش رفتار کند. و اين ميان يک گوزن وجود دارد که با شاخهاي بلندش گذشته را نبش کرده و مخاطب را با زماني پنهان شده مواجه مي کند...
برگرفته از اينستاگرام pardis_ketab