معرفی کتاب/ «بیداری» داستان زنی ویکتوریایی در اواخر قرن نوزدهم

آخرين خبر/ ادنا احساس کسي را داشت که کمکم از خواب بيدار ميشود، خوابي خوش، مسخره و محال، تا دوباره فشار واقعيت را بر جانش احساس کند. نياز جسماني به خواب او غلبه کرد، آن سرخوشي که به او قوتقلب داده و روحش را تعالي بخشيده بود حالا بيپناه و تسليم در برابر وضعيتي که عرصه را بر او به تنگ آورده بود به حال خود رهايش ميکرد.
-برشي از متن
بيدراي، اثر کيت شوپن، نخستين بار در سال ۱۸۹۹ منتشر شد. کتاب داستان ادنا پونتليه، زني ويکتوريايي در اواخر قرن نوزدهم، در يکي از ايالتهاي جنوب آمريکا، را دنبال ميکند و کشمکش او بر سر دوراهيهايي که جامعه برايش انتخاب کرده است.
عنوان کتاب اشاره به انقلابي دروني دارد که در طول داستان براي ادنا اتفاق ميافتد و او را از خوابي چندين ساله بيدار ميکند. «بيداري» در زمان انتشارش مولد طيف گستردهاي از واکنشهاي متفاوت در ميان خوانندگان و منتقدان شد، چراکه در نوع خود يکي از نخستين آثار ادبيات آمريکايي است که بدون هيچ نشاني از تمکين و مدار و به شکلي بيپروا سراغ مسائل زنان ميرود.
معاصران شوپن در کتاب بيداري بيشتر از هر چيزي عصيان زني متأهل را ديدند و عشقي نابجا، اما چيزي که دههها بعد «بيداري» را در مرکز توجه قرار داد، جداي از لحن بيپرواي شوپن در به تصوير کشيدن ميل زنانه، چيزي بيشتر از بيداري جنسي بود، بلکه کشف مهم ادنا کشف خودش بود در مقام انسان، انساني که ميخواهد صاحب بدنش، افکارش و در نهايت انتخابهايش باشد. (گاردين)
در بيداري، جهان در قالبهاي عيني باشکوهي بازنمايي ميشود، مملو از تجاربي که حواس آدمي را تحريک ميکنند: از پارچۀ لباس زنها گرفته تا اشارات پياپي به غذاهاي لذيذ و رنگهاي زنده، از موسيقي هيجانانگيز مادموازل گرفته تا آواي هميشگي دريا – ترجيعبندي مهم در اثر، در کنار «بوي اغواگر» آن. (استفانيا چوچا)
بيداري
اثر کيت شوپن
ترجمۀ فرزانه دوستي
نشر بيدگل
برگرفته از اينستاگرام pardis_ketab