به مناسبت زادروز سلمان هراتی/سلمان، نگاه عارفانه به هستی داشت

خبرگزاري کتاب ايران/رضا جليلي، نويسنده کتاب «صنوبرها صبور» گفت: تعامل سلمان با انقلاب اسلامي، تعاملي دوسويه است. يعني هم انقلاب اسلامي و دفاع مقدس بر انديشه سلمان تاثير گذاشته است و هم اشعار او بر روند انقلاب اسلامي موثر بود.
يکم فروردين -به نقلي و روز پاياني هفته نخست آن به نقلي ديگر- سالروز تولد سلمان هراتي، شاعري است که خيلي زود درگذشت؛ اما در همين مدت کوتاه نيز توانست نام خودش را در گنجينه گرانبهاي ادبيات معاصر ثبت کند. به تازگي نيز کتابي با عنوان «مثل صنوبرها صبور» از سوي رضا جليلي راهي بازار نشر شده است که به شعر و زندگي سلمان هراتي ميپردازد؛ از اين رو با پژوهشگر اين کتاب گفتوگويي انجام دادهايم که در ادامه ميخوانيد.
درباره کتاب توضيح دهيد.
اين کتاب، نگاهي است به اشعار سلمان از منظر عرفان. کتابي که بر آن شده است که درونيترين لايههاي ذهن و فکر سلمان را بر اساس گزارههاي به اثبات رسيده در سنت عرفاني واکاوي کرده و اشتراکات لفظي و مفهومي اين دو را در وسع خود بازنمايد؛ و البته اين بدان معني نيست که اين کتاب قصد دارد تا اثبات کند سلمان بهصورت آکادميک به تحصيل عرفان پرداخته و چند صباحي از عمر خود را صرف خواندن و فهميدن متون رسمي عرفان کرده و تحت ارشاد استاد، در وادي سلوک گام نهاده و طي طريق کرده است. آنچه مسلم است اين است که سلمان از دريچه مطالعه آثار ادبي و عرفاني با عرفان آشنا شده و با موضوعات و مسائل عرفاني، غريبه نبود و بر اساس راستي سيرت و روشني سريرت خويش، در وسع خود، جذب اين مضامين والا گشته بود و اين جذبه، در بيشتر اشعار وي خود را باز نموده است.
چه شد که به سراغ سلمان رفتيد؟
دنياي مدرن در پاسخ به دو نياز عمده بشر يعني کاهش دردها و نگرانيهاي فراوان که از ناحيه همين مدرنيسم به وجود آمده و نيز براي ارضاي حس نياز روحاني که انسان به صورت فطري در خويش احساس ميکند، رويکردي دوباره به معنويت و عرفان داشته است؛ اما استفاده ابزاري از اين فرصت به دست آمده از سوي اصحاب زر و زور، منجر به اين امر گرديده که معنويتها و عرفانهايي ظهور يابند که همسنخ و همسو با همين دنياي مدرن باشد و ساختار مدرن آن را به چالش نکشد و اين مسئله، خلأ معرفي عرفان اصيل اسلامي با ادبيات امروزين را برجسته ميساخت.
يکي از دلايل رفتن به سوي سلمان هراتي و يا به عبارت بهتر، مهمترين دليل انتخاب سلمان، اين بود که وي از معدود نامآوران همعصر با ما بود که به ابزار قدرتمند عرفان اصيل اسلامي دست يافت و گفتار خود را به ذکر معارف مطرح در سنت عرفان اسلامي زينت بخشيد. شخصيتي که سادگي و سهولت ظاهري اشعار و نيز آميختگي ابياتش با انبوهي از مضامين عرفاني، بسيار مستعد آن است تا در راستاي طرح نظام وارهاي از عرفان اسلامي براي قشر جوان، بازخواني شود و زوايايي از شکوه و جمالمندي عرفان اصيل اسلامي را به رخ بکشد تا مخاطب در قياس بين آن با متاع تقلبي عرفانهاي کاذب، خود به انتخاب احسن دست بزند و برترين از بين اين دو را برگزيند.
مهمترين ويژگي شعري سلمان هراتي را چه ميدانيد؟
شعر سلمان، ساده است؛ اما سادگي، همه شعر او نيست. ميتوان قيصر امين پور را محق دانست آنجا که در توصيف اشعار سلمان گفت: «شايد براي ديگران داوري در باب شعر سلمان چندان دشوار نباشد؛ زيرا خود را با دو سه دفتر شعر مکتوب روبهرو ميبينند که ميتوانند از هر دري که ميخواهند به باغ سبز و آسماني شعرش درآيند و به سادگي از عهده سنجش و ارزيابي آن برآيند. اما آيا به راستي سلمان و شعر سلمان همه اين است که هست؟»
سخن گفتن از سلمان هراتي و انديشه او هم سهل است و هم ممتنع. سهل است از آن جهت که شيوه او آساننويسي بود و از دشوارگويي و پيچيدهگويي ابا داشت و ممتنع است از آن حيث که عقبه فکري و زيرساخت انديشه او بر معتقدات و انگارههاي مطرح در عرفان اسلامي، استوار شده است و بدون اطلاع از قضاياي مطرح در عرفان اسلامي نميتوان معناي محصل و مستقيمي از اشعار و انديشه سلمان به دست داد.
تموج انديشه عرفاني در درياي آبي اشعار سلمان به گونهاي است که هر انسان محقق و ژرفانديشي را به ياد انبوهي از کلمات منظوم و منثور در ميراث عرفان اسلامي انداخته و سيطره آن کلمات را بر واژگان و مفاهيم به کار گرفته شده از سوي سلمان معاينه ميبيند.
سلمان چه نقشي در ادبيات انقلاب اسلامي داشت؟
تعامل سلمان با انقلاب اسلامي، تعاملي دوسويه است. يعني هم انقلاب اسلامي و دفاع مقدس بر انديشه سلمان تاثير گذاشته و هم اشعار او بر روند انقلاب اسلامي موثر بود. در شرح اين مدعا بايد گفت: سلمان، بسيار بر عشق و عاشقي البته از نوع حقيقي و نه مجازي آن تاکيد داشت و نهايت اين سير عاشقانه در نظرگاه او به حقيقت پرشکوهي به نام شهادت ختم ميشد و البته دوران پر تلاطم انقلاب و سپس جنگ تحميلي و حضور خونين و پيوسته پيکر مطهر شهيدان در متن جامعه، در تاثير اين حقيقت پرشکوه بر انديشه عارفانه سلمان را نبايد از نظر دور داشت. يافتن شدت اين تاثير با توجه به بسامد بالاي واژگان شهيد و شهادت و نيز مفاهيم حاکي از آن در شعر سلمان، امر دشواري نيست. هر چند که نميتوان انديشه عرفاني سلمان را به سبک و شيوهاي خاص، منسوب دانست؛ اما اين حجم از پرداختن به مفهوم و مضمون شهادت، شايد اذن و اجازهاي باشد تا شيوه ورود سلمان به عرفان را عرفان شهادت نام بگذاريم. خواندن اين حجم انبوه از اشعار که مضمون شهيد و شهادت با کلمه کلمه آن آميخته شده است البته بر جريان انقلاب اسلامي و انديشه انقلابيون موثر خواهد بود.
چه شد که سلمان جذب انقلاب شد؟
چند عاملي که بنده با توجه به زندگينامه و اشعار سلمان هراتي براي اين انجذاب ميتوانم نام ببرم اين است:
دوستي با شاعراني که در عرصه شعر متعهد فعاليت داشتند مانند مرحومان قيصر امينپور و سيد حسين حسيني.
علاقه به عرفان و متون عرفاني.
فضاي دفاع مقدس و حضور خونين و پيوسته پيکر مطهر شهيدان در متن جامعه.
آيا او حضور فعالي در نحلههاي شعري داشت؟
پاسخ منصفانه و محققانه به اين پرسش، مستلزم پژوهشي علي حده است و به يقين اشخاصي که بيشتر با سلمان دمخور بودهاند و با وي صبح و مسائي داشتند بهتر ميتوانند به اين سوال پاسخ دهند. بنده از دريچه عرفان به اشعار نگريستهام و بر همين اساس، قضاوتي کردهام؛ ليکن با تکيه بر همين ديدگاه ميتوان گفت که قالب دلخواه و دلپسند سلمان، شعر نو بود و بعد رباعي و بعد غزل و او محتواي عرفاني خود را در همين قوالب و با خصيصه غالب شعر خود يعني سادهنويسي به مخاطب خويش عرضه ميداشت.
اگر شعر معاصر او را در سال هاي جواني از دست نمي داد، چه آينده اي براي او تصور مي کرديد؟
تجربه ثابت کرده است که پيشبيني آينده افراد، اگر محال نباشد، از دشوارترين کارهاست. چه بسا افرادي که با داشتن قريحه و ذوق عالي در شعر و سرودن اشعاري فاخر، در ميانه راه، قلم به يک سو مينهادند و يا لااقل کمتر به سراغ ميرفتند و چه بسيار مشاهيري که تا اواسط عمر ذوق و قريحهاي بروز نداده بودند و به ناگاه در سپهر شعر و شاعري درخشيدن ميآغازيدند.
اگر مرحوم سلمان هراتي ميبود و بر همين ممشا که بود، حرکت ميکرد و تغييري در قلم و زبان و انديشه او رخ نميداد، شايد بتوان گفت سادهنويسي او جرياني در شعر معاصر به راه ميانداخت و پرداختن به عرفان را با قلم خاص خود به سبکي نوين بدل ميساخت و البته هيچ بعيد نبود که تخصصا به عرفان نظري روي ميآورد تا هرچه بيشتر بوستان شعر خود را از اين جويبار، سيراب و با طراوت سازد.
ايدئولوژي در شعر سلمان چه جايگاهي دارد؟
عرفان، نگاه هنرمندانه و عاشقانه به ايدئولوژي است. اگر بپذيريم که نگاه عارفانه بر هستيشناسي و معرفتشناسي سلمان هراتي، سيطره دارد، تلويحا و بلکه تصريحا پذيرفتهايم که سلمان شاعري است ايدئولوژيست. زيرا در عرفان اصيل اسلامي، عارف، نسبت به شرع و هنجارها و ناهنجاريهاي مصرح در شريعت، اصطلاحا اشدّ التزاماً است. يعني هر آن قدر که يک فرد غيرعارف ولي معتقد به ايدئولوژي نسبت به ايدئولوژي، حساس است، اين حساسيت براي عارف مسلمان، به مراتب بيشتر است.
تراکم نمادها و سمبلهاي مربوط به ايدئولوژي در شعر سلمان واقعا بالا است. کليدواژههاي: نماز، وضو، مسجد، اذان، عاشورا، امام حسين (ع)، شهيد، شهادت، جهاد و ... همه و همه بستهاي مدون از يک ايدئولوژي است و اينها همه تراوشات ذهن و قلم سلمان هراتي است.
وجه تمايز کتاب شما با ساير آثاري که درباره سلمان کار شده در چيست؟
وجه تمايز اين کتاب با ديگر آثار، در اثبات مستدل اين گزاره است: سلمان، نگاه عارفانه به هستي داشت.
مطالعه چندباره اشعار سلمان، بهوضوح پرده از اين حقيقت بر ميدارد که او در ساحت معرفت شناسي، با شکايت از عقل و لنگ دانستن کميت آن، معتقد به معرفت قلبي و روحاني بود و اين نوع از معرفت را از ديگر انواع معرفت، برتر مينهاد و خطابات بسيار او با «دل» در ديوان اشعارش، حاکي از آن است که وي في الجمله بر اين امر دست يافته بود که بيمعرفت قلبي، دست آدمي از رسيدن به دامان حقيقت کوتاه است و همچون عارفان سلف، براي رسيدن به اين نوع از معرفت، سلمان، بسيار بر عشق و عاشقي البته از نوع حقيقي و نه مجازي آن تاکيد داشت.
نگاه او به جنگ چگونه بود؟
در نگاه عارفانه سلمان که منبعث از نگاه شريعتمدارانه او است، مفهومي به نام جنگ، جايگاهي ندارد. او وقتي پذيراي مفهوم شهيد و شهادت مي شود، به دلالت التزام، پذيراي مفهوم جهاد است و نه جنگ؛ به همين جهت سلمان دلتنگ جبهه است؛ زيرا در جبهه، ادراک و معرفت موج ميزند و ميتوان معنويت به درک نيامده را آنجا فراوان به کمند ادراک کشيد و از افقي بالا و وسيع به وسعت آسمان، صحيفه زمين را ورق زد و مرور کرد و از ادراک و معرفت ناب لبريز شد:
دلم براي جبهه تنگ شده است
آنجا معنويت به درک نيامده بسيار است
آنجا ما مقابل آسمان مينشينيم
و زمين را مرور ميکنيم
علت و يا مقدمهاي را که ميتوان در انديشه سلمان هراتي براي مدعاي فوق در اشعار او جستجو کرد، گزاره زير است:
سنگرها ييلاق تفکراند.
سلمان، تجلي جهاد اکبر را در آيينه شهادت و کشته شدن در جهاد اصغر به تصوير ميکشد و اينها همه مربوط به ساحت جهاد في سبيل الله است و نه جنگ.
نکته پاياني...
ضمن تقدير از تقبل زحمت و انجام اين مصاحبه، عرض ميکنم: در مصاف با عرفان ليبرال، عدم معرفي عرفان اصيل و سنت عرفاني مقبول، در واقع تهيه فرصت و دادن مجال به استعمار نو براي عرضه اين دست از کالاهاي تقلبي است تا در جنگ نرمي که در تقابل با ملل و نحل تدارک ديده است، هر چه بيشتر پيشآيد و سنگرهاي بيشتري را فتح کند. از جمله ابزاري که در اين جدال نرم، توان برابري با عرفانهاي پيش گفته را دارد، ابزار قدرتمند ادبيات است به ويژه آنجا که اين ابزار در خدمت بيان معارف والاي عرفان اسلامي بهکار گرفته شود پيشنهاد و بلکه تقاضاي بنده از اصحاب قلم عموما و دغدغه مندان شعر انقلاب خصوصا اين است که با تکيه بر گنجينه مضامين عرفاني نهفته در ارض دفتر و ديوان شعراي انقلاب، هر چه با قوت تر و بشکوه تر در اين مجال حضور يابند.
و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين