نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
  2. برگزیده
کتاب

بزرگ علوی و نزدیک به یک قرن زندگی در میان سیاست و احساسات

منبع
ديجي کالا
بروزرسانی
بزرگ علوی و نزدیک به یک قرن زندگی در میان سیاست و احساسات

ديجي کالا/سيد مجتبي آقا بزرگ علوي، معروف به بزرگ علوي در ۱۳ بهمن ۱۲۸۲ در محله پاچنار تهران به دنيا آمد. بزرگ علوي يکي از بزرگ‌ترين داستان‌نويس‌هاي معاصر ايران است که بيشتر به واسطه‌ي رمان چشم‌هايش شناخته مي‌شود. آثار او از سال ۱۳۴۲ تا زمان انقلاب در ايران ممنوعيت چاپ داشت.

بيوگرافي و آثار بزرگ علوي 
بزرگ علوي در خانواده اي بازرگان با سابقه‌ي فعاليت سياسي تربيت شده است. پدربزرگ او «حاج سيد محمد شريف»، عضو حزب دموکرات بود، از جنبش مشروطه حمايت مي‌کرد و در اولين مجلس ايران نمايندگي صنف بازرگانان را بر عهده داشت. پدرش، سيد ابوالحسن نام داشت و او هم  يک سياست مشروطه‌خواه بود.


تحصيلات بزرگ علوي در يک مکتب واقع در بازار اصلي تهران آغاز شد و در مدارس مدرن‌تري مانند دارالفنون ادامه پيدا کرد. فعاليت‌هاي سياسي او از دبيرستان آغاز شد، زماني که او در تظاهراتي عليه توافق‌نامه انگليس و پاريس در سال ۱۲۹۷ شرکت کرد.

بزرگ علوي و برادرش مرتضي در ۱۸ سالگي و در سال ۱۳۰۱ براي تحصيل به آلمان رفتند و بزرگ علوي مشغول به تحصيل در رشته‌ي علوم تربيتي و روانشناسي شد. بزرگ علوي تحصيلات خود را در آلمان ادامه داد و علاقه‌ي وافري به ادبيات غرب پيدا کرد. او بخصوص به ادبيات رمانتيک آلمان گرايش داشت. چند سال بعد پدرش به دليل شکستي که در تجارت خورده بود، خودکشي کرد. يک سال بعد از خودکشي پدر بزرگ علوي به ايران برگشت و در شيراز ساکن شد.

در سال ١٣٠٨ براي مدتي به عنوان مترجم يک نقشه‌بردار آلماني در گيلان قامت کرد و حاصل اين اقامت نوشتن داستان «گيله‌مرد» بود.

بزرگ علوي وقتي در ايران بود چند نوشته‌ي آلماني را به فارسي ترجمه کرد و از اين بين مي‌توان به «دوشيزه اورلئان» نوشته‌ي «شيلر» اشاره کرد. همچنين کتاب «کسب و کار خانم داون» به نويسندگي «جرج برنارد شاو» را از آلماني به فارسي برگرداند.

در سال ۱۳۰۹ حضور پررنگ صادق هدايت زندگي ادبي ايران را تحت الشعاع خود قرار داد و بزرگ علوي هم مشتاقانه به دنبال دوستي با او بود. آشنايي بزرگ علوي با صادق هدايت تاثير زيادي بر نوشته‌هاي او داشت. بزرگ علوي همچنين دو کتاب «حاجي آقا» و «بوف کور» صادق هدايت را به آلماني ترجمه کرد. آشنايي بزرگ علوي با تقي اراني هم تاثير بسزايي در روند سياسي زندگي اين نويسنده و مترجم ايراني داشت. تقي اراني از دوستان برادرش مرتضي بود که در روسيه توسط نيروهاي استالين کشته شد.

در طول اين سالها، علوي بين دو قطب هدايت و اراني در نوسان بود. او با هدايت عشق عميقي به ايران باستان و تاريخ باشکوه ايران پيدا کرد. اين احساسات در بين نخبگان مدرنيست ملت در دوره پس از جنگ جهاني اول رايج بود و در دهه‌هاي بعدي به عنوان ايدئولوژي دولت پهلوي تبليغ مي‌شد. علوي همچنين در تأليف نظريه‌ها و فنون روانکاوي فرويدي در نوشته‌هاي اوليه‌ي خود، پا جاي پاي هدايت گذاشت و مجموعه داستان چمدان را در سال ۱۳۱۳ با همين ديدگاه فرويدي نوشت.

از طرف ديگر بزرگ علوي، تحت تاثير اراني علوي با نظريات مارکيستي آشنا شد و بيشتر به ايدئولوژي مارکسيست اروپاي غربي گرايش پيدا کرد. بزرگ علوي بعدها با پشيماني به اين سال‌هاي سياسي خود نگاه کرد و گفت: «اين ديدگاه به جايي نرسيد و راه من را براي نويسندگي مسدود کرد».

در بهار ۱۳۱۶، علوي به دليل وابستگي به گروه‌هاي کمونيستي و تبليغ مارکسيسم دستگير شد. او به هفت سال زندان محکوم شد. علوي و ديگر شاگردان اراني در زندان گروهي را تشکيل دادند به نام گروه پنجاه و سه نفر. همه اين گروه بعد از برکناري رضا شاه از زندان آزاد شد و بزرگ علوي بلافاصله پس از آزادي کتاب ورق‌پاره‌هاي زندان را منتشر کرد. بزرگ علوي در سال ۱۳۲۱ کتاب ۵۳ نفر را به چاپ رساند. علوي با نوشتن اين کتاب‌ها به نويسنده زندان تبديل شد، نويسنده‌اي که واقعيات را به شکلي داستاني تعريف مي‌کرد و به جذابيت ماجراهاي مستند کمک مي کرد.

علوي همچنين در سازماندهي اولين کنگره نويسندگان ايران در سال ١٣٢۵ نقش مهمي ايفا کرد که زمينه اي براي پخش ديدگاه هاي مختلف مخالف را فراهم کرد و در بحث هاي جدي خود از سطح بالايي برخوردار بود.

بزرگ علوي برخلاف بسياري از رهبران توده، بيشتر جذب مارکسيسم اروپاي غربي شد که در ايران توسط اراني و برخي از پيروانش حمايت مي‌شد. رويکرد انعطاف‌پذير و معتدل بزرگ علوي در مسائل اجتماعي، سياسي و ادبي با ماهيت جبرگرايانه ايدئولوژي مورد حمايت او در تضاد بود. بزرگ علوي بين دو قطب تقسيم شده بود، مقالات سياسي ايدئولوژيکي را نوشت و در عين حال داستان‌هاي عاشقانه‌اي را که اغلب با مرزهاي ايدئولوژي مغايرت داشت، مي‌نوشت.

راوي داستان‌هاي علوي در اين دوره غالبا داناي کل است و بنابراين شخصيت‌هاي مختلف اجازه مي‌دهند داستان را از ديدگاه خودشان روايت کنند. بزرگ علوي کتاب چشم‌هايش را در ۱۳۳۱ چاپ کرد و نظريات سياسي خود را در بين ماجرايي عاشقانه روايت کرد.

علوي پس از کودتاي ۲۸ مرداد در سال ۱۳۳۲ به برلين برگشت و در اين سال‌ها زندگي او وارد مرحله‌ي جديدي شد. در اين سال‌ها بيشتر به تحقيق پرداخت و به ترجمه و تاليف آثار غيرداستاني پرداخت. همين سال‌ها بود که کتاب فرهنگ فارسي-آلماني را به کمک هاينريش يونکر تاليف کرد. در سال ۱۳۳۴ داستان «ايران مبارز» را به زبان آلماني نوشت. در همين سالها در آلمان رباعيات خيام را به نام « افسوس که دورهٔ جواني طي شد» و همچنين «هفت پيکر نظامي» را با عنوان «هفت شاهزاده‌خانم» به آلماني چاپ کرد.

بزرگ علوي در بهار سال ۵۷ پس از ۲۵ سال تبعيد مدت کوتاهي به ايران بازگشت و مورد استقبال گرم ادباي ايراني قرار گرفت. او به زندگي و کار خود در برلين ادامه داد. کارهاي بعدي او مانند «موريانه» که در سال ۱۳۷۲ چاپ شد و داستان سال‌هاي آخر رژيم پهلوي را از منظر يک مأمور پليس مخفي است، از نظر ادبي افت کرده بود.

داستان نويسي، پيشه و روياي مادام العمر بزرگ علوي بود، اما مسير زندگي‌اش پر از موانع بود و مسير زندگي او با جنبش‌هاي اجتماعي و سياسي مشخص شد که در ابتدا او را به زندان انداخت، بعد او را به تبعيد و در نهايت بعد از انقلاب به مهاجرت سوق داد. بزرگ علوي در سن ۹۳ سالگي در برلين آلمان، درگذشت.


زندگي خانوادگي بزرگ علوي
علوي در سال ۱۳۱۵ با همسر اول خود، گيتا ازدواج کرد. گيتا دختري يهودي اهل آلمان بود که خانواده‌اش پس از تسخير آلمان توسط هيتلر به ايران مهاجرت کرده بود. يک سال بعد از ازدواجش با گيتا بود که به زندان افتاد و با تمام علاقه‌اي که به گيتا داشت، از هم طلاق غيابي گرفتند. بعدا با فاطمه دختر «محمدصادق طباطبايي» که از اقوامش محسوب مي‌شد، ازدواج کرد و صاحب پسري به نام ماني شد. بعد از طلاق در سال ۱۳۳۳، دو سال بعد با گرترود کلاپوتکه در آلمان آشنا و هم‌خانه شد.

کتاب‌هاي مهم بزرگ علوي
پنجاه ‌و سه نفر 

کتاب پنجاه و سه نفر مجموعه‌اي شامل پنج داستان با جزئياتي از اميدها و نااميدي‌هاي زندگي در زندان در زمان سلطنت رضاشاه است. اين مجموعه به دليل کيفيت موسيقي زبان، جزئيات و بررسي شخصيت‌ها مورد ستايش قرار گرفت. بزرگ علوي در اين کتاب از آوردن اسم زندان‌بان‌ها و ميرغصب‌ها خودداري کرده است، چرا که معتقد است اين کتاب ابعاد تاريخي دارد و آوردن اسم افراد بيشتر جنبه‌ي سياسي به نوشته‌ها مي‌دهد. کتاب «پنجاه و سه نفر»، شرح زندگي جمعي متشکل از بزرگ علوي، تقي اراني، رضا روستا (پدر هما روستا) و ساير دوستان تقي اراني است که در ۱۳۲۰ به زندان افتاده‌اند و تجربيات آنها از شکنجه‌ها و ماجراها با مخلوطي از داستان‌نويسي و شرح واقعيت به رشته تحرير درآمده است.  خود بزرگ علوي در مقدمه‌ي کتاب پنجاه و سه نفر گفته است: «وقتي که کتاب ورق‌پاره‌هاي زندان را منتشر کردم عده‌اي از خوانندگان من ناراضي بودند، مطالب بيشتري در مورد زندان مي‌خواستند.»

در قسمتي از ابتداي کتاب پنجاه و سه نفر که شرح دستگيري خود بزرگ علوي است، مي‌خوانيم:

«روز بيست و يکم ارديبهشت روزي مانند ساير روزها بود. يا اقلا بگوييم بيش از ظهر آن مانند ساير روزها بود. هوا خوب و آفتابي بود. همه‌ي ۵۳ نفر و يا پانصدي و سي نفر و بلکه بيشتر و يا کمتري که آن روز يا روزهاي بعد گرفتار دژخيمان شهرباني شدند، در دانشگاه‌ها و در سربازخانه ها، در ادارات دولتي و در کارخانه ها و در مطب‌هاي خود و با در بيمارستان‌ها مشغول کار بودند و هيچ يک از آن‌ها تصور نمي‌کرد که يک نرفر يا دو نفر و يا چندين نفر براي خاموش کردن شهوت مال‌دوستي و جاه‌طلبي خودشان براي خاموش کردن شهوت جنسي خودشان آن‌ها را بزندان خواهند افکند، خانواده‌هاي آن‌ها را به روز سياه خواهند نشاند، زن‌هاي آنها را دربدر خواهند کرد، بچه‌هاي آن‌ها را آواره و بي‌پدر، مادران آن‌ها را غرق ستم و پدران آن‌ها را سرافکنده خواهند کرد.»



چشم‌هايش 


در سال ۱۳۱۷ استاد ماکان، يکي از نقاش‌هاي برجسته ايران فوت مي‌کند. در موزه‌اي هنري آثار او به نمايش درمي‌آيد و در اين ميان ناظم اين موزه مجذوب يکي از نقاشي‌هاي استاد ماکان مي‌شود که چشم‌هاي زني مرموز را به تصوير کشيده است. ناظم قصد مي‌کند که از ماجراي اين چشم‌ها سردربياورد و بداند که متعلق به چه کسي است. ناظم در جستجوي صاحب چشم‌ها با زني به اسم فرنگيس آشنا مي‌شود که اين زن بعد از مدتي اعتراف مي‌کند عاشق استاد ماکان بوده است و در اين راه براي او فداکاري‌هاي زيادي کرده است.

اين چند سطر بالا خلاصه‌اي از کتاب «چشم‌هايش»، اثر شناخته شده‌ي بزرگ علوي است. اين کتاب به شيوه‌اي روايتي-معمايي نوشته شده است، شيوه‌اي که بيشتر در رمان‌هاي جنايي به کار برده مي‌شود، ولي بزرگ علوي براي داستان عاضانه-سياسي خود از اين شيوه استفاده کرده است.  کيفيت مرموزي که در ساختار روايت وجود دارد، خواننده را مجذوب خود مي‌کند و در نهايت با حس و حالي از تعليق خواننده را رها مي‌کند. استاد ماکان يکي از چهره‌هاي اصلي مخالفان زيرزميني در سال‌هاي آخر سلطنت رضاشاه است که برخي منتقدان معتقدند تصوير سازي شخصيت ماکان مبتني بر شخصيت کمال‌الملک است. راوي داستان ناظم و مدير موزه‌ي هنري است که سعي مي‌کند راز تابلوي «چشم‌هايش» را کشف کند.

بزرگ علوي استعداد قابل توجهي در خلق شخصيت‌هاي زنده زن از خود نشان داد. تصوير او از گيتا، همسر اولش و خاطراتش از مادرش که از شوهرش جدا شده و زندگي تنهايي داشت، ممکن است در به تصوير کشيدن فرنگيس نقش داشته باشد. مانند بسياري ديگر از قهرمانان زن خود، فرنگيس نه مقدس است و نه مورد تحقير قرار مي‌گيرد و عليه صفات فرهنگي مبارزه مي‌کند. با تمام نقايصي که فرنگيس دارد، همدلي خواننده را جلب مي‌کند. شايد بتوان احساسات و معضلات فرنگيس را به عنوان نشانه‌اي براي مدرنيزه شدن سريع ايران در آن سال‌ها درک کرد. لحن صادقانه و اعتراف‌گونه‌ي او و راوي باعث مي‌شود که خواننده در طول داستان درک کند که او براي نجات ماکان خطر زيادي کرده است و همانطور که خطوط پاياني داستان زندگي او به ما مي گويد: “استاد شما اشتباه کرده است. اين چشم‌ها مال من نيست”

در قسمتي از کتاب چشم‌هايش مي‌خوانيم:

«نمي‌دانم، من هيچوقت نتوانسته ام روحيه‌ي خودم را تحليل کنم، هرگز نتوانسته‌ام. نه اينکه به فکر نيفتاده‌ام، نه، نتوانسته ام به عللي که مرا وادار به کاري کرده که شايسته ي من نبوده پي ببرم. کار زشت، کاري که برازنده‌ي دختري از ظبقه‌ي من نبوده کرده‌ام، اما هيچ‌وقت متوجه قبح آن نشده ام. نمي‌دانم چه بود و به چه دليل، در صورت از همان نخستين بار که او را در کارگاهش ديدم، فهميدم که با يکي غير از آن‌هايي که باشان سر و کار داشتم، روبرو شده‌ام. جور عجيبي با من سلوک کرد. در حالي که ديگران همه تخت تاثير خنده و گشاده رويي من مي‌رفتند، او نه فقط به خنده‌هاي من – به خنده‌اي که از صميم قلب از چشم و دهان و گونه و لبان من برمي‌جست و کاملا ناشي از جواني و زنده‌دلي من بود- توجهي نداشت. حتي احساس کردم که بي‌اعتنايي هم مي‌کند.»

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره