داستانک/ حکایت نفوذ کلام

آخرين خبر/ زنى به شهر کوچکي رفته بود تا آنجا زندگي کند. کمي بعد، از سرويسدهي ضعيف داروخانه شهر به همسايه خود اعتراض کرد. او اميدوار بود همسايهاش به خاطر آشنايي با صاحب داروخانه، اين انتقاد را به گوش او برساند.
وقتي که اين زن دوباره به داروخانه رفت، صاحب آنجا با لبخند و گشادهرويي با او احوالپرسي کرد و گفت که چقدر از ديدنش خوشحال است و اينکه اميدوار است از شهر آنان خوشش آمده باشد و سريع داروها راطبق نسخه به او تحويل داد.
زن بلافاصله رفتار عجيب و باورنکردني او را با دوستش در ميان گذاشت و به او گفت: « فکر ميکنم تو به او بابت سرويسدهي ضعيفش تذکر دادهاي»
همسايه گفت: « نه. اگر ناراحت نميشوي، به او گفتم که تو چقدر از عملکرد مثبت او راضي هستي و معتقدي که چقدر خوب ميتواند تنها داروخانه اين شهر را اداره کند. به او گفتم که داروخانه او بهترين داروخانهاي هست که تو تا به حال ديدهاي.»
زن همسايه ميدانست که افراد به احترام، پاسخي مثبت مي دهند.
در حقيقت اگر با ديگران محترمانه رفتار کنيد، تقريباً هر کاري که از دستشان بربياد، برايتان انجام خواهند داد. اين رفتار به آنها نشان ميدهد که احساساتشان مهم، علايقشان محترم و نظراتشان با ارزش است.