
شاعرانه/"این چیست که چون دلهره افتاده به جانم" از فاضل نظری
آخرين خبر
بروزرسانی

آخرين خبر/ اين چيست که چون دلهره افتاده به جانم
حال همه خوب است، من اما نگرانم
در فکر تو بستم چمدان را و همين فکر
مثل خوره افتاده به جانم که بمانم
چيزي که ميان من و تو نيست غريبي ست
صد بار تو را ديده ام اي غم به گمانم
انگار که يک کوه سفر کرده از اين دشت
اينقدر که خالي شده بعد از تو جهانم
از سايه سنگين تو من کمترم آيا
بگذار به دنبال تو خود را بکشانم
اي عشق مرا بيشتر از پيش بميران
آنقدر که تا ديدن او زنده بمانم
فاضل نظري
برگرفته از @fazelnazari